امواج بیدارى اسلامى

امواج بیدارى اسلامى از دویست سال پیش تا کنون هر روز بلندتر و گسترده تر شده است. مهم ترین دستاورد این حرکت تاریخى، بازگرداندن تدریجى خودباورى به جهان اسلام بود به گونه اى که با وجود توسعه تبلیغات غرب، مدعاى قدیمى برتر غرب اثر کمترى بر ملت هاى مسلمان و مشرق دارد، ولى این مصون سازى پیش از اینکه عملى باشد، سیاسى است. بنابراین، باید زمینه هاى بازگرداندن خودباورى علمى و معرفتى نیز فراهم شود.
بررسى تاریخ اسلام، نشان مى دهد که فرهنگ و تمدن اسلامى مسیرى مضبوط و دقیق دارد و برپایه منطقى قابل درک و بیان شدنى، شکل گرفته است و مى توان آن را به ده مرحله تقسیم کرد:

مرحله اول: تاریخ اسلام با دعوت پیامبر اکرم صلى الله وعلیه وآله وسلم از مکه آغاز شد و این همان آغاز حرکت در تاریخ فرهنگى و تمدن اسلامى بود.

مرحله دوم: این حرکت با تشکیل حکومت اسلامى در یثرب، شکل گرفت و یثرب تبدیل به مدینةالنبى شد. از این نام گذارى مى توان استنتاج کرد که مدنیت اسلامى با این حرکت پایه گذارى شد.

مرحله سوم: گسترش اسلام در جزیرة العرب، ایران، روم، مصر، هند و... مرحله سوم مسیر تمدن اسلامى بود.

مرحله چهارم :مجاور شدن فرهنگ اسلامى با تمدن هاى کهن جهان و کوشش برى شناخت و انتقال آن تمدن ها به دو حوزه تمدن اسلامى است که از طریق ترجمه، تأسیس کتابخانه ها و مدارس، انتقال کتاب هاى دیگر تمدن ها به این مراکز و همچنین جذب دانشمندان دیگر تمدن ها به مراکز علمى و آموزشى جهان اسلام، صورت گرفت.

مرحله پنجم: عصر خودجوشى و شکوفایى تمدن اسلامى است که از سده سوم آغاز و تا سده پنجم هجرى، ادامه یافت.

مرحله ششم: عصر شکوفایى فرهنگ عمیق اسلامى و ادبیات عرفانى است.

مرحله هفتم: این دوره را باید عصر هنر و معمارى نامید. این سنت منطقى تاریخ است که تا علوم عقلى و تجربى به کمال نرسد، هنر متعالى شده خط و نقاشى و معمارى متجلى نخواهد شد.

مرحله هشتم: دو حمله بزرگ و طولانى صلیبى و مغول از مغرب و مشرق جهان اسلام، توان و رمق مسلمانان را گرفت و خرابى هاى بسیارى برجاى گذاشت و جهان اسلام را دچار رکود کرد که اوج این مرحله در سده هشتم و نیمه نخست سده نهم هجرى است.

مرحله نهم: خیزش مجدد جهان اسلام بود که با شکست نهایى صلیبى ها و مغول و ظهور بزرگانى چون خواجه نصیر، عطاملک جوینى، خواجه رشیدالدین فضل اللَّه و... همراه بود. با انتقال میراث باقى مانده فرهنگ و تمدن اسلامى، نهال هاى جدیدى سر برآورد و امپراطورى عثمانى، سلسله صفوى و پادشاهى گورکانى سربرآوردند و اوضاع سیاسى جهان اسلام سامانى گرفت.

مرحله دهم: هجوم استعمار و آغاز دومین دوره رکود را باید مرحله دهم نامید. این پدیده از سده پانزدهم میلادى آغاز شد، ولى نقطه اوج سلطه غرب، سده نوزدهم میلادى بود. باید از یورش دوم فرهنگى ها به عنوان جنگ صلیبى دوم نام برد که پیچیده تر از اولى بود و این بار صلیبیان بدون بیرق صلیبى آمدند و به استحاله فرهنگى و عقیدتى مسلمانان و دیگر ملل تحت سلطه دست یازیدند. تهاجم فکرى غرب صرف نظر از عوارض آن موجب پدید آمدن امواجى حیاتى شد که مى توان از آن به بیدارى اسلامى تعبیر کرد.

این خیزش همانند حرکت قبلى مى تواند مراحل مختلفى داشته باشد که تا کنون چهار مرحله را پیموده است و مى توان آن را بر چهار مرحله حرکت اولیه منطبق کرد:

مرحله یک: بیدارى اسلامى
آغاز بیدارى اسلامى همچون اصل اسلام با دعوت از مردم آغاز مى گردد که چنین شد. امیر عبدالقادر، سید جمال الدین اسدآبادى، شیخ فضل اللَّه نورى، سید حسن مدرس، سید محسن امین جبل عاملى و...، و سرانجام امام خمینى همگى مردم را به بازگشت و احیاى اسلام دعوت کردند و مردم این دعوت را پذیرفتند. اهمیت این مرحله به قدرى است که طمع کنندگان به سرزمین هاى اسلامى با رداى جدید حمایت از حقوق بشر و دفاع از صلح و دموکراسى، کمر به نابودى آن بسته و با همه توان نظامى خویش در برابر مسلمانان صف آرایى نموده اند.

مرحله دو: تشکیل حکومت اسلامى
در هر دو عرصه تسنن و تشیع، تلاش هاى تئوریک و عملى براى تشکیل حکومت اسلامى با قوت آغاز شد. در جهان تسنن دعوت به بازگرداندن عنصر خلافت به عنوان محور تشکیل حکومت اسلامى توسط متفکران مطرح شد و امام خمینى با طرح موضوع ولایت فقیه، شکل امروزین تئورى حکومت اسلامى را مطرح نمود.

مرحله سه: گسترش اسلام
پیشرفت سریع اسلام در آمریکا، اروپا و آفریقا در دهه هاى اخیر را مى توان از نمونه هاى بارز گسترش سریع اسلام لیکن با اقتضائات زمان ما به حساب آورد.

مرحله چهار: تجدید بناى فرهنگ و تمدن اسلامى
فرهنگ اسلامى در سایه بیدارى و خیزش مسلمانان در حال بازسازى خویش است. تألیفات گران سنگى چون جاهلیت قرن بیستم و آینده در قلمرو اسلام از سید قطب، فلسفه ما و اقتصاد ما از آیت الله صدر، اصول فلسفه و روش رئالیسم از علامه طباطبایى و آیت اللَّه مطهرى، نمونه هایى از نظریه پردازى فرهیختگان مسلمان در شکل دهى و دوباره سازى فرهنگ اسلامى است.