برای اسیران عراقی دعا می‌كنیم!

در تاریخ 15/9/79 دكتر ریاض القیسی معاون وزیر خارجه‌ی عراق در رأس هیئتی شش نفره به تهران آمد. او آمد تا مذاكرات دوجانبه را از حالت ركود درآورد؛ مذاكراتی كه خود وی از جمله كسانی بود كه آن را به بن‌بست كشیده بود. وی در مدت شش روز اقامتش در تهران، با مقامات ایرانی و از جمله رئیس‌جمهور دیدار كرد. اهدافی كه هیئت ایرانی در این مذاكرات دنبال می‌كرد از این قرار بود: اول، رفع سوءتفاهمات و موانع از سرگیری فعالیت كمیته‌های پنج‌گانه. (خودشان می‌دانستند كه در بغداد چه رفتار بدی با هیأت ایرانی كرده بودند!) نكته‌ی بعد جلب اعتماد هیئت ایرانی در خصوص كمیته، به‌ویژه كمیته‌ی امور اسرا بود.


آن‌ها برای این‌كه حسن نیت خود را نشان بدهند، یك لیست 1006 نفری از پناهندگان عراقی تهیه كرده بودند. اعلام داشتند ما قبول داریم كه این تعداد از عراقی‌ها در ایران پناهنده هستند، چون بعضی وقت‌ها به عراق برای دیدن خانواده‌هایشان می‌آیند. عراقی‌ها در این مذاكره مسئله‌ی دیگری را هم دنبال می‌كردند و آن این بود كه مُصر بودند تاریخ مذاكره‌ی بعدی مشخص شود. یعنی اگر قبلاً ما پافشاری می‌كردیم كه تاریخ مذاكره‌ی بعدی را تعیین كنیم، این‌بار آن‌ها بر این مسئله تأكید داشتند.

مورد دیگر از اهداف هیأت عراقی، تشكیل كمیته‌ی سه‌جانبه با حضور كمیته‌ی بین‌المللی صلیب سرخ بود. این از جمله اهداف همیشگی آن‌ها بود. هیئت ایرانی هم اهداف زیر را مد نظر داشت:
1. اجرای كامل قرارداد 1975 الجزایر؛
2. از سرگیری فعالیت كمیته‌های امور اسرا و جستجوی مفقودان؛
3. ارائه‌ی طرح امور اسرا به منظور سرعت بخشیدن به تعیین تكلیف اسیران مدرك‌دار؛
4. مسائل مربوط به حسن همجواری و پیگیری تعیین زندانیان ایرانی در عراق بعد از زمان جنگ.

در مورد طرح امور اسرا كه در بالا اشاره شد و این‌كه چه عواملی باعث شد این طرح را ارائه كنیم، باید به نكاتی اشاره نمایم. اولین مسئله این بود كه مقام معظم رهبری یك خط مشی و یك تدبیری را سال‌های قبل فرموده بودند: "اگر یقین پیدا كنیم كه اسیر ایرانی زنده در عراق وجود ندارد، علاقه‌ای به نگهداری اسیران عراقی نداریم. همان‌گونه كه برای استخلاص اسیران ایرانی دعا می‌كنیم، برای اسیران عراقی هم كه مسلمان هستند و در اصل اسیر حكومت خود هستند، دعا می‌كنیم." این جمله را ما بارها از معظم له شنیده بودیم. ما تكلیف داشتیم؛ یعنی خطاب این تدبیر حضرت آقا از نظر اجرایی، كمیسیون اسرا بود. ما در مقابل این تدبیر باید وظیفه‌ی خود را به‌طور مشخص و عملی انجام می‌دادیم؛ لذا دنبال ادای تكلیف بودیم. گذشته از آن باید تكلیف خانواده‌های اسرا و مفقودان را روشن می‌كردیم. باید آن‌ها را از حالت انتظار و بلاتكلیفی بیرون می‌آوردیم. این بود كه به فكر افتادیم یك قدم اساسی دیگر برداریم. چون هرچه زمان می‌گذشت، انتظار خانواده‌ها، سنگینی مسؤولیت را بیشتر می‌كرد.

از مجموع این عوامل هیئت ایرانی به این جمع‌بندی رسید كه راه حل دیگری را پیش پا بگذارد. ما عنوان كردیم: "هرچند در مذاكرات، تعیین وضعیت اسیران زنده در اولویت اول قرار دارد، از آن‌جایی كه به مدت حداقل 10 سال (از سال 69 تا 79) در مورد اسیران زنده به نتایج ملموسی نرسیده‌ایم، بیایید لااقل راجع به آن‌هایی كه از دنیا رفته و شهید شدند به یك جمع‌بندی برسیم. ضمن این‌كه ما زنده‌ها را فراموش نمی‌كنیم و همواره آن‌ها را در دستور كارمان قرار خواهیم داد."
در این طرح عنوان شد كه طرفین به یكدیگر اعتماد كنند و تعیین وضعیت اسیران فوت شده به صورت مكتوب درآید. یعنی به عنوان مثال وقتی بررسی شد فلان اسیر عراقی در هیچ‌جای ایران وجود ندارد، آن را بنویسیم و امضا كنیم. این یك سند و مدرك از طرف ایران باشد و آن‌ها هم قبول نمایند؛ و در مورد وضعیت اسرا و مفقودان ایرانی در عراق هم همین‌گونه باشد. با صلیب سرخ هم در این زمینه به توافق رسیدیم.

در راستای همین طرح، با دقت هرچه تمام‌تر و با در نظر گرفتن همه‌ی جوانب حقوقی، سیاسی و اجنماعی، متنی تهیه شد. خود عراقی‌ها هم این متن را بررسی كردند. نهایتاً بعد از چندین ماه یك متن مشترك تهیه شد كه مورد توافق طرفین قرار گرفت تا بر اساس آن كارها و مذاكرات را انجام دهیم.
در مجموع در این سفر شش‌روزه‌ی هیئت عراقی، مذاكرات خوبی صورت گرفت. طرفین دنبال این بودند كه با سعه‌ی صدر و اعتماد متقابل، مسائل فی‌مابین را حل و فصل نمایند. در همین مذاكرات بود كه دو طرف تأكید داشتند مسائل و مشكلات مربوط به مذاكرات، به مطبوعات و رسانه‌ها كشیده نشود؛ یعنی بحث اسرا مطبوعاتی نشود.