امنیت ملى در جمهورى اسلامى ایران

تعریف مشخص از امنیت و ترسیم مرزهاى مفهومى امنیت ملى در جمهورى اسلامى ایران، از اهمیت ویژه اى برخوردار است، این امر بدون در نظر گرفتن آموزه هاى دینى و فرهنگ بومى امکان پذیر نیست. به عبارت دیگر، باید ضمن نگرش مجدد به میراث اسلامى، روایت نوینى از مفهوم و مولفه هاى امنیت تدارک نمود. و فراتر از آن، تبیین مرزهاى متداخل مفهومى امنیت ملى با سایر مفاهیم، شناسایى امکانات و محدودیت هاى محیطى و دست یابى به زمینه هاى نظرى و عملى امنیت ملى کارآمد و مطلوب باید در ردیف نیازهاى اولیه کشور محسوب شود. در حال حاضر که ایران اسلامى دوران بسیار حساس توسعه سیاسى و اقتصادى را سپرى مى کند و باز تاب انقلاب عظیم آن، چالش هاى فکرى و نظرى گسترده اى را در عرصه اندیشه، مفهوم سازى و نظریه پردازى در حوزه هاى علوم اجتماعى و سیاسى داشته است، شایسته است مفهوم امنیت و نحوه ارتباط آن با مفاهیمى؛ مانند: عدالت، آزادى، مشارکت سیاسى و نظایر آن، بر اساس فرهنگ غنى اسلامى مطالعه گردد. هر چند در این زمینه تحقیقات ارزشمندى انجام گرفته است؛ اما همچنان مطالعات حوزه مفهومى امنیت ملى ناکافى به نظر مى رسد و نیازمند تحقیقات گسترده مى باشد. تاکید مقام معظم رهبرى براى وحدت ملى و امنیت ملى به عنوان بزرگ ترین شعار سال جارى، فرصت مناسبى براى بسیج امکانات ملى در پرداختن به این امر حیاتى مى باشد. اگر چه درباره ضعف مفهومى امنیت ملى به ویژه در جمهورى اسلامى ایران عوامل متعددى را مى توان مطرح نمود که تبیین آن ها، نیازمند مطالعه و بررسى همه جانبه اى مى باشد؛ اما به صورت خلاصه مى توان سه مورد را مورد اشاره قرار داد:

الف ـ ابهام و گستردگى مفهوم امنیت ملى
مفهوم نوین امنیت ملى، در مقایسه با مفهوم کلاسیک و سنتى آن، از گستردگى مفهومى فزاینده اى برخوردار شده است. اگر در مفهوم کلاسیک امنیت ملى، حفظ مرزهاى کشور از مداخلات نیروهاى خارجى مد نظر بود و امنیت بیش تر از طریق فقدان آن تعریف مى شد. در حال حاضر، امنیت ملى صرفا قلمرو نظامى را در بر نمى گیرد؛ بلکه تمام قلمروهاى سیاسى، اقتصادى، تجارى، فرهنگى، اجتماعى و... را نیز شامل مى شود. این امر باعث افزایش متغیرهاى دخیل در امنیت ملى و پیچیدگى هر چه بیش تر آن گردیده است؛ به گونه اى که فهم آن را تا حد زیادى در ارتباط با شناخت مفاهیم متعدد در حوزه هاى دیگر میسر ساخته است.

ب ـ ضعف مفهومى در مفاهیم دیگر
از آن جایى که مقوله امنیت ملى در ارتباط با مفاهیمى، مانند: عدالت، آزادى و مشارکت سیاسى و نظایر آن معنا مى یابد، اثرات ضعف مفهومى این مفاهیم مى تواند در شناخت مرزهاى مفهومى امنیت ملى نیز ظاهر شود. براى نمونه، در جمهورى اسلامى ایران، مرزهاى مفهومى امنیت ملى با مفاهیم توسعه سیاسى و آزادىهاى مدنى به صورت مشخص و روشن تعریف نشده است. این امر باعث گردیده است تا در برخى موارد، توسعه سیاسى، مانع تحقق امنیت ملى قلمداد شده و یا تلاش براى حفظ نظم و امنیت، عامل محدود کننده توسعه سیاسى، بشمار آید. در این صورت، بر قرارى هرنوع رابطه میان این مفاهیم مستلزم مطالعه امکانات و محدودیت هاى مفهومى آن ها و رفع ابهامات موجود در حد امکان مى باشد.

ج ـ ادراکى و ذهنى بودن امنیت ملى
گرچه زمینه هاى عینى امنیت ملى، قابل شناسایى است؛ اما همواره در برگیرنده عنصر احساسى، ذهنى و ادراکى نیز مى باشد این حالت غالبا تحت تإثیر تجارب و سوابق زندگى فردى و یا گروهى انسان ها شکل مى گیرد. این ویژگى که خود تا حدى باعث سنجش ناپذیرى، نسبى بودن و سیال بودن مرزهاى مفهومى امنیت ملى نیز گردیده است، احتمالا مهم ترین عامل محدودیت در مفهوم سازى آن هم مى باشد.
در وراى مطالب فوق، شاید بحث از چگونگى تإمین امنیت، ضمانت اجرا و بهایى که باید براى آن پرداخت، خالى از فایده نباشد. و از آن جایى که مهم ترین نهاد تإمین کننده امنیت ملى، دولت ها بوده اند؛ تبیین رابطه سیاست و امنیت نیز اهمیت مى یابد. چگونگى این رابطه، در نظام هاى سیاسى متفاوت مى باشد. در یک نظام اسلامى که مبتنى بر مشارکت مردمى است، همواره پیوند عمیقى بین منافع و امنیت حکومت با ملت وجود دارد و دولت در راستاى تحقق اهداف امنیت ملى، در سطوح فردى و اجتماعى ایفاى نقش مى نماید در نظام جمهورى اسلامى ایران که بر اساس ارزش ها و موازین اسلامى شکل گرفته است، نه تنها باید در جهت پیوستگى منافع امنیتى دولت و ملت گام برداشت؛ بلکه امنیت ملى مطلوب در گروه وفاق ملى و نهادینه شدن الگوهاى مشارکتى متقابل مى باشد. امید است در ایران اسلامى، شاهد تحقق هر چه بیش تر امنیت و توسعه در ابعاد مختلف آن باشیم.