تکان دهنده ترین اسناد درباره فرقان بود
معصومه ابتکار (از فعالان اشغال سفارت آمریکا) در کتاب «تسخیر» می نویسد:
«در هر ساختمان مرکزی سفارت، دهها سند سری و فوق سری مربوط به سلطنتطلبانی یافتیم که در ترور شهروندان عادی و مأموران کمیتهها دست داشتند. تکان دهندهترین اسناد درباره گروهی سیاسی به نام فرقان بود. فرقان گروه کوچکی متشکل از نوجوانانی بود که حتی از ابتداییترین شناخت درباره اسلام بیبهره بودند، چه رسد به بینش لازم درباره مسایل معاصر. رهبران این گروه به اعضا آموخته بودند که قتل شخصیتهای مذهبی موقعیت آنها را بهبود میبخشد. با همین تفکر آیتالله مطهری و آیتالله مفتح توسط آنها به شهادت رسیدند. مردم معتقد بودند که گروه فرقان را عناصر خارجی حمایت و هدایت میکنند. اسنادی که در سفارت به دست آمد، درستی گمان مردم را ثابت کرد. این اسناد نشان میداد آمریکا از طریق اشخاص ثالث با گروه فرقان تماس گرفته بود.»
با وجود این، مدل انتخابهای ترور فرقان بسیار در خور توجه است. بهنظر نمیرسد در زمان دستگیری عوامل فرقان توجه و تحقیقات کافی در ارتباط با پیوندهای خارجی آنها به صورت گرفته باشد.
تاریخچه و شکلگیری گروه فرقان
اکبر گودرزی که بنیانگذار اصلی تشکیل این گروه است، از حدود سالهای 1351 – 1352 برای تحصیل علوم دینی از زادگاهش به شهر خوانسار میرود و یکی دو سال بعد به قم مسافرت می کند. در اواخر سال 1354 به تهران میآید و در مدرسه چهلستون مسجد جامع بازار به تحصیل مشغول میشود. او از ابتدا در کنار دروس طلبگی، مطالعات تفسیری را هم شروع مینماید. در تهران به دعوت افراد مختلف و ائمه جماعات مساجد برای تشکیل کلاسهای آموزش قرآن فعال میشود. در همین جلسات با افرادی که بعدها در تشکیل گروه فرقان نقش پیدا میکنند، آشنا میگردد. سرانجام از طرف شخصی به نام مصطفی جوادی، برای تشکیل کلاس به مسجد خمسه قلهک دعوت میشود. در این مسجد با عدهای دیگر آشنایی پیدا میکند که بعدها از فعالان گروه فرقان میشوند.
در پی آن، وی جلسات بسیاری هم برای خانمها در منازل تشکیل میدهد. بهطور کلی دو مرکز فعالیت گودرزی یکی در غرب تهران و دیگری شمال تهران (قلهک) بود که اعضای گروه غالبا از این دو محل بودهاند. در همین ایام که گودرزی همزمان به نوشتن به اصطلاح تفاسیر قرآن هم مشغول بوده است آنها را تحت عنوان «پیام قرآن» منتشر میساخت.
در سال 1356، پس از پایان جلسات مسجد خمسه قلهک، محمد متحدی، عباس عسگری و شاه بابابیک از گودرزی دعوت میکنند که جلسات در منزل آنها ادامه پیدا کند. آنها موضوع انتشار نوشتههای گودرزی را با شخصی به نام دکتر ملکی مطرح میکنند که وی قبول میکند در سفری به خارج از کشور آنها را به چاپ برساند؛ هرچند این کار عملی میشود، ولی گویا کافی نبوده است. لذا مصمم میشوند که دستگاه چاپ و تکثیر تهیه نمایند. از جمله کارهای منتشر شده آن زمان، تفسیر سورههای کهف، مریم، طه، انبیاء و کتابهای توحید و ابعاد گوناگون آن بوده است.
این ایام مصادف میشود با مرگ دکتر شریعتی که گروه فرقان مبادرت به پخش اعلامیهای تحت عنوان «فاجعهبار» پیرامون این مسئله مینمایند. در این اطلاعیه مجید شریفواقفی به عنوان شهید چهارم ایدئولوژیک و دکتر شریعتی به عنوان شهید پنجم ایدئولوژیک شیعه مطرح میشوند. اعلامیه بعدی تحت عنوان «شهید، برهان خداوند» در دی ماه سال 1356 انتشار مییابد و در آن نسبت به اعلامیه مشترک استاد شهید مطهری و بازرگان پیرامون اندیشه دکتر شریعتی موضعگیری مینمایند. روابط گودرزی با افراد ذکر شده بهطور نیمهمخفی ادامه پیدا میکند که به کارهای چاپ و تکثیر مبادرت داشتهاند. پس از اینکه کتابهای «توحید و ابعاد گوناگون آن» و «اصول تفکر قرآنی» چاپ میشود، ادعا میکنند که مرحله تبیین ایدئولوژی به پایان رسیده است. سپس در رابطه با بعد عملی جریان، تصمیم به نشر اعلامیهای تحت نام «فرقان» میگیرند که منعکس کننده موضع و دیدگاههای گروه است.
در اسفند ماه 1356 اولین نشریه فرقان چاپ میشود که با سال های آخر رژیم شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی همزمان میشود. در جریان حمله به پادگانها و مراکز نظامی تصرف شده توسط مردم، افراد گروه فرقان اسلحه و مهمات قابل توجهی به دست آوردند و آنها را به خانه تیمی منتقل نمودند. به دنبال دستیابی به سلاح، به پیشنهاد گودرزی، گروه برای تأمین امکانات و نیازمندیهای مالی، اقدام به سرقت مسلحانه از بانکها می کند. پس از آن، طی جلساتی که گودرزی با عباس عسگری و متحدی داشتهاند، تصمیم میگیرند علاوهبر نشریه فرقان، که منعکس کننده دیدگاههای گروه است، در بعد عملی نیز مبادرت به کارهایی از جمله ترور افراد و رهبران انقلاب اسلامی بنمایند. کلیه ترورهایی که صورت میگیرد با اجازه از رهبر گروه (گودرزی) بوده است و اعلامیههای ترور را نیز خود او نوشته است. گروه بعد از مدتی با استفاده از پولهایی که از بانکها به سرقت برده بودند، اقدام به خرید باغی در کرج برای انبار تدارکات مینمایند. جریان فرقان در زمینههای نظامی، سیاسی و اجتماعی در نیمه اول سال 1358 فعالیت زیادی انجام میدهد که عمده آنها در زمینه دیدگاهها، عقاید و عملیات تروریستی بوده است.
دیدگاههای تاریخی گروه فرقان
فرقان در یکی از نشریات خود در اینباره نوشته بود: «از زمان سید جمال، جنبش نوینی بنیان نهاده شد و جنگ آزادیبخش مطرح شد، تا بدین وسیله اسلام راستین علی (ع) از بارگاه حاکمیت خارج و از زندان متولیان رسمیاش آزاد گردد، در نتیجه مرز جدایی حاکمین و محکومین مشخص شود، و این حرکت را اگرچه اقبالها و دیگران و شهید شریعتی پیگیری نمودند ولی فرصت نیافتند منسجم کنند... .»
فرقان هر حرکتی را که به نحوی به حوزه یا روحانیت ارتباط داشته، ارتجاعی و غیر اصیل میدانست و مشروعیت بخشیدن به مالکیت قانونی و شرعی افراد را عامل زمینهسازی برای قدرتهای استعماری و بهرهکشان اجتماعی معرفی میکرد.
عملیاتهای انجام شده گروه فرقان
1- ترور سرلشکر قرنی در تاریخ 3/2/1358 ساعت یازده و سی دقیقه صبح که منجر به شهادت وی شد. عاملان ترور و ضاربان وی، اکبر گودرزی و حمید نیکنام بودند.
2- دومین ترور این گروه به شهادت رساندن استاد مرتضی مطهری بود که در تاریخ 12/2/1358 در ساعت ده و سی دقیقه شب پس از شرکت در جلسه شورای انقلاب در منزل دکتر یدالله سحابی، که ضارب به سر استاد شلیک میکند. ضارب جوان بیست سالهای به نام علی بصیری بوده است.
3- ترور حاجی طرخانی در تاریخ 17/4/1358 که منجر به شهادت وی گشت.
4- ترور محسن بهبهانی در تاریخ 30/4/1358.
5- ترور حاج مهدی عراقی و حسام، پسرش، در تاریخ 4/6/1358 که هر دو به شهادت رسیدند.
6- ترور آخیم لایپ، مدیر آلمانی، در تاریخ 22/7/1358 که نامبرده به قتل رسید.
7- ترور آیتالله قاضی طباطبایی در تاریخ 12/8/1358 در تبریز که منجر به شهادت ایشان شد.
8- ترور استاد دکتر محمد مفتح و دو پاسدارش در تاریخ 27/9/1358. ضارب شهید مفتح، کمال یاسینی بوده است.
طرحها و ترورهای ناموفق گروه فرقان
1- طرح ترور شهید دکتر بهشتی؛
2- طرح ترور شهید دکتر محمدجواد باهنر؛
3- ترور ناموفق حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی که منجر به زخمیشدن ایشان شد. ضارب سعید واحد بوده است؛
4- طرح ترور شهید اسدالله لاجوردی، دادستان انقلاب؛
5- ترور ناموفق حجتالاسلام سید رضی شیرازی، ضارب محمد کشانی بوده است؛
6- طرح ترور آیتالله موسوی اردبیلی؛
7- طرح ترور ناموفق آیتالله سید علی خامنهای؛
البته عملیات ترور آیتالله خامنهای در ششم تیر ماه 1360 در مسجد ابوذر منجر به مجروحیت ایشان شد. در اطلاعیهای که به دست آمده است، گروه فرقان مسئولیت آن را پذیرفت، ولی به نظر میرسد که سازمان مجاهدین سعی کرده است که رد خود را در این عملیات تروریستی گم نماید.
تفکر و دیدگاههای رهبر گروه فرقان
تفکر گروه فرقان و شخص گودرزی، بسیار متأثر از دیدگاههای سازمان مجاهدین خلق و آثار دکتر شریعتی بود. گاهی جملات قصاری از قول کشتهشدگان منافقین یا از قول دکتر شریعتی نقل و آن جملات را روی جلد جزوههای خود چاپ میکردند.
عمده تفاسیری را که گودرزی بیان کرده بود منبعث از تفکرات مارکسیستی بود. یعنی نگرش این گروه همانند مجاهدین خلق براساس نگرش مارکسیستی به اسلام و قرآن بود و آن تز معروف (زر و زور و تزویر)، (ملک و مالک و ملاک)، (سرمایه و دولت و دین) و از این قبیل... تفاسیر او خام و ناپخته بود. گودرزی میخواست تمام آیات قرآن را براساس «ماتریالیسم تاریخی» و اینکه زیربنای حرکتها و نهضتهای تاریخی «اقتصاد» است، همان حرفی که مارکسیستها میگفتند، تفسیر نماید و به این نحو میخواست تطبیقی بین اسلام و مارکسیسم ایجاد کند. مثلا ادعا داشت؛ از آنجا که مارکسیسم از طبقه مستضعفان سخن رانده و از حکومت مستضعفان حمایت کرده است، بنابراین اسلام و مارکسیسم در محتوا یکسان هستند، ولی شکلها و قالبهای آنها متفاوت است.
از آنجا که این گروه یک دید مادی داشت و همه چیز را از این زاویه تجزیه و تحلیل میکرد. خیلی از آیات قرآن را که جنبه «ماوراءالطبیعی و ملکوتی» داشت به شکل مادی توجیه مینمود. اگر در قرآن کلمه ملائکه آمده، آن را به باد و باران و توفان و... تعبیر میکرد و اینکه موجودات غیرمادی و مجردی در عالم ماوراءالطبیعه واسطه فیض الهی هستند، آن را براساس باورهای مادی تجزیه و تحلیل میکردند یا مثلا به زعم گروه، منظور از معجزات حضرت موسی (ع)، عصا و اژدها در قرآن آن بوده است که منطق موسی (ع) بر منطق فرعون غلبه کرد و یا معجزه حضرت عیسی (ع) نظیر زنده کردن مردهها یا شفای بیماران ، به قدرت روحی حضرت عیسی(ع) برمیگشت.
واکنش استاد شهید مرتضی مطهری
دکتر علی مطهری درباره واکنش استاد مطهری چنین میگوید:
«جزوات نوشته شده گروه بین دانش جویان به عنوان جزوههای انقلابی در حال پیشروی بود. وقتی استاد مطهری متوجه شدند که این مطالب و جزوهها خیلی در حال گسترش هستند، این بود که چند بار به این عده (اکبر گودرزی و اطرافیانش) تذکر شفاهی دادند و آنها را به مناظره دعوت کردند و البته آنها هیچگاه نیامدند، تا اینکه دانشگاهها شاهد رشد روزافزون و گستردهتر این تفاسیر شد و به همین مناسبت، استاد مطهری مقدمه چاپ هشتم کتاب علل گرایش به مادیگری را به عنوان «ماتریالیزم در ایران» نگاشتند و در آنجا ایشان هشدار دادند که ماتریالیزم در ایران اخیرا دست به توطئه جدیدی زده است. زیرا استاد معتقد بودند که گروه گودرزی آلت دست مارکسیستها هستند و در واقع، میخواهند محتوای نهضت اسلامی را از بین ببرند و یک محتوای مادی به آن بدهند، چراکه با گفتار شفاف و آشکار نمیتوانند اعلام کنند که تعالیم ما همان تعالیم مارکسیسم است، بنابراین مورد اقبال جوانان واقع نمیشوند. پس سعی کردهاند تا در پوشش آیات قرآن ایدههای خود را مطرح نمایند که به این شکل امکان فریب دادن و جذب جوانان مذهبی و انقلابی هم فراهم میشود.»
افشای ارتباط سفارت آمریکا با گروه فرقان
در پی اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام در تاریخ 12 اسفند 1358 سند زیر که دلالت کافی بر ارتباط وثیق دستگاه سیاست خارجی آمریکا با این گروه دارد افشا شد:
«محرمانه
از سفارت آمریکا در تهران
به وزارت امور خارجه و فوری
یکی از دوستان قدیمی دفتر سیاسی، که یک طلبه قدیمی است و سال گذشته مرکز بحثهای ایدئولوژیک برای شاگردانش بود، یک دید خلاصهای از فرقان داد.
یازده نفر از شاگردان قدیمی این شخص عضو گروه فرقان در تهران هستند که تعداد اعضای گروه فرقان چهل الی پنجاه نفر میباشد. آنها ترکیبی از چپگراها و راستگراها هستند اگرچه بیشتر آنها نامتعادل هستند. بهجز بعضی از افراطیون، اغلب، اصول اسلامی را قبول دارند و احساس میکنند که ترور راهی است که آنها از دست روحانیونی که با نظرات آنها هماهنگی ندارند خلاص شوند. یکی از اعضای فرقان افتخار میکرد که آنها در نظر دارند خرابکاری را با ترور هفتهای یک روحانی شروع کنند و تا رسیدن به موفقیت ادامه دهند. اشکال در این است که در اینکه موفقیت چه میتواند باشد به توافق نرسیدند. منبع بیان داشت اعضای گروه فرقان که با آنها در تماس است توجهشان را به اهداف داخلی معطوف کردهاند.»
پیوند و ارتباط گروه فرقان با سفارت آمریکا از طریق «ویکتور تامست» برقرار میشد که در جریان گروگانگیری جزو سه نفری بود که به وزارت امور خارجه پناهنده شدند. تا اینکه دادستانی انقلاب اسلامی طی نامهای به وزارت امور خارجه میخواهد که نامبرده را جهت بازجویی برای روشن شدن وضعیت ارتباط سفارت آمریکا و سیا با گروه فرقان در اختیار دادستانی قرار دهند، اما وزیر خارجه وقت، صادق قطبزاده، (تامست را که در هنگام اشغال سفارت در وزارت امور خارجه به سر میبرد) از تحویل او به دادستانی امتناع کرد. ویکتور تامست از فعالان جاسوسی در ایران بود و در این زمان یکی از حلقههای ارتباط سیا و آمریکا با گروه فرقان بهشمار میرفت.