جنگ سرد دوم تقابل آمريكا و ايران

پس از پايان دوران جنگ سرد و فروپاشي شوروي آمريكا يكه تازي در جهان را آغاز نمود تا خود را به عنوان تنها قدرت جهان به ساير ملت تحميل كند. در اين راه نيز بسياري قرباني شده اند كه تاب مقابله با سلطه گري اين كشور را نداشته اند. دراين بين تنها كشوري كه به تنهايي در برابر تمامي استكبار ايستاد گي كرده ايران است. كشوري كه در طول تاريخ دستخوش تحولات بسياري بوده و تا سال ها پيش از هم پيمانان اصلي آمريكا به شمار مي رفت. اما با تحولات صورت گرفته ايران به كشوري مستقل مقتدر و استقلال طلب مبدل گشت كه در همه عرصه ها سد راه آمريكا شد و قدرت اين كشور را در هم شكست تا خود را به عنوان قدرتي جديد و با ثبات در منطقه معرفي كند و واشنگتن را به زانو در آورد. تهديدها تحريم ها و اتهامات بي پايه و اساس كه از شيوه هاي استكباري واشنگتن بود همگي در برابر ايران رنگ باخت و بي اعتبار گشت.
    
 
واشنگتن روزهاي پرالتهابي را پشت سر مي گذارد و تنش هاي اين كشور و تلاش مصرانه دولت آمريكا در تقابل با تهديدات احتمالي ايران به تعبير رابين رايت كارشناس و خبرنگار «واشنگتن پست» به سوي جنگ سرد جديدي در حال پيشروي مي باشد.
در طول جنگ سرد اول تمام تلاش دو قدرت مطلق جهان براي محاصره تضعيف و به زانو درآوردن كشورهاي ديگر بود. در مقابل ديگر كشورها هم سعي در مقابله با آنها داشتند. در طول اين مدت قدرت هاي سلطه گر تمام توان و هدفشان اين بود كه به هر وسيله و قيمتي جهان را تحت سلطه خود درآورند و در اين راه از هيچ تلاشي فروگذار نمي كردند. اگر ايالات متحده به پيروزي دست مي يافت در اين صورت فلسفه و هنجارهاي متناقض و در تضاد با هنجارهاي متعارف بشري پايه گذاري مي شد. بر همين اساس و با پشتيباني تبليغات گسترده آمريكا در كشورهاي تحت سلطه خود نظير فيليپين و هائيتي در حال اجراي سياست هاي به اصطلاح عدالت گرايانه خود بود تا تمام بي عدالتي ها و نامردمي ها را از زواياي زندگي بشري پاك كرده و جهان را به سوي هدفي متعالي سوق دهد! در سال بر روي زوايا و CIA 1333 و در زمان رياست جمهوري آيزنهاور ارزيابي هاي نهايي و گسترده اي توسط ژنرال جيمي دو ليتل افسر ارشد جوانب مختلف اين سياست ها صورت گرفت.
در تقابل با دشمني بي حد و مرز سران «كرملين» در هر نقطه اي از جهان آمريكا نيز به طور قابل توجيهي به مقاومت و حفظ ارزش هاي بشري با نمايشي وحشيانه چون ترور شكنجه براندازي و خشونت پرداخت و تا آنجا كه در توان داشت سعي در اصلاح و نهايتا» دكترين CIA براندازي حكومت هايي مي كرد كه آشكارا هم پيمان آمريكا نمي شدند; چنان كه تيم وينر نيز در كتاب «خاطرات و تاريخ دولت آيزنهاور را شرح داده است.
پيش از اين هري ترومن رئيس جمهور پيش از آيزنهاور هم با سخن پراكني ها و دامن زدن به جنگ رواني در مورد كشورهاي ناسازگار و اقدامات و تهديدات آنها توانستند براي سلطه گري در دنيا افراد مورد نظر خود را به راحتي به قدرت برسانند. پس از آن جان اف كندي نيز همين رويه را در پيش گرفت. او همچنين به شدت به تباني و حزبي گرايي متهم شده بود. وي پس از رد پيشنهاد رهبر شوروي مبني بر توقف دو جانبه مسابقه تسليحاتي به صورت يك طرفه تجهيز هرچه بيشتر نظاميان و اقداماتي مشابه را در دستور كار قرار داد. برادران نيز در اين دوران با افزايش CIA كندي همچنين در ترور و اعمال خشونت از آيزنهاور نيز پيشي گرفتند و آمار عمليات پنهاني و مخفيانه چشم گيري روبرو بوده و ركورد سالانه آيزنهاور را نيز پشت سر گذاشتند كه تبعات هولناكي را در سراسر جهان دربر داشت.
در اين بين بر خلاف چين كه دشمن بسيار سرسختي به شمار مي رفت روسيه قابل مذاكره و برقراري ارتباط بود. بسياري از دانشمندان و صاحب نظران بر اين باور بودند كه روسيه به صورت متزلزلي بين بربريت و تمدن قرار گرفته است. علاوه بر روسيه دشمن سرسخت ديگري به نام چين وجود داشت كه به اعتقاد نظريه پردازان حزب ليبرال دموكرات به صورت كوركورانه و بازيچه دست سردمداران كرملين عمل مي كرد; اقدامات خود را بدون هيچ قيد و محدوديتي ادامه داد تا در فرصتي مناسب جهان را به زانو درآورد.
چگونگي تعديل عقايد و نظريات متعصبانه در رفتارهاي افراط گرايانه از دهه 1320 تا 1350 توسط جيم پك به صورت روشنگرانه اي مورد بررسي قرار گرفته است.
در گذشته اقدامات و كوشش هاي بسياري صورت گرفت تا دوران با شكوه جنگ سرد اول بازگردد اما همگي با ناكامي همراه بود. اما آن قله هاي دست نيافتني ديروز امروز دست يافتني مي نمايد; چرا كه دشمن سرسخت ديگري به نام ايران ظهور كرده است كه مصمم به فتح دنيا مي باشد كه مي بايست آن را مهار كرد و از پاي درآورد. به نظر مي رسد كه اين مسئله زمينه را براي بازگشت به روزهاي پر تلاطم جنگ سرد فراهم مي كند. در اين بين قدرتي قانوني براي برخورد با ايران وجود دارد هرچند كه در اين راه به بهانه ها و دستاويزهاي مشكوك غيرواقعي و شرم آوري متوسل مي شود. اما نگاهي عميق تر و دقيق تر به نماي كلي و پيامدهاي جنگ سرد دوم ـ كه سياست گذاران آمريكا چون رايس و گيتس آن را طراحي كرده اند ـ مي تواند عبرت آموز و قابل تامل باشد.
هدف از محدود كردن و محاصره ايران ساختن سدي در برابر رشد روزافزون نفوذ اين كشور در خاورميانه مي باشد. مارك مازتي و هلن كوپر در شماره 31 جولاي «نيويورك تايمز» اذعان كردند براي محاصره و محدود كردن نفوذ ايران بايد اين كشور را با نيروهاي زميني ناتو و آمريكا به همراه ناوهاي نيروي دريايي در خليج فارس و نيروي هوايي محاصره كرد. علاوه بر اين بر اساس گفته هاي رايس بايد نيروهاي به اصطلاح صلح را روانه منطقه كرد تا به همراه گروه هاي مزدور مصري و سعودي از يك سو و نظاميان اسرائيل از سوي ديگر و نيروهاي آمريكايي بتوان نفوذ و تاثير ايران در منطقه را كاهش داد و اين كشور را محاصره كرد. در اين صورت نبردي همه جانبه شكل خواهد گرفت.
كمك ها و حمايت هاي ايران از عراق از طرف اكثريت جمعيت شيعه اين كشور مورد استقبال قرار گرفته است. نوري المالكي نخست وزير عراق در ديدار مرداد 1386 خود از ايران در ديدار با آيت الله خامنه اي رهبر ايران محمود احمدي نژاد رئيس جمهور و ديگر مقامات ارشد ايراني از تلاش و نقش سازنده ايران در ارتقاي امنيت در عراق قدرداني كرد. اين اقدام وي با واكنش شديد بوش همراه بود و در سخناني اعتراض آميز تهران را تهديدي براي امنيت منطقه خواند و اظهار داشت كه مقامات عراق بايد متوجه اين مسئله باشند. همچنين دقيقا چند روز پيش از اين اتفاق حامد كرزاي رئيس جمهور مورد علاقه واشنگتن نيز موجبات ناراحتي بوش را فراهم آورد و از ايران به عنوان كشوري دوست و حامي افغانستان ياد كرد و ايران را راه حلي براي خروج افغانستان از بحران دانست.
علاوه بر كشورهاي همسايه ايران در كشورهاي آن سوي منطقه هم مسائل مشابهي وجود دارد. بر اساس نظرسنجي هاي صورت گرفته در لبنان بيشتر مردم اين كشور حزب الله را كه ايران اصلي ترين حامي آن است نيرويي مشروع و قانوني براي دفاع از كشورشان در برابر اسرائيل مي دانند. در فلسطين نيز حماس در انتخاباتي آزاد پيروز شد كه اسرائيل و آمريكا در واكنش به آن و در پرده اي ديگر از نمايش ترويج دموكراسي مردم فلسطين را به جرم راي دادن و انتخاب مسير اشتباه مورد شديدترين تنبيهات و تحريم ها قرار دادند.
به گفته يكي از مقامات ارشد دولت آمريكاـ كه نامش فاش نشدـ جنگ طلبي و لشكر كشي آمريكا به منطقه به منظور مقابله با آنچه به اعتقاد همگان قدرت نمايي ايران در منطقه است صورت مي گيرد. «همگان» اصطلاحي است كه به واشنگتن و متحدانش اشاره دارد. تهديد ايران باعث شده است اين كشور مورد توجه واستقبال كشورهاي منطقه قرار بگيرد و ايران نيز از فعاليت هاي ضد اشغالگري در عراق حمايت كند.
اگرچه اين مسئله كمتر مورد بحث قرار گرفته است اما به نظر مي رسد نگراني اصلي از نفوذ و تاثير ايران در شرق است جايي كه در اواسط آگوست در نشست مجمع امنيتي آسياي مركزي چين و روسيه ميزبان محمود احمدي نژاد بودند. نشستي كه براي مقابله با نفوذ) مي باشد كه در سال هاي اخير به SCO آمريكا در منطقه ترتيب داده شده بود. مجمع امنيتي همان سازمان همكاري هاي شانگهاي (تدريج در حال شكل گيري است. علاوه بر دو قدرت بزرگ چين و روسيه كشورهاي آسياي مركزي با منابع سرشار انرژي همچون قرقيزستان ازبكستان قزاقستان و تاجيكستان نيز عضو اين سازمان هستند. حامد كرزاي از افغانستان نيز به عنوان مهمان افتخاري در اجلاس ماه آگوست حضور داشت. در اتفاق ناخوشايند ديگري براي ايالات متحده قربان محمد اةف رئيس جمهور تركمنستان با قبول دعوت در اين اجلاس شركت كرد تا در گامي ديگر مناسبات خود را با روسيه به ويژه در زمينه انرژي گسترش دهد و سياست كهنه انزوا طلبي از روسيه را به دست فراموشي بسپارد. روسيه متعهد شد كه براي افزايش واردات گاز از تركمنستان خط لوله جديدي احداث كند تا با در دست گرفتن منابع بيشتر نفوذ و تسلط خود در تامين انرژي اروپا را تقويت و طرح هاي آمريكا را كه با منافع ملي اين كشور در تقابل است در نطفه خاموش نمايد. علاوه بر ايران سه كشور هند پاكستان و مغولستان نيز به عنوان عضو ناظر در اين نشست شركت جدول زماني براي پايان دادن SCO داشته اند. اما درخواست آمريكا براي حضور در اين اجلاس پذيرفته نشد. در سال 1384 و در نشست به حضور نظامي آمريكا در آسياي مركزي تنظيم شد. شركت كنندگان پس از اجلاس ماه آگوست براي ديدن تمرين نظامي مشترك چين باعث افزايش روابط اين كشورها با خاورميانه شده است. SCO و روسيه به منطقه اورال در خاك روسيه رفتند. ارتباط ايران با اعضاي جايي كه چين همكاري هاي خود را در زمينه تجارت و ديگر زمينه با عربستان افزايش داده است. در عربستان جمعيت شيعه اين كشور بسيار تحت ظلم واقع شده و در شرايط سختي به سر مي برند. همچنين نسبت به نفوذ ايران بسيار حساس مي باشند و بسياري از منابع نفت عربستان را در اختيار دارند. بر اساس گزارش هاي موجود حدود 40 درصد نفت خاورميانه به كشورهاي شرقي منتقل مي شود. مادامي كه اين آمار به سمت شرق در حال افزايش است قدرت و كنترل آمريكا نسبت به اين اهرم فشار و سلطه بر جهان كاهش مي يابد. چنان كه 60 سال پيش وزارت امور خارجه آمريكا منابع نفت عربستان را «منبع عظيمي از قدرت استراتژيك» ناميد.
در جنگ سرد اول شوروي با ايجاد موانعي آهني و احداث ديوار برلين سعي در محدود كردن نفوذ غرب داشت. بنابر گزارش رايت در جنگ سرد دوم سياست گذاران سابق شوروي در حال ايجاد مانعي سبز براي مهار نفوذ ايران مي باشند. به بيان ديگر دكترين دولت و رسانه ها اين است كه تهديد ايران در حال حاضر مشابه تهديدات غرب در گذشته است كه شوروي سعي در مقابله با آن را داشت و هم اكنون ايالات متحده با اشتياق فراوان سعي دارد در جنگ سردي جديد نقش شوروي سابق را در عرصه جهاني بازي كند.
تمام اين مسائل بدون نگراني خاصي مطرح مي شود. با اين حال فهميدن اين نكته كه دولت آمريكا سعي دارد در جنگ سرد جديد نقشي چون استالين و جانشينانش را بازي كند دست كم باعث پديد آمدن بارقه هايي از بيم و نگراني مي شود. شايد اين تنها تحليل و توجيه سرمقاله تند واشنگتن پست باشد كه اعلام مي كند «ايران خشونت هايش را به سمت شكل گيري جنگي حقيقي افزايش داده است.» «نيروهاي شورشي افراطي وابسته به دولت اسلامي ايران در حمله به نيروهاي آمريكايي و كشتن سربازان اين كشور دخالت دارند.» نويسنده اين مقاله اشاره مي كند كه «در پاسخ به اين حملات آمريكا نيز بايد پاسخ ايران را بدهد. اما اين مسئله بسيار پيچيده مي شود هنگامي كه مقامات اروپايي هرگونه اقدام نظامي عليه ايران را رد مي كنند و متفق القول از راهكارهاي سياسي و مذاكره و همچنين فشارهاي اقتصادي حمايت مي كنند تا با وجود دشمني آشكار ايران از اين راه اين كشور را مهار كنند. مدارك و اسناد كاملا قطعي و موثقي در مورد دست داشتن ايران در حمله به نيروهاي آمريكايي در دسترس مي باشد.»
اگر بنا را بر اين بگذاريم كه اتهامات واشنگتن صحت دارد و ايران حقيقتا گروه هاي نظامي شيعه را با بمب هاي زميني تجهيز مي كند تا عليه نيروهاي آمريكايي به كار گيرند ـ همان طور كه در نيكاراگوئه و عليه نيروهاي شورشي كه به دستور رونالد ريگان تحت عنوان مبارزه با گروگان گيري جنگي غير قانوني را آغاز كردندـ احتمال دخالت ايران و استفاده از سلاح هاي پيشرفته بر ضد اين نيروها مي رود; هرچند پس از آغاز اين جنگ آمار گروگان گيري 3 برابر شده است. اگر تمام اينها درست باشد ايران تنها سهم كوچكي نسبت به شرارت هاي وسيع آمريكا داشته است ; شرارت هايي كه فراهم كردن بمب هاي نسل جديد و مدرن براي گروه هاي تروريستي و شورشي به منظور برهم زدن تلاش هاي شوروي براي ايجاد ثبات در افغانستان تنها نمونه اي ناچيز از آن مي باشد.
دولت بوش و رسانه هاي آمريكا ايران را به دخالت در عراق متهم مي كنند. در اين صورت احتمالا دخالت كشورهاي ديگر ناديده گرفته شده است. اسناد و مدارك كم و بيش تخصصي مي باشند. آيا شماري سريال حك شده روي ادوات انفجاري كشف شده در عراق متعلق به ايران است در اين صورت آيا رهبران ايران در مورد اين جنگ افزارها و ادوات انفجاري اطلاع دارند يا مسئله فقط مربوط به سپاه پاسداران مي باشد طي مذاكرات صورت گرفته كاخ سفيد تصميم گرفت تا سپاه پاسداران را به عنوان گروهي تروريستي و سازمان يافته اعلام كند. عملي بي سابقه نسبت به يك نيروي نظامي ملي كه اين اجازه را به واشنگتن مي دهد تا در سطحي گسترده اقدامات تنبيهي را به اجرا گذارد. بسياري از كشورهاي دنيا با بي اعتمادي كامل آمريكا را مورد سرزنش و سوال قرار مي دهند كه با وجود حمله و اشغال كشورهاي همسايه ايران آيا خود آمريكا شايسته اين اتهامات نيست يا هم پيمانان اسرائيلي شان كه كمك نظامي بي سابقه اي را دريافت مي كنند تا حضور غير قانوني 40 ساله خود و اشغالگري شان را ادامه دهند و همچنين پنجمين حمله به لبنان كه سال گذشته رقم زدند.
در اينجا مسئله اي كه به عنوان انتقاد مطرح شده است در واقع شك و ترديد نسبت به اتهاماتي است كه آمريكا عليه ايران مطرح كرده است كه آيا دخالت ايران در عراق صحت دارد يا تنها ادعايي بي پايه و اساس است. همخواني و هماهنگي تبليغات رسانه ها و روزنامه هاي به اصطلاح آزادي خواه و تحليل گران آنها با شوروي سابق آلمان نازي و ديگر اشغالگران نيز جاي بسي تامل و توجه دارد. مقايسه هاي صورت گرفته نيز نا عادلانه و غير منطقي مي باشد. بر خلاف اشغالگران آلمان و شوروي نيروهاي آمريكايي حاضر در عراق اشغال اين كشور را حق خود مي دانند و آشكارا و بدون نياز به بيان كردن آن خود را صاحب و قيم جهان مي دانند. براساس استدلالي ساده و منطقي مي توان دريافت كه آمريكا توان حمله و اشغال كشور ديگري را ندارد و تنها مي تواند كشورهايي را كه اشغال كرده حفظ نمايد و آنها را به رغم خود به آزادي و دموكراسي برساند. اين واقعيتي روشن و انكار ناپذير است.
زماني است كه ما عواقب و پيامدهاي ناگوار خروج نظاميان آمريكايي را ناديده بگيريم. نظريه مورد قبول ديگري كه وجود دارد نظريه هندوچيني است كه در سخنراني شرم آور رئيس جمهور آمريكا درمرداد 1385 بدان اشاره شد. اين نظريه مي تواند براي كساني كه فجايع آمريكا در هند و چين را فراموش كرده اند يادآور خوبي باشد. فجايعي كه تخريب بخش وسيعي از ويتنام و بمباران هاي مرگبار در لائوس و كامبوج به هنگام ترك خرابه هاي ويتنام بخشي از آن بود. بمباران كامبوج به دستور مستقيم كسينجر و براي نسل كشي صورت مي گرفت. وي دستور داد تا هر جنبنده اي را هدف قرار دهند. سال ها بعد مشخص شد كه بمباران كامبوج 5 بار بزرگ تر از تمامي بمباران هاي انجام شده در جنگ جهاني دوم بوده است.
پس از اعلام ماموريت رايس مبني بر محاصره ايران رسانه ها گزارش دادند رايس گفته است كه ايران مهم ترين كشوري است كه به تنهايي برخلاف منافع آمريكا در خاورميانه گام برمي دارد كه اين قضاوتي منطقي و قابل قبول به شمار مي رود. دكترين قديمي واشنگتن براي اصلاح يا براندازي هر رژيمي كه آشكارا به صف متحدان آمريكا نمي پيوندد ايران را به اتخاذ تدابيري منحصر به فرد در برابر ايالات متحده و منافع اين كشور وا داشته است. طبيعتا در اين شرايط محدود كردن نفوذ ايران در منطقه و جهان در اولويت برنامه هاي آمريكا خواهد بود. ايران با اينكه در هيچ يك از ترورها خرابكاري ها و خشونت هاي صورت گرفته در سراسر جهان نقشي و دخالتي نداشته است اما بر اساس مدلي آمريكايي هميشه مورد اتهامات و محكوميت هاي تند و ناخوشايند قرار گرفته است. اين در حالي است كه از فعاليت هاي گروه تروريستي جندالله خبر داد كه با حمايت آمريكا در پاكستان شكل گرفته و در ايران اقدامات ABC شبكه خبري تروريستي و خرابكارانه انجام مي دهند.
يكي از اقدامات منحصر به فرد ايران كه آمريكا آن را تجاوز و اقدام عليه خود تلقي مي كند اثبات حقانيت خود در مسئله جزاير سه گانه خليج فارس مي باشد. همچنين پيشرفت هاي ايران در زمينه انرژي هسته اي و دورنماي آن كه احتمال دستيابي ايران به سلاح هسته اي مي رود براي آمريكا بسيار نگران كننده و مشكل ساز خواهد بود. اما با اين وجود گسترش و استفاده از انرژي هسته اي حق مسلم ايران است و هيچ كس ـ حتي اكثريت جمعيت ايران ـ نمي خواهند كشورشان سلاح هسته اي داشته باشد. بر اساس شواهد و دلايل مستند پاكستان هند و اسرائيل ـ كشورهاي هسته اي منطقه ـ كه با حمايت آمريكا داراي سلاح هسته اي هستند بزرگ ترين تهديد براي بقاي ايران و همچنين برقراري صلح در منطقه و جهان مي باشند.
ايران با وجود اينكه با سلطه آمريكا در منطقه مخالف است و با دكترين واشنگتن در خاورميانه مقابله مي كند اما هرگز تهديدي نظامي نبوده و اقدامي در اين زمينه انجام نداده است. از سوي ديگر اين كشور سال هاست كه قرباني قدرت هاي خارجي بوده است ; در آخرين اقدامات ايالات متحده با همراهي بريتانيا در سال 1332 مجلس و دولت اين كشور را سرنگون كرد و به جاي آن يك ديكتاتور مزدور را بر سر كار آورد. در حملات وحشيانه صدام حسين به ايران آمريكا بزرگ ترين حامي وي بود. حملاتي كه طي آن صدها هزار ايراني به خاك و خون كشيده شدند و با سلاح هاي شيميايي هدف قرار گرفتند و جامعه جهاني هم كوچك ترين واكنشي به آن نشان نداد. اين وقايع هرگز از حافظه تاريخي ملت ايران پاك نخواهد شد و آنها جامعه بين الملل را شريك جرم صدام و آمريكا مي دانند. پس از آن نيز آمريكا با تحريم هاي گوناگون اين كشور را تحت فشار قرار داده است.
اسرائيل نيز ايران را تهديدي براي خود مي خواند. اين كشور به دنبال سلطه و حكومت بي چون و چرا در منطقه است ودر اين ميان ايران و حمايت اين كشور از گروه هايي كه در مقابل خواسته هاي اسرائيل تسليم نمي شوند مي تواند به نوعي موازنه قدرت در منطقه باشد. اما ايران هرگز تهديدي نظامي براي اسرائيل هم نبوده است. اگر ايالات متحده نظر اكثريت مردم آمريكا و ايران را بپذيرد و اجازه دهد خاورميانه منطقه اي عاري از سلاح هاي هسته اي باشد تمامي تهديدات موجود از بين خواهد رفت. و در پايان اين نكته به روشني مشخص است كه استفاده از گزينه نظامي عليه ايران منطقه را به نابودي خواهد كشاند و تبعات منفي بي شماري خواهد داشت. نظرسنجي ها از كشورهاي همسايه ايران كه در آنها دولت ايران طرفدار بسياري دارد ـ تركيه عربستان پاكستان... ـ نشان مي دهد اكثريت مردم اين كشورها يك ايران داراي سلاح اتمي را به انجام اقدام نظامي بر ضد اين كشور ترجيح مي دهند. خاورميانه توان تحمل حمله اي ديگر را نخواهد داشت و هيچ كس حاضر به تكرار تجربه هاي عراق و افغانستان نخواهد بود.