اعلامیه جهانی حقوق بشر و تنوع فرهنگ ها و بررسی آن در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
بدون شک آن چه ما امروز شاهد آن هستیم یک انقلاب حقوق بشری است که رو به پیشرفت است و باید در طریق تقویت و کارآمد کردن آن تلاش زیادی صورت پذیرد. اعتقاد داریم که باید نهادهای ناظر و مجری حقوق بشر را تقویت کرد و با گسترش مکانیزمهای بین المللی و نیرومند ساختن آنها و پالایش کردن از آلودگی به اغراض سیاسی قواعد حقوق بشر را مستحکم و عملی و لازم الاجرا نمود.
نظام جدید بین المللی حقوق بشر که یک پدیده بعد از جنگ جهانی دوم به علت نقض وحشتناک حقوق انسانها در دوران هیتلر و جنایات جنگی و فجایع ضد بشری این اعتقاد را به وجود آوردکه اگر یک نظام موثر حمایت از حقوق بشر در جامعه .. وجود داشت شاید این گونه نقض حقوق انسانی رخ نمی داد. بر اساس این تفکر روزولت رئیس جمهور وقت آمریکا در اوایل سال 1941 در سخنرانی معروف خود موسوم به « چهار آزادی : آزادی بیان آزادی مذهب آزادی از فقر و احتیاج وآزادی از ترس » در ژوئن 1945 کنفرانس سانفرانسیسکو امریکا منشور ملل متحد بر مبنای آن سازمان ملل ایجاد شد و به امضا رسید.
در بند 3 ماده 1 منشور ملل متحد(که دارای 4 بند می باشد) صراحتا احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث نژاد جنس زبان و مذهب بیان شده است .
در دو ماده 55 و 56 منشور که تعهد اساسی ملل و دولتهای عضو را متذکر می شد در ماده 55 چنین بیان می کند :
« ...احترام جهانی و موثر حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همه بدون تبعیض از حیث نژاد زبان یا مذهب . »
در مواد13 62 و 68 منشور به حقوق بشر پرداخته و در جهت تحقق حقوق بشر به مجمع عمومی و شورای اقتصادی اجتماعی توصیه هایی می کند.
در بند ج ماده 76 منشور نیز در فصل دوازدهم یکی از اهداف نظام قیمومیت بین المللی را به این نحو شرح می دهد :
« تشویق احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همه بدون تمایز از حیث نژاد جنس زبان یا مذهب و تشویق به شناسائی این معنی که ملل جهان به یکدیگر نیازمند می باشند »
منشور بین المللی حقوق بشر عبارت است از « اعلامیه حقوق بشر میثاق بین المللی حقوق اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی و میثاق حقوق مدنی و سیاسی و پروتکل های الحاقی آن . شورای اقتصادی و اجتماعی به درخواست کمیسیون تدارکاتی سازمان ملل در اجرای ماده 68 منشور در اوائل سال 1946 کمیسیون حقوق بشر را تشکیل داد . کمیسیون مذکور روی دو متن کار کرد : یکی اعلامیه جهانی حقوق بشر و دیگری کنوانسیون بین المللی حقوق بشر. کمیسیون سه گروه کاری تشکیل داد یکی برای تهیه اعلامیه دیگری برای تهیه کنوانسیون و یک گروه کاری دیگر برای تهیه راهکارهای اجرایی . پس از آن مجمع عمومی سازمان ملل در تاریخ 10 دسامبر 1948 (1327 9 19 ) تشکیل جلسه داده و اعلامیه جهانی حقوق بشر با 48 رای مثبت و 8 رای ممتنع وبدون رای مخالف طی قطعنامه شماره 2178 به تصویب رسید ولی کمیسیون حقوق بشر که سند الزام آور آن بود 18 سال بعد در 16 دسامبر سال 1966 تحت سه عنوان : 1 ـ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی 2 ـ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی 3 ـ پروتکل الحاق به میثاق حقوق مدنی و سیاسی تصویب شد (ایران از کشورهائی بوده که رای مثبت داده است ).
اعلامیه جهانی حقوق بشر مقدمه ای که در آن هدف از اعلامیه را تشریح و تبیین می کند و 30 ماده که به تفصیل موضوعات حقوق بشر را مورد توجه قرار داده می باشد.
ماده 1 که در واقع مبنای فلسفی حقوق بشر را توضیح می دهد به این شرح می باشد :
« تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت وحقوق با هم برابرند. همه دارای عقل و وجدان می باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند » .
ماده 2 اصل اساسی تساوی و عدم تبعیض را این گونه متذکر می شود :
ماده 2 : هر کس می تواند بدون هیچ گونه تمایز مخصوصا از حیث نژاد رنگ جنس مذهب عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین ملیت وضع اجتماعی ثروت ولادت یا هر موقعیت دیگر از تمام حقوق و کلیه آزادیهایی که در اعلامیه حاضر ذکر شده است بهره مند گردد » .
ماد3 حقوق و آزادیها را به دو نوع متذکر می شود :
از ماده 4 تا 21 راجع به آزادی از بردگی ممنوعیت شکنجه و رفتار خشن غیرانسانی و تحقیر کننده ممنوعیت توقیف و بازداشت یا تبعید خودسرانه حق محاکمه عادلانه در جمیع موضوعات مدنی و کیفری اصل برائت و عطف بماسبق نشدن قوانین جزائی آزادی اجتماعی و شرکت در آنها آزادی رفت و آمد حق تشکیل خانواده و ازدواج بر اساس تراضی زوجین حق مشارکت هر فرد در اداره عمومی کشور به صورت مستقیم یا از طریق نمایندگانی که به طور آزاد انتخاب می شوند و این که منشا قدرت حکومت اراده مردم است بدست آوردن امنیت اجتماعی حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی که لازمه مقام و رشد آزاد از شخصیت هر فرد است حق تامین اجتماعی فرد حق کار و حق حمایت از فرد در برابر بیکاری مزد مساوی در برابر کار مساوی و مزد عادلانه حق استراحت و تفریح برخورداری از حمایت در موقع پیری و بیکاری و بیوگی و ناتوانی حق آموزش و پرورش حداقل برای دوره ابتدایی اجباری و مجانی .
در ماده 27 این معنی را متذکر می شد که حقوق و آزادیهای اعلام شده مطلق نیست . بنابراین دولتها اجازه دارند قوانینی تصویب کنند که اجرای این حقوق را محدود کند النهایه به شرط این که هدف تامین و شناسایی و احترام به حقوق و آزادیهای دیگران و امثال اینها باشند.
و سایر موارد دیگر که در اعلامیه جهانی حقوق بشر به آن اشاره شده است .
بعداز تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر بسیاری از کنوانسیونها و اسناد بین المللی حقوق بشر تصویب شده که اشاره به تعهد والزام دولتهانسبت به رعایت مفاد آنها را دارند از جمله کنفرانس حقوق بشر در سال 1968 چنین اعلام کرد :
« اعلامیه جهانی حقوق بشر بیان کننده درک مشترک مردم جهان از حقوق دائمی و غیرقابل سلب همه افراد خانواده بشری است و برای دولتهای عضو جامعه بین المللی ایجاد تعهد می کند » .
در اینجا سه مطلب قابل توجه است :
الف ) این که چه چیز باعث شد که حقوق بشر و رعایت آن در جامعه مطرح شود و متفکرین و دانشمندان دنبال احیای حقوق اولیه انسانی و این که انسانها آزاد خلق شده و حق دارند به طور مساوی از مواهب طبیعی استفاده نمایند و هرگونه قتل وغارت و برده داری و شکنجه و اعمال تبعیض ناروا و منع آزادی های مناسب و تحمیل عقیده و غصب و منع حقوق مادی و غیره را ممنوع نماید چیست
ب ) آیا همه دولتها و حکومتهای عضو که اعلامیه جهانی حقوق بشر را پذیرفته و امضا نموده اند به جمیع مواد و کنوانسیونهای آن عمل نموده اند و اصولا چه تدابیری برای عمل نمودن دولتها به اعلامیه و کنوانسیونها اندیشیده شده و ضمانت اجرائی آن چگونه تدبیر شده است
ج ) آیا فهم و برداشت همه دولتهای و حکومتها از اعلامیه و کنوانسیونها به ویژه کنوانسیون منع شکنجه (که مشتمل بر یک مقدمه و 33 ماده است ) واحد است یا این که هر کشوری بنا به شرایط و مقتضیات وفهم و برداشتی که دارد تفسیر و معنی نموده و به آن عمل می کند آیا این اقدام درست است یا این که با اشکال مواجه می باشد بدیهی است این مسئله مهم نمی تواند بدون تعرض باقی بماند. چه فکری برای رفع این مشکل شده و تبعات ناشی از این تفکر چه معضلاتی را برای جامعه جهانی بوجود آورده است
د) در بعضی از کشورها آداب و رسوم محلی که مورد احترام و توجه آن جامعه و مردم می باشد و جود دارد به طوری که اگر انسان یا دولت متعرض شوند بشدت مورد اعتراض مردم قرار می گیرند. بی اعتنائی و عدم توجه و برخورد با این گونه مسائل تبعاتی دارد که در بعضی از موارد منتهی به قتل مرتکب می شود. آیا جامعه جهانی برای این موضوع مهم پاسخ مستدل و قانع کننده ای دارد
اینجانب در صدد تشریح تبیین و تفصیل نیستم چون سابقه حقوق بشر میثاق بین المللی و کنوانسیونها و اقدامات انجام شده کثیر است و این وجیزه اجازه چنین تفصیلی را نمی دهد.
آن چه را که در این مقاله در صدد تشریح و بیان آن هستیم حقوق بشر و تنوع فرهنگهاست که به طور اختصار به استحضار خوانندگان محترم می رسانم .
چون مسائل حقوق بشر و بحث پیرامون آن به لحاظ تنوع و تکثر از حوصله این مقاله خارج می باشد. مناسب است راجع به شکنجه که دولتهای پیشین و شاید هم در گوشه و کنار دنیا فعلا دولتی باشد بهترین وسیله ای که می توانند از فرد و متهم اقرار بگیرند و به این بهانه انواع شکنجه های غیرانسانی را بر افراد و انسانها و به طور کلی باید گفت به بشریت مجاز دانسته و اقدام نمایند از این جهت باید گفت که جدا اعلامیه جهانی حقوق بشر کنوانسیون منع شکنجه و سایر عنوانهای قانونی جهانی بزرگترین خدمت را به انسانیت و بشریت نموده است که قاطعانه در مقابل این دولتها و حکومت ها ایستادگی نموده به لحاظ اهمیتی که دارد مقداری توضیح دهم .
کنوانسیون منع شکنجه و رفتار و مجازات ظالمانه غیرانسانی و تحقیر کننده در10 دسامبر 1984 (1363 هـ . ش ) طی قطعنامه شماره 39 46 به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید . این کنوانسیون مشتمل بر یک مقدمه و 33 ماده است . در مقدمه با توجه به اصول منشور ملل متحد و حقوق ناشی از حیثیت ذاتی انسان و ممنوعیت شکنجه در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی در جهت موثرتر ساختن مبارزه علیه شکنجه مجازات و رفتارهای خشن غیرانسانی و تحقیرآمیز موارد ذیل مورد توافق و تصویب دولتها قرار می گیرد.
ماده یک کنوانسیون منع شکنجه را چنین تعریف کرده است :
تعریف شکنجه :
عبارت شکنجه از نظر این کمیسیون به هر عمل عمدی که بر اثر آن درد یا رنج شدید جسمی یا روحی علیه شخصی به منظور کسب اطلاعات یا گرفتن اقرار از او یا از شخص ثالث اعمال شود اطلاق می گردد. همچنین تنبیه کردن شخص به خاطر عملی که او یا شخص ثالثی انجام داده یا احتمال می رود انجام دهد یا تهدید و یا اجبار او یا شخص ثالث تنبیه شخص به هر دلیلی برمبنای تبعیض از هر نوع شکنجه تلقی می شود.
در ذیل بند یک موردی را به شرح ذیل استثنا می کند :
« رنج و دردی که به طور ذاتی یا تبعی لازمه مجازاتهای قانونی است شکنجه محسوب نمی شود »
ممنوعیت شکنجه در همه شرایط در بند 2 ماده 2 پیش بینی شده که هیچ وضعیت استثنائی و فوق العاده از قبیل جنگ بی ثباتی سیاسی داخلی و هرگونه وضعیت اضطراری دیگر نمی تواند موجب تجویز شکنجه شود. دستور مقام مافوق نیز نمی تواند توجیه کننده عمل شکنجه باشد و شکنجه گر مسئول عمل خویش می باشد. حتی قانون گذار در این موضوع این قدر تاکید دارد که در ماده 3 احتمال اعمال شکنجه را از موانع استرداد مهم و یا بازگرداندن شخص از کشوری به کشور دیگر می داند و نیز از نظر کنوانسیون طبق بند 1 و 2 ماده 4 ; دولتهای عضو مکلف هستند که هر نوع عمل شکنجه و نیز شروع به آن و شرکت و همکاری در عمل مزبور را طبق قوانین جزایی خود جرم محسوب نموده و مجازاتهای متناسب با این اعمال را وضع نمایند.
و نیز از نظر کنوانسیون طبق ماده 10 دولتها مکلف می باشند آموزش و اطلاعات مربوط به ممنوعیت شکنجه را به طور کامل در مقررات مربوط به تربیت پرسنل مجری قانون نیروهای نظامی و انتظامی و همه مامورینی که به نحوی در بازداشت بازرسی و رفتار با افراد زندانی دخالت دارند ـ بگنجانند.
و نیز موارد دیگر راجع به مامورین زندانها و تعقیب و محاکمه مرتکبین شکنجه و در صورت وقوع شکنجه جبران خسارت برای فردی که قربانی شکنجه واقع شده و از همه مهمتر طبق ماده 15 بی اثر بودن هرگونه اقراری که ناشی از شکنجه باشد و امثال اینها را متذکر شده است .
در این مقوله آنچه مهم می باشد مطلب ذیل است :
آیا مجازاتهای بدنی که به حکم قانون می باشد مشمول ممنوعیت کنوانسیون است
ماده 16 چنین می گوید :
دولتهای عضو کمیسیون متعهدند در قلمرو خود اعمال دیگر از رفتار یا مجازات خشن غیرانسانی یا تحقیرکننده را که مشمول تعریف شکنجه موضوع ماده (1 ) نیست نیز جلوگیری نمایند و مقررات مربوط به شکنجه را در مورد آنها اعمال نمایند.
و ملاحظه شد تعریف شکنجه در ذیل ماده 1 صراحت دارد که تعریف شکنجه شامل در دو رنج اعمال شده علیه شخص در صورتیکه به طور ذاتی یا تبعی لازمه مجازات قانونی است نمی شود علیهذا وقتی به حکم قانون مجازات جرمی به مثل شلاق یا قطع عضو یا سنگسار ولو مجازات خشن به نظر می رسد مشمول تعریف شکنجه و ممنوعیت آن نیست و خروج موضوعی دارد اگرچه بعضی از کشورها و حقوقدانها آنها را نوعی شکنجه می دانند ولی بهر حال بعضی از حقوقدانها و کشورها هستند که طبق ماده یک آنرا شکنجه ندانسته و حتی آنرا از بعضی از مجازاتهای دیگر مناسبتر بحال محکوم می دانند.
همانطوری که در سطور فوق متذکر شدیم منشور و اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون منع اعمال شکنجه و سایر کنوانسیونهای متعدد همه به قداست انسانها و برتری آنها بر سایر مخلوقات و در نتیجه رعایت احترام به انسانیت و منع هرگونه رفتار و اعمال و اقوالیکه موجب خدشه دار نمودن حیثیت انسانها و بی حرمتی و توهین به انسانها و انسانیت است می باشد. و واقعا از این جهت باید برای بنیانگذاران و موسسین و همه دانشمندانی که در این مقوله زحمت کشیده اند تقدیر و تشکر نمود. در اینجا دو مطلب قابل توجه است :
الف ) در اینکه بنیانگذاران و پایه ریزان قانون احترام به انسانیت و بشریت و مدافعین از حقوق بشر مخصوصا در جنگ جهانی اول و اواسط جنگ جهانی دوم و پایان جنگ جهانی دوم از بعضی از حاکمان و قدرتمندان رفتارهای خشن و ضد انسانی را دیده و شنیده اند که جدا هر انسان آزاده ای را رنج داده و متاثر نموده قوانین فوق الذکر سبب شده که تحت عنوان دفاع از حقوق بشر و مجازات مرتکبین جرائم جنگی تا حدودی جلو بعضی از رفتارهای غیرانسانی و شکنجه های زجرآور شبیه قرون وسطی را بگیرند. که از این جهت به بشریت و انسانیت خدمات شایسته و ارزنده ای نموده اند. تردیدی وجود ندارد و همه آنها قابل تقدیر و ستایش می باشند.
ب ) اگر حاکمان کشوری خود را متعهد به حقوق بشر دانسته و در قوانین اساسی و عادی و بخشنامه ها و دستورالعملها تاکید به حرمت و کرامت انسانها نمایند و طبق اعتقاد مذهبی و مکتبی که التزام به حرمت و ارج نهادن انسانها و قولا و عملا به صورت یک سنت حسنه و سیره پیشوایان دینی خود دانسته و تخلف از آنها را گناه بزرگ و نابخشودنی می داند و اگر در گوشه و کنار مملکت ماموری و فرماندهی از قانون تخطی کرد او را مستحق مجازات قانونی دانسته و مجازات نموده و این قوانین با اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونها مربوطه تقریبا در همه زمینه ها موافق و اگر در مواردی تناقض بنظر به رسد این تناقض ذاتی نبوده بلکه بستگی به فهم و برداشت از اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونها بوده و بر فرضیکه در تعدادی از مواد قانونی با قوانین آن مخالفتی وجود داشته باشد این مخالفت متاثر از فرهنگ حاکم بر آن کشور بوده جامعه و اعتقاد مکتبی و دینی مردم که خود را شدیدا ملزم به رعایت و احترام به قوانین و امر و نهی های آن مکتب و اعتقاد مذهبی دانسته می باشد آیا باید گفت که این کشور در بعضی از زمینه ها قوانین مربوط به کیان بشریت و اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونها بویژه کنوانسیون منع شکنجه را نقض نموده یا اینکه چون حاکمان آن کشور در همه زمینه ها رعایت احترام و ارج نهادن به کرامت و کیان انسانیت را بشرح فوق مد نظر داشته و قوانین اساسی و عادی آن کشور حکایت از این معنی دارد شامل نمیشود
در این جا مناسب است مسئله حقوق بشر و تنوع فرهنگها مطرح شود.
راقم سطور معتقد است که انسان بماهو انسان دارای ویژگی هائی است که اجتماع آنها منحصرا میتواند در وجود انسان متبلور شود مثلا از محبت و دوستی مهرورزی عدالت گذشت خدمت به هم نوعان ایثار عشق و علاقه به فرزندان و خانواده تشکیل خانواده تعلیم و تعلم مبارزه با ظلم و بیدادگری حرکت بسوی پیشرفت و تکامل ممکن است بصورت انفرادی در بعضی از حیوانات بعضی از این صفات دیده شود ولی بعضی از این اوصاف مثل حرکت بسوی تکامل تعلیم و تعلم از ویژگیهای انسانها می باشد و اجتماع جمیع این صفات فقط در وجود انسان ممکن است و لاغیر.
بنابراین معتقدیم ادیان الهی که خالق انسانها آنها را بوجود آورده و در درون انسانها موجودی به نام عقل بودیعه نهاده تا همچون فروغ فروزانی آنها را بسوی کمال و پیشرفت هدایت و راهنمائی نماید و نیز جهت تبیین و تشریح بیشتر پیام آورانی با ویژگی مخصوص همراه با بینه و برهان از جنس و از نوع خود انسانها که هر کدام در عصر و زمان خودشان متناسب با شرائط و موقعیت آن زمان دستورالعمل هائیکه در ابعاد مختلف و موضوع های متنوع تعبیه و تنظیم شده و مصون از هرگونه خطا و اشتباه می باشد بنام « کتاب آسمانی » به جامعه و امت خود عرضه نموده اند. در صورتی که به آنها بصورت علمی و واقعی و همه جانبه نگاه و توجه شود یقینا به این نتیجه می رسیم که ادیان الهی و آسمانی رسالتی به جز هدایت و ارشاد انسانها بسوی کمال و تعالی و تحقق عدالت و بوجود آوردن مدینه فاضله ای که کیان و شخصیت و هویت انسانها بطور حقیقی در جهان متبلور شده و در نتیجه تبعیض و ظلم و ستم و تجاوز به حقوق هم نوعان و استعمار کردن ملتهای ضعیف و بوجود آوردن جنگها که نوعا خانمانسوز و از بین بردن حرث و نسل می باشند و امثال اینها بطور کلی از بین برود ندارند. اجازه فرمائید اینجانب ضمن احترام به همه فرهنگهایی که در گوشه و کنار جهان وجود دارد موضوع حقوق بشر و سابقه آنرا از دیدگاه دین مبین اسلام به اندازه بضاعتی که دارم و این وجیزه اجازه میدهد مورد کنکاش قرار داده و قضاوت آنرا بوجدانهای پاک و انسانهای سلیم النفسی که در دنیا وجود دارد و بحمدالله از این نوع وجدانهای پاک و انسانهای عاقل و منطقی در جهان کم نیستند واگذار نمایم .
بنابراین مطالب ذیل مورد بحث قرار میگیرد.
حقوق بشر از دیدگاه کتاب آسمانی مسلمانها « قرآن » .
حقوق بشر از دیدگاه سنت دینی
حقوق بشر از دیدگاه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
حقوق بشر از دیدگاه قوانین عادی جمهوری اسلامی ایران
حقوق بشر از دیدگاه متون قرآنی
و اینک شرح تفصیلی آنها
مسلمانها معتقدند که دین اسلام جهانی است و تا روز قیامت خواهد ماند و پیامبر اسلام آخرین پیام آور آسمانی است که از طرف خداوند متعال آمده و مجموعه قوانین و دستورالعملهائی بنام قرآن آورده و در اختیار جهانیان گذاشته است .
اولا) این پیام آور خودش از جمیع جهات در نهایت کمال انسانیت و از این جهت زبانزد خاص و عام بوده در شرائطی مبعوث شده که مردم آن عصر دختران را زنده بگور می کردند در مقابل بت سجده می کردند قتل و غارت و خونریزی در میانشان رواج داشت کیان و حرمت و شخصیت انسانها زیر سوال رفته بود و در چنین شرائطی آیه هائی از قرآن مجید که مورد قبول قاطبه مسلمین جهان می باشد درباره هدف بعثت و انزال کتب آسمانی و حکومت در بین مردم را چنین بیان می کند :
« لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط » سوره حدید آیه 25
یعنی « ای انسانهای عالم مطمئنا بدانید » ما پیام آوران را با بینه و دلیل و برهان برای شما فرستادیم . و همراه آنها کتاب (مجموعه قوانین و دستورالعملها) و میزان فرستادیم برای اینکه انسانها قیام بقسط و عدالت نمایند.
آیه دیگر قرآن :
یا داود انا جعلناک خلیفه فی الارض فااحکم بین الناس بالحق و لا تتبع الهوی . سوره ص آیه 26
ای داود پیغمبر ما تو را خلیفه خودمان در روی زمین قرار دادیم (تو رسول و پیام آور ما هستی که مردم را بسوی کمال انسانیت هدایت و رهبری نمائی ) چون تو دارای چنین ویژگی هستی باید بین مردم به حق « عدالت » و حقیقت حکم و قضاوت نمائی « و مواظب باش و مبادا که » از هوا و هوس و میل نفسانی « که موجب شود از مسیر عدالت و حقیقت منحرف شوی » پیروی و اطاعت کنی که در این صورت از صراط حق و الهی « و عدالت » منحرف خواهی شد.
در این آیه کریمه و کثیری از آیه های دیگر که با این لحن و مشابه آن ذکر شده آنچه قابل توجه است کلمه « ناس » است که به معنی مردم و انسانها می باشد. مخاطب در این آیه ها همه انسانها با القا جمیع خصوصیتها می باشد یعنی مذهب رنگ نژاد جنسیت شرقی غربی سرزمینی عرب عجم همه اینها نادیده گرفته شده بلکه آنچه مورد عنایت و توجه قرار گرفته فقط انسانیت است یعنی ای انسانهای عالم توجه به قسط و عدالت و انسانیت داشته باشید و یعنی ای داود که تو پیغمبر ما هستی مبادا در مقام قضاوت تحت تاثیر هم کیش و هم مذهب یا انسانهای دیگری که واجد ویژگی هائی هستند که تو بخودی خود تمایل بیشتری به آنها داری قرار بگیری که اگر چنین بشود تو از مسیر عدالت و حقیقت منحرف خواهی شد. و سایر آیه های دیگر که مشابه این مضمون می باشد.
اسلام دینی « جهانی » است و تا روز قیامت خواهد ماند و پیامبر اسلام آخرین پیام آور آسمانی است که از طرف خداوند متعال به رسالت برگزیده شده و مجموعه قوانین و دستورالعمل های سعادت بخش به نام « قرآن » را در اختیار جهانیان گذاشته است
خداوند متعال در درون انسان ها موجودی به نام « عقل » به ودیعه نهاده تا همچون فروغ فروزانی آنها را به سوی کمال و پیشرفت راهنمایی کند. و نیز پیامبرانی با ویژگی مخصوص همراه با بینه و برهان و مصون از خطا و گناه برای هدایت و رستگاری بشر مبعوث ساخته است

حقوق بشر از دیدگاه سنت
سنت روائی
آن چه را به صورت روایات معتبره که تقریبا قاطبه مسلمین جهان قبول دارند مورد بررسی ما قرار گرفته و به استحضار می رساند :
روایت اول
پیغمبر بزرگ اسلام در حجه الوداع در قسمتی از خطبه معروف خود چنین فرمود :
ایها الناس ان ربکم واحد و ان اباکم واحد کلکم لادم و ادم من تراب اکرمکم عندالله اتقاکم ولیس لعربی علی عجمی ولا لعجمی علی عربی ولا لا حمر علی ابیض ولا لابیض علی احمر فضل الا بالتقوی
ترجمه : ای انسانهای عالم همانا پروردگار شما یکی است همانا پدر شما نیز یکی می باشد همه شماها از آدم و آدم از خاک می باشد بهترین شما در نزد پروردگار باتقوا و با فضیلت ترین شماها است (کسیکه قانون الهی را محترم شمرده از محرمات و منهیات دوری کند و به دستورات و قوانینی که بشریت را به سوی کمال و خداشناسی و حقیقت محوری هدایت می کند ملتزم بوده و عمل نماید » .
هیچ انسان عربی (با وجود اینکه خود پیغمبر عرب بوده ) بر انسان عجمی (غیرعرب همه را عجمی می گویند) و هیچ انسان عجمی بر انسان عربی و نیز انسان سرخ پوست بر سفید و سفیدپوست بر سرخ پوست برتری ندارد (یعنی در جهان کسی حق ندارد بگوید چون عرب هستم یا چون سفیدپوست می باشم یا چون اهل این منطقه و قاره هستم از دیگران برتر و بهترم ) چون همه انسانها مخلوق خدای واحد می باشند و پدر همه انسانها حضرت آدم می باشد و تمام انسانها از خاک می باشند.
این پیامبر بزرگ اسلام در ماههای آخر عمر شریفش که در طول 23 سال تمام وظائف پیامبری خود را به نحو احسن انجام داده منشور جهانی خود را خطاب به انسانهای عالم چنین صادر می فرماید :
بدیهی است در هر کشوری دین رسمی که غالب مردم متدین و ملتزم به آن می باشند وجود دارد افراد دیگری تحت اقلیتهای مذهبی هستند که دین رسمی مملکت را قبول ندارند ولی انسانهائی هستند با شرافت و کرامت که قوانین و مقررات آن مملکت را قبول داشته وعمل می نمایند مالیات می پردازند و از مواهب عمومی استفاده نموده و حق دارند در کشورشان بطور آزاد زندگی نموده و هیچ کس حق تعرض به اموال و ناموس و اعراض آنها را ندارد و اقلیتها در انجام اعمال عبادی واحوال شخصیه خود مختار و آزاد می باشند در فقه اسلامی به چنین افرادی اهل ذمه می گویند که در کشور اسلامی و در پناه اسلام زندگی می کنند . ملاحظه می فرمائید که حضرت پیامبر بزرگ اسلام در 1400 سال قبل خطاب به مسلمین جهت رعایت و حرمت و کرامت اهل ذمه چه می فرماید :
حدیث اول :
من اذی ذمیا فقد اذانی :
ترجمه : هرکس انسان ذمی را موجب اذیت و آزار (تحت هر عنوان ) قرار دهد همانا محققا من را مورد اذیت و ناراحتی قرار داده است .
در این روایت اذیت یک انسان ذمی به مثابه اذیت و آزار نمودن شخص پیغمبر بحساب آمده است و از نظر مسلمانها بدیهی است که هرکس پیامبر خدا را ناراحت نماید او انسان شایسته و خوبی نیست و سرانجام وعاقبت او غضب و خشم خداوند متعال را به دنبال دارد.
حدیث دوم :
من ظلم معاهدا و کلفه فوق طاعته فانا خصمه یوم القیامه
ترجمه : هرکس معاهدی (کسیکه در کشور اسلامی زندگی میکند و مسلمان نیست ) را مورد ظلم و ستم قرار دهد و بیش از طاقت و توانی که دارد از او کار مطالبه نماید بداند من در روز قیامت خصم و دشمن او خواهم بود.
حدیث سوم :
من قذف ذمیا حدله یوم القیامه بسیاط من نار
ترجمه : کسیکه به انسان ذمی نسبت ناروا بدهد روز قیامت با تازیانه الهی تادیب میشود.
ملاحظه می فرمائید مسلمانی حق ندارد به غیر مسلمانی که در کشور اسلامی زندگی می کند و در پناه اسلام است نسبت ناروا و نامشروع بدهد این از نظر اسلام ممنوع است و کسیکه مرتکب چنین عمل زشتی شود قابل تعقیب و مجازات است .
این سه روایت از چندین روایاتی است که در این باب وارد شده که در بحار و سایر کتب روائی مثل من لایحضر الفقیه و غیره ضبط شده است می باشد. بهمین مناسبت حضرت علی (ع ) خلیفه و امام مسلمین جهان در دستورالعمل حکومتی که خطاب به مالک اشتر صادر فرموده وظیفه حاکم اسلامی نسبت به مسلمین و اهل ذمه (غیرمسلمانها) را که بیان می فرمایند بسیار قابل توجه است .
آن حضرت در فرازی از دستورالعمل چنین می فرماید :
... ولاتکونن علیهم سبعا ضاریاتغتنم اکلهم فانهم صنفان : اما اخ لک فی الدین و اما نظیرلک فی الخلق
ترجمه : ای مالک تو مانند حیوان درنده ای که « مستولی شده و بر گوسفندان مسلط شده » خوردن گوشت آنها را غنیمت می شمارد نباش چون این انسانها بر دو قسم هستند. یا برادران دینی و هم کیش تو می باشند و یا در خلقت و انسانیت مانند تو هستند. بعدا حضرت اضافه می فرمایند هم چنانکه دوست داری خداوند به تو محبت و مهربانی نموده و از عفو و گذشت او برخوردار شوی همانطور تو وظیفه داری نسبت به همه اقشار مملکت « مسلمان و غیرمسلمان » محبت و مهربانی نموده و گذشت و عفو نسبت به همه آنها اعمال نمائی .
در متون دینی روایاتی داریم که انسانرا از عمل نمودن بظن و گمان نهی نموده و صریحا اشاره دارد به اینکه دین اسلام دین سهل و آسان است حتی آیه هائی در قرآن به این مضمون داریم که « یرید بکم الیسر ولا یریدبکم العسر » مشیت بالغه الهی بر این تعلق گرفته که در دستورالعملها جانب سهل و آسان مورد عنایت پروردگار است و اراده الهی در سخت گیری و مشقت نسبت به انسانها تعلق نگرفته است .
و از روایات فی الجمله می توان حدیث مشهور به حدیث رفع را نام برد و ذکر روایتی از حضرت امیرالمومنین (ع ) است که مرحوم شیخ اعظم انصاری در رسائل بعنوان یک سند اسلامی نام برده در این مقوله مناسب به نظر می رسد.
آن حضرت چنین می فرماید :
ضع امر اخیک علی احسنه حتی یاتیک ما یقلبک علیه و لاتظنن بکلمه خرجت من اخیک سوا و انت تجد لها فی الخیر سبیلا.
ترجمه : « هرگاه رفتار و اعمالی دیدی که گمان می رود برخلاف موازین و قانون باشد » تو آن را به احسن وجه (یعنی مطابق ضوابط و مقررات ) حساب کن تا اینکه برای تو بطور یقین خلاف آن ثابت شود و حق نداری به وسیله گمان و حدس نسبت به برادرت « بدبین باشی » در حالیکه میتوانی اعمال رفتار و گفتار او را به احسن وجه توجیه نمائی نسبت به او سوظن داشته باشی .
اجازه فرمائید از این مقوله خارج شوم و مختصری هم نسبت به سنت عملی توضیح داده و نمونه هائی را متذکر شوم .
مورد اول :
با این که یهود در اوائل حکومت اسلامی نسبت به پیغمبر بزرگ اسلام برخورد مناسبی نداشتند و فریبکاریها و دشمنی هائی نسبت به آن بزرگوار داشتند در عین حال وقتی حکومت در شهر مدینه و اطراف و اکناف شبه جزیره عربستان مستقر شد و یهودیان نسبت به اعمال عبادی و اعتقادی خودشان بیم ناک بودند و پیغمبر اسلام می توانست و قدرت داشت یهود و نصاری را بکلی از بین برده و یا آنها را آواره نماید در چنین شرائطی وقتی خدمت پیغمبر رسیدند از نحوه برخورد و گفتار آنها پیغمبر احساس نمود که آنها نسبت به اعمال عبادی و اعتقادی خودشان از مسلمانها ترس و واهمه دارند بلافاصله پیغمبر اسلام به آنها فرمود :
انتم یهود علیکم خاصه ان لاتعدوا السبت
شما یهود هستید (اعمال عبادی و اعتقادی شما برای ما محترم می باشد) حتما شما روز شنبه را محترم بشمارید (همانطوریکه مسلمانها جمعه را بطور ویژه محترم میدانند یهودیان روز شنبه را بطور ویژه محترم می شمارند).
مورد دوم :
از مواردی که تردیدی وجود ندارد برخورد حضرت علی (ع ) نسبت به قاتل خود عبدالرحمن بن ملجم است در حالی که آن حضرت خلیفه و امام مسلمین است در محراب عبادت در مسجد کوفه مشغول خواندن نماز صبح می باشد ابن ملجم ناجوان مردانه با شمشیری که بقول خودش مخصوص ضربت زدن به آن حضرت تهیه نموده و برای کشتن آن حضرت به کوفه آمده شمشیر را بر فرق مبارک آن حضرت بقصد قتل فرود می آورد و فرار میکند آن حضرت در محراب عبادت در خاک و خون می افتد. سپس آن حضرت را به منزل می آورند و قاتل را دستگیر می کنند وقتی غذا که مقداری شیر بوده برای آن حضرت می آورند میفرماید اول برای ابن ملجم ببرید فرزندانم قاتل من که فعلا در بازداشت به سر می برد مبادا احساسات و عواطف شما بخروش آید یا مردم مسلمان دچار احساسات شده و از حدود و قوانین الهی تعدی نمائید. او بمن یک ضربه زده و بیش از آن بدهکار نیست . مبادا به او تعدی و ظلم شود. ملاحظه فرمائید در شرائطی که آن حضرت در بستر شهادت آرمیده از قاتل خودش غافل نشده و سفارشهای لازم را نسبت به نحوه بازداشت و آب و غذا و غیره می نماید.
مورد سوم :
آقای محمدتقی شریعتی که از اساتید مهم و دانشمندی تاریخ شناس است در کتاب گران سنگ خود بنام وحی و نبوت صفحه 335 از قول ویل دورانت دانشمند و مورخ غربی مسیحی که انصافا این دانشمند غربی و مسیحی مذهب حقایقی از تمدن اسلام و اوصافی از بزرگواریهای زمامداران اسلامی و بررسی و تحلیل های واقع بینانه ای نسبت به بزرگواری های آنها در کتاب تاریخ تمدن جلد 11 صفحه 57 نقل می کند که عینا آنرا منعکس می کنیم .
نامه ابوبکر :
ویل دورانت نامه ای از ابوبکر را می آورد که قاعدتا همان نامه ای است که در فتح بیت المقدس برای سپاه اسلام نوشته است . اینک قسمتی از نامه مذکور :
« شما را به ده چیز چیز سفارش میکنم که از من یاد داشته باشید خیانت و فریبکاری روا مدارید مثله نکنید کودک پیر فرتوت و زن را نکشید درخت خرما را نبرید و نسوزانید درخت میوه را قطع نکنید گوسفند گاو و شتر را جز برای خوردن نکشید چون بمردمی برمی خورید که در صومعه ها خلوت گزیده اند متعرضشان نشوید » .
آقای بلاغی (که از مورخان و دانشمندان است ) این نامه را با اندک کسر و اختلاف در فرهنگ قصص القرآن بنام « فرمان خلیفه اول راجع بفتح بیت المقدس » آورده و پس از آن « پیمان امان نامه عمر در بیت المقدس » را ذکر میکند که اهالی را بر جان و مالشان امان میدهد که بسیار جالب است از دانشمندان غیرمسلمان هرکس نامه و رفتار مهرآمیز و محبت انگیز خلیفه دوم را با اهالی بیت المقدس نقل کرده او را ستوده است .
این اقدام عملی و روش و سنتی بوده که نوعا زمامداران اسلامی به آن عمل نموده و خود را ملتزم و متعهد به آنها و نظائر آن می دانستند.
جالب است اندکی تامل و بررسی شود آنچه را که غربیها در جنگ جهانی دوم نسبت به انسانیت و بشریت انجام دادند و نیز آنچه را که صربها در یوگسلاوی سابق و آن منطقه نسبت به مسلمانها انجام دادند و آنچه را که صهیونیستها نسبت به مردم فلسطین و آواره نمودن مردم مظلوم آن سرزمین مرتکب شدند و هر روز و همیشه بر سر مردم مظلوم فلسطین می آورند میکشند تخریب میکنند زندانی و شکنجه و تبعید و امثال اینها را مرتکب شده و خانه هاشان را بر سر آنها خراب می کنند آنچه را که آمریکا و انگلیس بر سر ملت مظلوم عراق آورده و می آورند شرائطی را که آمریکائیها و هم پیمانان غربی آنها به روز مردم ستمدیده و مظلوم افغانستان آورده اند در مقایسه با آنچه را که از قول دانشمند بزرگ و مورخ غربی (ویل دورانت ) نقل شده جامعه جهانی و متولیان و پاسداران اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای مربوطه بویژه کنوانسیون 32 ماده ای منع شکنجه چه تحلیل و بررسی دارند
مورد چهارم :
وقتیکه مسلم بن عقیل نماینده و سفیر حضرت امام حسین بن علی (ع ) در کوفه به لحاظ سیاسی در شرائط سختی قرار میگیرد شریک بن اعور در خانه هانی مسکن می گزیند عبیدالله ابن زیاد فرماندار کوفه که قصد کشتن و دستگیری مسلم بن عقیل را دارد برنامه ای تنظیم می کنند که وقتی فرماندار کوفه به دیدن و عیادت شریک بن اعور به منزل هانی بن عروه می آید مسلم با شمشیر در مخفیگاه پنهان شده و هر موقع که شریک اشاره نموده ناگهان مسلم از پشت پرده بیرون آمده و او را بقتل برساند بدیهی است اگر مسلم این کار را میکرد و فرماندار کوفه بقتل می رسید بحسب ظاهر پیروزی حتمی با مسلم سفیر حضرت امام حسین (ع ) می شد ولی برنامه عملی میشود و عبیدالله به منزل هانی آمده و شریک هرچه اشاره کرد کنایه گفت مسلم اقدام به ترور فرماندار کوفه ننمود ظاهرا از ایما و اشاره و کنایه هانی که شریک گفت او احتمال توطئه داد و فورا محل را ترک کرد و رفت و بعدا به حضرت مسلم اعتراض شد که چرا با اینکه همه چیز و همه شرائط آماده بود دشمن خدا را به قتل نرساندی تا مردم کوفه از او خلاصی پیدا کنند. حضرت مسلم فرمود ما مسلمانها هر کاری که انجام میدهیم باید طبق وظیفه اسلامی و دینی باشد و اگر مرتکب این عمل می شدم برخلاف فرمان و دستور پیغمبر بزرگوار اسلام (ص ) بود چون از پیغمبر شنیده شده که فرموده ایمان پای بندی است از غافلگیر کردن و شخص مومن کسی را غافلگیر نمی کند شریک گفت سوگند بخدا اگر او را کشته بودی مرد تبهکار بدکار و پیمان شکنی را کشته بودی .
این مطلب در کتاب مقاتل الطالبین صفحه 96 مسطور است .
اینها نمونه های عملی زمام داران دین مبین اسلام است که تاسی و پیروزی از آنها برای مسلمین واجب و عدم توجه و نادیده گرفتن حرام و نهی شده است از این نمونه ها در کتب تاریخ متعدد ذکر شده ولی چون تصمیم ما در این مقاله بر اختصار است بهمین مقدار اکتفا نموده و وارد موضوعی دیگر در این مقوله می شویم .
حقوق بشر از دیدگاه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران :
بدیهی است که انقلاب اسلامی انتخاب نوع حکومت را در تاریخ 10 و 11 فروردین ماه سال 1358 به همه پرسی گذاشت ملت انقلابی ایران با شرکت گسترده خود 98 2 % رای مثبت به نظام جمهوری اسلامی دادند .
با این وصف با توجه به اینکه اغلب ملت ایران مسلمان هستند و آشنائی با قوانین و مقررات دین اسلام که به آن رای مثبت داده اند بطور نسبی توقع داشته و انتظار دارند که قانون اساسی و قوانین عادی منطبق با مبانی و اصول و فروع دین اسلام یا حداقل مخالف صریح آنها نباشد این اقدام دمکراتیک و همه پرسی که بطور آزاد و رسمی و منطبق با همه ضوابط و مقررات بین المللی بوده از نظر اصولی و اخلاقی اولیا امور ملزم هستند که به خواسته های مشروع و قانونی آنها پاسخ مناسب بدهند بهمین جهت خبرگانی جهت تدوین و تنظیم قانون اساسی بصورت انتخاب برگزیده شده و قانون اساسی را تهیه و تنظیم نموده و پس از آن به رای گذاشتند که در تاریخ 11 و 12 آذرماه 1358 مردم به اصول قانون اساسی با 99 5 درصد رای مثبت دادند . پس قانون اساسی جمهوری اسلامی قانونی است که مورد قبول و پذیرش ملت ایران قرار گرفته و کاملا معتبر و قانونی و منطقی می باشد.
در قانون اساسی به مفاهیم و موازین حقوق بشر و آزادیهای اساسی با حفظ معیارهای اسلامی و دینی توجه قابل ملاحظه ای شده و ملاحظه میشود که به کرامت و ارزش ذاتی انسان توجه نموده و حقوق مدنی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی مهم را متذکر شده و رعایت آنها را واجب و لازم دانسته است .
قانون اساسی ایمان به کرامت و ارزش انسانی را در ردیف اعتقاد به توحید و وحی و معاد می داند « اصل دوم » همچنین قانون اساسی به حقوق مدنی و آزادیهای سیاسی در اصول مختلف تحت عنوان حقوق ملت به حقوق و آزادیهای اساسی اشاره نموده و لزوم رعایت آنها را مقرر میدارد.
از جمله آنها در بند 14 اصل سوم چنین مقرر نموده « تامین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضائی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون » .
در اصل نوزدهم بیان می کند :
مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ نژاد زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.
اصل بیستم چنین بیان می کند :
همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی سیاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.
اصل نهم اشاره به تمامیت ارضی و آزادیهای مشروع دارد که هیچ کس و هیچ مقامی حق ندارد آنها را سلب کند.
اصل 24 قانون اساسی اشاره به آزادی نشریات و مطبوعات دارد و اصل 27 اشاره به آزادی تشکیل اجتماعات و راه پیمائیها با شرائطی دارد اصل 13 ادیان یهودی مسیحی زرتشتی را به رسمیت شناخته و در پایان صراحتا چنین بیان میکند « دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیرمسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند » .
و نیز در اصل بیست و سوم در خصوص آزادی عقیده چنین مقرر نموده .
اصل 23 « تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخذه قرار داد » .
اصل 37 : چنین مقرر کرده :
اصل برائت است و هیچ کس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.
اصل 36 :
حکم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.
اصول 32 و 33 و 34 و 35 قانون اساسی راجع به دستگیری افراد و نحوه دادخواهی و انتخاب وکیل و مسائل مربوط به آنها را متذکر میشود.
اصل سی و هشتم قانون اساسی چنین تنظیم شده :
هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است . اجبار شخصی به شهادت اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است . متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.
اصول 39 و 61 و 161 و 168 و 169 قانون اساسی اشاره به رعایت احترام به حیثیت افراد و محاکمات علنی و احکام محاکم که باید مستند و مستدل باشد و جرائم سیاسی و مطبوعاتی و تعریف جرم دارد.
در عین حالیکه قانون اساسی این همه تاکید بر آزادیهای افراد واقلیتهای مذهبی و حفظ کرامت انسانها دارد و نسبت به جرم دانستن شکنجه تحت هر عنوانی اصرار داشته و بر برائت همه انسانها تاکید نموده و محاکمات علنی و آزادی مطبوعات و اجتماعات و امثال اینها را تاکید میکند اگر اشتباها یا عمدا به هر دلیلی کسی محکوم شد تکلیف چیست
اصل 171 قانون اساسی چنین مقرر نموده :
هر گاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در حکم یا در تطبیق حکم بر مورد خاص ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد در صورت تقصیر مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر این صورت خسارت به وسیله دولت جبران می شود و در هر حال از متهم اعاده حیثیت می گردد.
اینها مواردی است که فی الجمله و بطور اختصار از قانون اساسی نسبت به رعایت حقوق بشر از دیدگاه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران متذکر شدیم .
در قانون اساسی به مفاهیم و موازین حقوق بشر و آزادی های اساسی با حفظ معیارهای اسلامی و دینی توجه ویژه ای شده و کرامت و ارزش ذاتی انسان مورد عنایت قرار گرفته و حقوق مدنی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی او متذکر شده و رعایت آنها واجب و لازم دانسته شده است
اصل بیستم از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اعلام می کند : همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی سیاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند