با مُهر خميني!؟

آخرين تير تركش كساني كه محمد‌رضا پهلوي را به تخت شاهي رساندند، براي حفظ او، به ميدان كشاندن شاپور بختيار بود. در اين موقع كه انقلاب فراگير اسلامي، حتي حكومت نظامي ازهاري را نيز درنورديده بود، بيگانگان بر اين تصميم رسيدند تا چهره‌اي را كه به زعم آنان ملّي! بود، روي كار آورند تا شايد از اين طريق، حركت توفندة انقلاب اسلامي، را كند نمايند. كريم سنجابي و غلامحسين صديقي كانديداهاي اين مهم شدند و هنوز در حال فكر! بودند كه شاپور بختيار، جاه طلبانه خود را وارد معركه كرد تا سفارش سفراي آمريكا و انگليس را مبني بر مقاومت در برابر مردم، عمل كند. او با شعار: «من مرغ طوفانم، نينديشم ز طوفان» خود را آماده حفظ رژيم پهلوي كرد، ولي نظر صريح امام خميني ـ علي رغم تلاش‌هايي كه براي متقاعد كردن ايشان به قبول بختيار مي‌شد ـ اين بود:
«هيچ دولتي را با بودن رژيم سلطنتي قبول نخواهم كرد. هدف، تشكيل جمهوري اسلامي است و براي من از روز روشن‌تر است كه با وضع فعلي در آينده‌اي نزديك به آن خواهيم رسيد. 1 »
و در جاي ديگر فرمودند:
«دولت بختيار غير قانوني است؛ براي اينكه شاه و مجلسين هر دو غير قانوني هستند. 2 »
در اين دوران، كه تلاش‌هاي مختلفي براي پذيرش بختيار صورت مي‌گرفت و  رهبر انقلاب، با صراحت با او به مخالفت برخاسته بود وشعار مردم نيز، به دنبال تعويض پي در پي نخست‌وزيران، اين بود كه: «ما مي‌گيم شاه نمي‌خواهيم نخست‌وزير عوض ميشه»
بختيار با عوامل ساواك و با هدايت بيگانگان سرگرم  تدارك اقداماتي بود كه به وسيلة آن، آتش انقلاب اسلامي را به خاموشي بكشاند.
در جلسه‌اي كه 22 روز قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، در نخست‌وزيري تشكيل شد، تصميم‌هاي متعددي اتخاذ گرديد. يكي از اين تصميمات، درست كردن اعلاميه‌هاي متعدد جعلي با مُهر امام خميني بود، كه سرنگوني رژيم شاه، فرصت آن را به دست‌اندركاران فريب نداد.
سند اتفاقات تاريخي اين شماره، گوياي بسياري از واقعيات تاريخي است كه خوانندگان محترم را به مطالعه دقيق آن، توصيه مي‌نماييم.
گزارش
محترماً به استحضار مي‌رسانددر اجراي امر ساعت 1100 روز جاري (1/11/57) در دفتر كار آقاي مشيري يزدي معاونت نخست‌وزير حضور يافته و پس از معرفي به ‌آقاي مهندس مرزبان مشاور نخست‌وزير به اتفاق ايشان و‌آقاي معين‌زاده مدير كل امور اجرايي و پيگيري نخست‌وزيري كميسيوني تشكيل و مطالب مشروحه زيرتا ساعت 1600 مورد بحث قرار گرفت.
آقاي مهندس مرزبان بدواً نامه شماره 525/170 ـ 16/10/1357 ساواك و بولتنهاي ضميمه آن را كه در زمينه انحلال ساواك و جايگزيني سازمان ديگري به جاي آن تهيه گرديده، ارائه و در مورد مفاد نامه و منضمات آن قصد نظرخواهي داشت كه پاسخ داده شد در اين مورد نظر تيمسار رياست ساواك يا مقامي را كه معظم له معرفي خواهند فرمود، خواستار شوند.
آنگاه مهندس مرزبان بيان داشت: «جناب نخست‌وزير با طرز تفكر سيستماتيك معتقد است ملت بايد خشونت نشان ندهد و جوانمردي مراعات شود هر كارمندي مايل است زير عكس شاهنشاه آريامهر خدمت نمايد و يا هر كسي خواهان خميني است آزادانه بتوانند در جهت پيشرفت مملكت خويش گام بردارند تا محيط آزاد بوجود آيد و آنچه اكثريت تصميم مي‌گيرند اقليت آن را پذيرا باشند و مايل نيست دست دولت در جهت خونريزي و ناراحتي كسي باشد و هر اقدام مشروع را تجويز نموده و عمل متقابل به مثل را قابل قبول مي‌داند تا برنامه دولت سريعاً اجرا گردد.»
مشاور نخست‌وزير دستورات آقاي دكتر بختيار را به شرح زير تشريح نمود:
1ـ شناخت كليه گروه‌هاي چريكي با هر نوع وابستگي و محل استقرار و طرز  عملكرد و قدرت و امكانات هر يك.
2ـ شناخت رابطين گروه‌‌هاي فوق‌ الذكر و نحوه ارتباط آنها با كاركنان وزارتخانه‌‌ها.
3ـ شناخت عوامل به اصطلاح ناراحت چپي در وزارتخانه‌ها (كمونيستها از هر نوع كه باشند).
4ـ ايجاد مركز عمليات چريكي شامل يك يا چند خانه در شهر  تهران ( در صورتي كه عمليات مؤثر واقع شود تشكيل نظاير آن در شهرستانها) با وسايل چاپ و غيره تحت نامهاي زير پوشش حفاظتي به منظور تهيه كليه اشخاص رده بالاي كشور كه بي‌تفاوت نشسته‌اند و يا از طرف چريكهاي  اصلي مرعوب و ساكت شده‌ اند. چنانچه ايجاب نمود به اين قبيل خانه‌‌ها ، ضربه زده خواهد شد و از آن استفاده تبليغاتي به عمل خواهد آمد.
5ـ با اقداماتي كه به عمل آمده ظرف هفته آينده سازمان راديو و تلويزيون شروع به كار خواهد  نمود و مناسب  خواهد بود ساواك نيز به عوامل خود در اين سازمان دستور دهد اعتراضاتي را در جهت شروع به كار آغاز نمايند تا گروه تهديد كننده كاركنان راديو  تلويزيون در اقليت قرار گيرند.
6ـ مقارن شروع به كار كارمندان راديو و تلويزيون ترتيبي داده شود به ساختمانها و وسايل چاپي روزنامه‌هاي كيهان و اطلاعات تحت عنوان اينكه بي‌طرفي نقض شده و مرتباً مطالب مربوط به آيت‌الله خميني درج و شئون ساير آيات عظام رعايت نمي‌گردد، ضرباتي وارد شود.
7ـ ترتيب شناسايي مخالفين و محركين اعم از نمايندگان مجالس، پرسنل  دانشگاه‌ها و مراكز عالي آموزشي، قضات، وكلاي دادگستري، اعضاي كانون نويسندگان و كارمندان دولت و سايرين داده شود.
8ـ اعلاميه‌هاي متعدد جعلي با مهر خميني، عكس ساير آيات چون شريعتمداري، ميلاني، خوئي و ... تهيه و تكثير و توزيع گردد تا بت خميني شكسته شود.
9ـ عده‌اي از موافقين در خواست نموده‌اند اجازه داده شود راه‌پيمايي نمايند براي اجراي اين برنامه در اداره كل امور اجرايي و پيگيري  نخست‌وزيري سازماني داده شده تا هماهنگي لازم را اجرا نمايند.
درخواست شد كساني كه مورد شناسايي ساواك مي‌باشند تشويق به اين اجتماع و راه‌پيمايي گردند ضمناً شماره تلفن‌هاي نخست‌وزيري كه اين تشكل را به وجود خواهد آورد در جرايد درج خواهد شد.
قبلاً عده‌اي از ميهن‌پرستان تقاضاي اجتماع و راه‌پيمايي نموده بودند و روز سه‌شنبه 26/10/57 از حضور تيمسار رياست ساواك استدعا گرديد مبالغي در اختيارشان قرار گيرد و مقرر فرمودند از مديريت كل اداره سوم اخذ و پرداخت گردد و وقتي موضوع را مديريت كل به عرض رساندند موضوع پرداخت پول منتفي گرديد و ارتباط با آنان تا به امروز قطع شده است.
10ـ در صورت لزوم عمليات ضد چريكي آغاز و با حداقل لطمه اشخاص فعال دستگير و طبق ماده 5 فرمانداري نظامي در محل مناسبي بازداشت گردند.
11ـ براي برقراري تماس اطمينان بخش تلفني بين ساواك و نخست‌وزيري يكدستگاه رمز كننده تلفني در اختيار آقاي معين‌زاده قرار گيرد.
12ـ چون احتمال دارد از طرف آقاي نخست‌وزير موضوع در شوراي امنيت ملي مطرح گردد‌آقاي مهندس مرزبان شماره رمز طرح را از بند 1 تا 4 با كد «دي. دبليو. وان .D.W.1» و طرح راه‌پيمايي را «دي. دبليو. تو . D.W.2» مشخص نمود.
نامبرده خواستار اجراي فوري طرح مذكور بود كه به اطلاعشان رسيد تا آماده شدن مقدمات كار مناسب خواهد بود جناب آقاي نخست‌وزير شخصاً خط مشي كلي دولت را به استحضار تيمسار رياست ساواك برسانند تا به امر معظم له اقدامات اساسي صورت گيرد.   
با تقديم احترامات فائقه
به عرض برسد
1ـ در مورد ميتينگ روز 5 شنبه 5/11/57 هماهنگي لازم انجام شده است.
2ـ در مورد عمليات توضيح داده شده كه ساواك وظيفه اجرايي ندارد اطلاعات مكتسبه به اختيار گذارده مي‌شود. مراجع انتشامي هستند كه وظيفه‌دارِ انجام امور اجرايي هستند.
3ـ شناسنايي گروه‌هاي چريكي و يا مخالفين ضمن وظائف ساواك است واين كار را انجام دهد. طباطبايي
________________
1ـ صحيفه امام، ج 5، ص 355.
2ـ همان، ص 381.