شورای انقلاب اسلامی؛ چرایی و روند تاریخی آن

22 دی 1357 ه.ش، یادآور فرمان امام خمینی(س) مبنی بر تشکیل شورای انقلاب اسلامی ایران است. در نوشتار پیش رو در به فلسفه وجودی شورای انقلاب، روند تاریخی آن و فعالیت‌های این شورا در جریان انقلاب اسلامی ایران پرداخته است:

مردم یا رهبری؛ عاملیت انقلابی با کدام است؟

بگذارید با این پرسش شروع کنم: «اگر پیش‌فرض این باشد که هر حرکت انقلابی‌ای ممزوج از سه عامل رهبری، مردم و تئوری منتظم باشد، به راستی در جریان پیروزی یک حرکت انقلابی و دستیابی آن به اهدافش - به فرض وجود تئوری وثیق و کارا - کدام یک نقش اساسی‌تر و بنیادی‌تری دارند؟ رهبری یا مردم؟» تحلیل‌گران هر کدام از زاویه نگاه خود به این سوال، جواب‌های مختلف و بعضا متناقضی داده‌اند.

 مردم و کنش انقلابی

عده‌ای معتقدند انقلاب، بی‌نقش مردم و استواری آنها بر اهداف و خواسته‌هایشان به نتیجه نمی‌رسد. این مردم – دست‌کم معدل بالایی از مردم- هستند که با مشارکت فعالانه و شورمند خود چرخ انقلاب را به پیش می‌برند و آن را به سمت پیروزی و ظفر رهنمون می‌شوند. اگر آنها چنین نباشند و در صحنه حاضر نشوند و از مال و جان خود مایه نگذارند، هیچ انقلابی به مقصود نخواهد رسید. کمااینکه در بازخوانی تاریخ انقلاب‌ها با مشارکت گسترده و فعالانه توده‌های مجتمع مردمی مواجهیم و این اجتماع توده‌ای در همه انقلاب‌ها، دلگرمی انقلابیون را موجب شده و آنها را بر سر فراچنگ آوردن ظفر در فرآیند انقلاب یاری داده است. به راستی که جز با مشارکت گسترده مردمی، انقلاب از مفهوم تهی است.

 رهبری کنش انقلابی

اما این همه داستان نیست و در مقابل، منتقدان به این زاویه دید، استدلال‌های بعضا منطقی‌تری ارائه می‌کنند. آنها در فرآیند پیروزی یک انقلاب و رسیدن به اهداف آن، نقش رهبری انقلاب را برجسته‌تر و مهم‌تر می‌یابند. معتقدند تا عامل رهبری در میان نباشد و سررشته‌داری کنش‌های توده مردمی را به دست نگیرد، هیچ انقلابی در هیچ جایی به پیروزی نخواهد رسید. ای بسا که غیبت این عامل، دلسردی و انفعال گسترده مردمی را در پی داشته باشد. و چه حرکت‌ها و جوشش‌های اجتماع‌های عظیم مردمی که در طول تاریخ در جوامع مختلف روی داده است و به دلیل نبود رهبری قوی و موثر بعد از اندک‌زمانی به خاموشی گراییده است. عامل رهبری، حرکت توده‌ها را انتظام بخشیده و با ایجاد یکدستی نسبی -‌از طریق هم‌افزایی نقاط مشترک میان توده‌ها و چشم‌پوشی از مسائل و موارد مورد اختلاف میان آنها‌- کنش انقلابی آنها را در جهت دستیابی مطمئن‌تر به اهداف انقلاب موجب می‌شود. چه بسا که همین عامل رهبری از طریق طرح شعارهای مورد نظر خود توده را بر مسیر دلخواه هدایت و کنش‌مندی آنها را جهت‌دهی کند.

 چرا شورای انقلاب؟

علاوه بر این یکی از ویژگی‌های عامل رهبری در کنش‌های معطوف به انقلاب در صحنه بودن و در دسترس بودن آن است، به این معنی که رهبران انقلاب باید خود در کنش نهایی انقلابی -که در اکثر انقلاب‌ها مشارکت در اعتراضات جمعی، اعتصاب‌ها و راهپیمایی‌ها بوده است- حی و حاضر باشند. این خود دو مهم را نتیجه می‌دهد؛ یک اینکه در صحنه بودن رهبران انقلاب دلگرمی و حمایت اصولی‌تر توده‌ها را موجب می‌شود، دو اینکه ارزیابی دست اول رهبران از موقعیت و شرایط موجود را سبب می‌شود و برآورد آنها از کنش حال و آینده انقلابیون را به واقعیت نزدیک‌تر می‌کند. بر این گمانم که تشکیل شورای انقلاب اسلامی ایران در 22 دی 1357ه.ش را باید در این راستا تحلیل کرد؛ نهادی که در پیروزی انقلاب اسلامی و تثبیت آن تا استقرار نهادهای بنیادی حاکمیتی - قانون اساسی، مجلس، ریاست‌جمهوری و...- نقشی ممتاز ایفا کرد و برهه‌ای حساس از تاریخ انقلاب اسلامی ایران - از دی‌ماه 1357 تا تیرماه 1359ه.ش- را صحنه فعالیت‌های خود کرد.

 تشکیل شورای انقلاب اسلامی ایران

با اوج‌گیری نهضت اسلامی در سال 1357 اندیشه ایجاد تشکلی به نام شورای انقلاب در میان روحانیون معتمد امام خمینی(ره) پدید آمد که در سفر شهید مطهری به پاریس، این طرح با امام در میان گذاشته شد. هاشمی‌رفسنجانی درباره تشکیل شورای انقلاب ‌در مقدمه جلد‌ اول صورت مذاکرات این شورا نوشته است: «... آقای مطهری در مراجعت از سفر پاریس، دستور رهبر عظیم‌الشأن انقلاب را مبنی بر تشکیل شورای انقلاب آوردند.»

هاشمی‌رفسنجانی در رابطه با نقش شهید مطهری در شورای انقلاب عنوان کرده است: «طبعا‌ چون امام حرف‌ها را برای ایشان زده بودند، مرجع برای ما، ایشان بودند. بیشتر نص امام را از ایشان بایست می‌شنیدیم... ایشان بیشتر از ما مسائل فکری برایشان مطرح بود تا عملی و در گذشته هم این طوری بود. در شورای انقلاب هم این طوری بود. خیلی مواظب بود که خطوط انحرافی فکری که آن روز در جامعه‌ ما وجود داشت و سروصدا هم زیاد داشت، اینها در شورای انقلاب راه پیدا نکنند.»

سرانجام در بند یک از اعلامیه مورخ بیست‌ و دوم دی ماه 1357، ایشان رسما این موضوع را اعلام کرد: «... به موجب حق شرعی و براساس رای اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به اینجانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت، شورایی به نام شورای انقلاب اسلامی مرکب از افراد باصلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق، موقتا‌ تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد... این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصی شده است، از آن جمله ماموریت دارد تا شرایط تاسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد. اعضای این شورا در اولین فرصت مناسب معرفی خواهند شد.» چند روز بعد هم در پیامی به‌مناسبت اربعین حسینی، از سوی ایشان اعلام شد: «اعضای شورای انقلاب اسلامی در داخل کشور هستند و به زودی معرفی خواهند شد.»

پس از صدور فرمان امام، شورای انقلاب بر محور یک هسته اولیه شکل گرفت و به تدریج اعضای دیگری به جمع اضافه شدند. هاشمی‌رفسنجانی در این‌باره می‌گوید: «...آقای مطهری در مراجعت از سفر پاریس، دستور رهبر عظیم‌الشأن انقلاب را مبنی بر تشکیل شورای انقلاب آوردند. حضرت امام آقایان شهید مطهری، شهید بهشتی، موسوی‌اردبیلی، شهید باهنر و اینجانب هاشمی‌رفسنجانی را به‌عنوان هسته‌ اول شورای انقلاب تعیین و اجازه داده بودند که افراد دیگر با اتفاق نظر این پنج نفر اضافه شوند و در جلسات ابتدایی تصمیم بر این شد که حتی‌الامکان ترکیب شورا از اعضای روحانی و غیرروحانی به نسبت مساوی و نزدیک به هم باشد.» وی درباره روند تکمیل اعضای شورای انقلاب می‌گوید: «ترتیب انتخاب اعضای دیگر و تکمیل شورا تا آنجا که حافظه یاری می‌کند و با استمداد از حافظه دیگران چنین بود: پیش از پیروزی انقلاب آقایان سیدمحمود طالقانی، سیدعلی خامنه‌ای، محمدرضا مهدوی‌کنی، احمد صدرحاج‌سیدجوادی، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، مهندس مصطفی کتیرایی، سرلشگر ولی‌الله قرنی، سرتیپ علی‌اصغر مسعودی به اتفاق آرا به عضویت انتخاب شدند.»

مرحوم عزت‌الله سحابی هم درباره تشکیل شورای انقلاب، به نقش شهید استاد مطهری چنین اشاره می‌کند: «شورای‌ انقلاب‌ پیشنهادی‌ بود که‌ خود آقای مطهری‌ برای‌ من‌ تعریف‌ کرد. امام‌ خمینی‌ هم‌ با این‌ قضیه‌ موافقت‌ کردند و این‌گونه مقرر شد که‌ شش نفر از علما، اصل‌ و محور شورای‌ انقلاب‌ باشند و غیر از آنها نیز چند نفر از غیرروحانیون‌ هم‌ باشند، منتها کسانی‌ که‌ مورد اعتماد هستند؛ یعنی‌ در چند سال‌ گذشته،‌ مذهبی‌ بودن‌ و اعتقاد مذهبی آنان اثبات‌ شده‌ است‌. با آن‌ شش نفر روحانی‌ مجموعا شورای‌ انقلاب‌ را تشکیل‌ بدهند. روحانیونی که‌ بعد‌ها برای‌ ما روشن‌ شد، عبارت‌ بودند از حضرات‌ آیات‌ آقای مطهری‌، آقای بهشتی‌، آقای موسوی‌‌اردبیلی‌، آقای هاشمی‌رفسنجانی‌، آقای باهنر و ششم‌ آقای مهدوی‌کنی‌ و آیت‌الله‌ خامنه‌ای‌ هم‌ که بعدا اضافه‌ شدند. آقای مهندس‌ بازرگان‌، آقای صدرحاج‌‌سیدجوادی‌، پدر من‌، آقای مهندس‌ کتیرایی‌، دکتر شیبانی‌، آقای دکتر سنجابی‌ و بنده‌. ما را به‌‌عنوان‌ اعضای‌ غیرروحانی‌ انتخاب‌ کردند که‌ با آن‌ شش‌ نفر روحانیون، مجموعا شورای‌ انقلاب‌ را تشکیل‌ دهیم‌. این‌ اسامی‌ را آقا تصویب‌ کرده‌ بود. آقای مطهری‌ به‌ من‌ گفت، چهار نفر دیگر را هم‌ که‌ در خارج‌ از کشور بودند یعنی‌ دکتر یزدی‌، بنی‌صدر، قطب‌زاده‌ و حبیبی‌، بخش‌ خارجی‌ شورای‌ انقلاب‌ باشند و شما هم‌ بخش‌ داخلی‌.» البته این ترکیب اعضا بعدا دچار تغییراتی شد اما تا پایان کار شورا هسته اصلی آن حفظ شد.

روسای شورای انقلاب

ریاست این شورا در ابتدا بر عهده آیت‌الله مرتضی مطهری بود اما با شهادت وی، ریاست شورای انقلاب به مرحوم آیت‌الله طالقانی منتقل شد. حسن حبیبی نام روسای شورای انقلاب و مدت تصدی این سمت توسط آنان را چنین بیان می‌کند: «اولین رئیس شورای انقلاب، استاد شهید آیت‌الله مطهری بود که در تاریخ یازدهم اردیبهشت‌ماه ۱۳۵۸ به وسیله گروه فرقان به شهادت رسید. سپس شادروان آیت‌الله سیدمحمود طالقانی به ریاست شورای انقلاب انتخاب شد که وی نیز در نوزدهم شهریورماه ۱۳۵۸ به دنبال یک حمله قلبی دار فانی را وداع گفت. تا این تاریخ اسامی اعضای شورای انقلاب همچنان مخفیانه باقی ماند؛ ولی پس از فوت آیت‌الله طالقانی، اعضای این شورا رسما معرفی شدند. آیت‌الله دکتر محمد بهشتی، پس از آیت‌الله طالقانی عهده‌دار سمت دبیری شورای انقلاب شد. پس از انجام انتخابات ریاست‌جمهوری، دکتر بنی‌صدر ریاست شورای انقلاب را نیز به عهده گرفت.»

 فعالیت‌های شورای انقلاب

نخستین کار شورا، تماس با افراد مناسب برای تکمیل اعضا بود، اما پس از آن به‌تدریج وظایف مهم و مشخصی را در نظر گرفت و در مسیر انقلاب به آن پرداخت. در ادامه به رئوس این فعالیت‌ها می‌پردازیم.

 رهبری و مدیریت راهپیمایی‌های مردمی

پس از راهپیمایی‌های بزرگ عید فطر و سایر راهپیمایی‌های بزرگ ضرورت داشت تا به‌صورت مشخص، ستادی برای هدایت و نظم دادن به این جریانات عظیم مردمی ایجاد شود. مهم‌ترین تجلی این برنامه‌ریزی ستادی از سوی شورای انقلاب، در دو راهپیمایی رفراندوم‌مانند روزهای تاسوعا و عاشورای سال 1357 خود را نشان داد. این راهپیمایی‌ها بدون هیچ‌گونه تلفات و زد و خوردی به‌قدرت‌نمایی بزرگ ملت تبدیل شد.

 مذاکره با نظامیان وفادار به شاه

 یکی از وظایف تاریخی شورای انقلاب، گفت‌وگو با سران نظامی و برخی سیاستمداران وابسته به رژیم پهلوی بود. اعضای شورا طی نوبت‌های متعدد در این جلسات توانستند از تحرک آنان جلوگیری کرده و نظامیان را نیز از موضع فعال وادار به عقب‌نشینی کنند. علاوه بر این در مورد مسائلی نظیر تشکیل شورای سلطنت و برخی مواضع خاص سیاسی نیز گفت‌وگوهای بسیار موثر واقع شد.

 گفت‌وگو با بعضی تحلیل‌گران آمریکایی

اعضای شورا در نوبت‌های متعدد و با اطلاع قبلی شورا با برخی از مقامات ارشد و تحلیلگران زبده آمریکایی در ایران دیدار کردند. همچنین از طریق این گروه، برخی واقعیات در مورد رژیم شاه و انقلاب به اطلاع دستگاه‌های بوروکراتیک و رسانه‌های آمریکایی رسید. ازجمله این ملاقات‌کنندگان، جان استمپل و ریچارد کاتم، دو نویسنده و تحلیلگر برجسته امریکایی بودند.

 رصد شرایط موجود و ارائه تحلیل به رهبری انقلاب

شورا دائما وضع خاص رژیم و فعالیت‌های موجود له یا علیه انقلاب را مورد بررسی قرار می‌داد و از طریق اعضا به سایر رهبران ابلاغ می‌کرد. بسیاری از مسائل مهم نیز پس از تجزیه و تحلیل، از طریق تلفن یا مکاتبه به‌وسیله پیک‌های مطمئن برای امام خمینی در پاریس فرستاده می‌شد و امام پس از رویت نظرات و ملاحظه سایر امور، تصمیمات لازم و ضروری را در هر مورد اتخاذ می‌کرد.

 تشکیل و مدیریت کمیته استقبال

کمیته استقبال یکی از مهم‌ترین نهادهای انقلابی در ایران بود که اصل آن برای ورود امام به کشور و استقبال از ایشان و نیز حفاظت از امام و نظم دادن به دیدارهای مردمی با ایشان بازمی‌گشت اما منشا ایجاد نهادهای مهمی نظیر سپاه و کمیته‌ها و بسیاری از تشکل‌های انقلابی در ضمن و پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود. تشکیل دولت موقت و رایزنی برای ایجاد سامانه نوین سیاسی در ایران پس از ورود رهبر انقلاب به کشور و تشکیل هیات‌های تنظیم اعتصابات از دیگر فعالیت‌های شورا بود.

پاره‌ای منابع درباره اهم فعالیت‌های شورای انقلاب چنین آورده‌اند: از مهم‌ترین فعالیت‌های شورای انقلاب در طول حیات آن، علاوه بر پیشنهاد مرحوم بازرگان به عنوان نخست‌وزیر دولت موقت، می‌توان به تصویب اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ملی شدن بانک‌ها، سامان بخشیدن به دادگاه‌های انقلاب، برگزاری همه‌پرسی نظام جمهوری اسلامی، بررسی پیش‌نویس قانون اساسی، تصویب قانون شوراهای محلی، ملی شدن صنایع بزرگ، تصویب آیین‌نامه مجلس خبرگان و برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس اشاره کرد.

به دنبال بحران گروگانگیری در سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و استعفای دولت موقت، شورای انقلاب بیانیه مهمی خطاب به ملت صادر کرد و یادآور شد که مصمم است در فرصت محدودی، برگزاری همه‌پرسی درباره قانون اساسی، انتخابات مجلس شورای ملی و ریاست‌جمهوری و... را به انجام برساند. متعاقب این بیانیه اعلام شد که شورا ترکیب تازه‌ای خواهد داشت و با ادغام دولت در شورا اعضای جدید شورا انتخاب شدند و در اداره مملکت، این‌گونه بین اعضای شورا تقسیم کار شد: آیت‌الله خامنه‌ای- دفاع و پاسداران، حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی- وزارت کشور، شهید باهنر- آموزش و پرورش، مهدوی‌کنی- کمیته انقلاب و دادگستری، شهید بهشتی- جهاد سازندگی، بنی‌صدر- وزارت خارجه، معین‌فر- نفت، حبیبی- آموزش عالی، عزت‌الله سحابی- برنامه و بودجه، میناچی- ارشاد ملی، شهید قدوسی- دادگاه انقلاب. این افراد فعالیت‌های خود را آغاز کرده و در مدت کوتاهی نسبتا موفق شدند بر خلا سیاسی موجود فائق آیند. همه‌پرسی قانون اساسی در ۱۲ آذر ۱۳۵۸ و متعاقب آن، انتخابات ریاست‌جمهوری در بهمن ۱۳۵۸ برگزار شد و مجلس شورای اسلامی در ۷ خرداد ۱۳۵۹ افتتاح شد.

 پایان کار شورای انقلاب

با شروع کار مجلس و شورای نگهبان و دیگر نهاد‌ها، مسوولیت و ضرورت وجودی شورای انقلاب از حیز انتفاع ساقط شد. بنابراین در ۱۲ تیر ۱۳۵۹ه.ش شهید آیت‌الله بهشتی اعلام کرد: «مسوولیت شورای انقلاب دو هفته دیگر پایان می‌یابد.» آخرین جلسه شورای انقلاب در ۲۶ تیر ۱۳۵۹ برگزار شد و حسن ابراهیم حبیبی سخنگوی شورای انقلاب در آخرین مصاحبه خود پس از این جلسه اعلام کرد: «امروز با رسمیت یافتن مجلس شورای اسلامی و کامل شدن اعضای شورای نگهبان قانون اساسی، کار شورای انقلاب که تاکنون وظیفه قانونگذاری را برعهده داشت نیز به پایان رسید.»

آخرین اعضای شورای انقلاب عبارت بودند از: آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله بهشتی، آیت‌الله موسوی‌اردبیلی، دکتر محمدجواد باهنر، آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، دکتر حسن حبیبی، دکتر عباس شیبانی، مهندس مهدی بازرگان، مهندس عزت‌الله سحابی، صادق قطب‌زاده، مهندس علی‌اکبر معین‌فر و ابوالحسن بنی‌صدر.