ضرورت توجه به معیشت مردم از نگاه حضرت امام (س)
واژههای استضعاف و مستضعفین ریشه قرآنی دارند، چنان که کلمههایی چون مستکبران و طاغوتیان نیز چنیناند. این واژگان به فراموشی سپرده شده بود تا این که احیاگر بزرگ قرن، حضرت امام خمینی(س) آنها را دوباره معنا بخشید و بر زبانها و قلمها جاری کرد.
مستضعف یعنی کسی که به استضعاف کشیده شده و خودش و دیگران او را ضعیف و ناتوان میشمارند، در صورتی که ممکن است واقع امر چنین نباشد.
مستکبران نیز کسانی هستند که خودشان و دیگران آنها را برتر میشمارند، در صورتی که واقع امر چنین نیست. مبارزه با طاغوت و طاغوتیان و دفاع از حقوق محرومان یکی از مهمترین هدفهای امام خمینی بوده است.
کسانی که از سال 1341 در جریان مبارزات مردم ایران بر ضد رژیم شاهنشاهی، به رهبری امام خمینی(س) حضور فعال داشتند یا شاهد حوادث آن زمان تا پیروزی انقلاب 1357 و حوادث مهم بعد از آن، به ویژه دوران هشت ساله جنگ تحمیلی بودهاند به خوبی میدانند که طبقات محروم و مستضعف بزرگترین نقش را در سرنگونی رژیم شاهنشاهی و خنثی ساختن توطئههای دشمنان داخلی، خارجی و تثبیت نظام اسلامی داشتهاند. در این دوران بسیار حساس و سرنوشت ساز کارگران، پیشهوران، کشاورزان، دانشجویان، دانشآموزان و طلاب ِجوانی که غالباً از فرزندان همین طبقات بودند، در صحنههای مهم مبارزات حضور فعال داشتند. اکثر قریب به اتفاق زندانیان، شکنجهشدگان، تبعیدیان، شهدا و جانبازان از همین اقشار زحمتکش و محروم بودند، به طوری که میتوان گفت: پیروزی انقلاب اسلامی ایران مرهون ایثار و فداکاری و جهاد طبقات محروم و شریف است، چنان که امام خمینی(س) بارها بدین مطلب اشاره نمودند: «فقرا و متدینین بیبضاعت، گردانندگان و برپا دارندگان انقلابها هستند». (صحیفه امام، ج21: ص 86)
«با پشتیبانی مردم، خصوصاً طبقات محروم بود که پیروزی حاصل شد و دست ستمشاهی از کشور و ذخایر آن کوتاه گردید». (همان، ج21: ص426)
«مستمندان و فقرا و دور افتادهها در صف مقدم جامعه هستند، همینها و همین زاغهنشینان و همین حاشیهنشینان و همین محرومان بودند که این انقلاب را به ثمر رساندند... همینها هستند که الآن در جبههها مشغول به فدارکاری هستند». (همان، ج17: ص425)
بنابراین، انقلاب ایران را میتوان یکی از مصادیق بزرگ نهضتهای مستضعفان به شمار آورد و صاحبان اصلی انقلاب نیز همانها هستند. ولی این انقلاب با دیگر انقلابهایی که به وسیله طبقات محروم و مستضعف به وقوع پیوسته یک تفاوت مهم دارد:
آن انقلابها غالباً ماهیت اقتصادی و ضد تبعیضاتی داشته و با تبلیغات در این محورها مردم به صحنههای مبارزه و پیکار کشیده میشدند، برخلاف انقلاب ایران، که ماهیت اسلامی داشت.
امام خمینی(س) در همه دوران مبارزات و بعد از آن سعی داشت نهضت از مسیر خدایی، قصد اخلاص و انجام وظایف شرعی خارج نگردد. حتی جهاد و تلاش در راه تأسیس حکومت اسلامی و تحکیم پایههای آن و خنثی ساختن توطئههای دشمنان را نیز به عنوان یک وظیفه شرعی و موجب رضای پروردگار جهان معرفی میکرد.
ولی این، بدان معنا نیست که امام خمینی توجّهی به امور زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مردم نداشت و صرفاً به منظور تأسیس و تثبیت حکومت اسلامی جهاد و تلاش میکردند، بلکه به همه اینها کاملاً عنایت داشت ولی از طریق اجرای احکام و قوانین اسلام.
امام عقیده داشت اگر حکومت اسلامی برپا شود و احکام و قوانین دینی به طور صحیح و کامل به اجرا درآید و مسئولان نظام اسلامی در ردههای مختلف به وظایف خود عمل کنند مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و قضایی مردم حل میشود. کشورشان آباد و در حد امکان زندگی خوب و مرفهای خواهند داشت.
یکی از مهمترین آرمانهای امام خمینی(س) تحقق عدالت اجتماعی، کم شدن فاصله طبقاتی، رفع تبعیضات ظالمانه، حمایت از محرومان و فقر ستیزی بود. از بررسی سخنرانیها، پیامها، توصیههای امام استفاده می شود که مسئله رفع ِتبعیض و فقرستیزی یکی از اهداف بزرگ او بوده که همواره بدان تأکید داشت. آن بزرگوار به قدری در این باره سخن میگفت که به عنوان پناهگاه مستضعفان و پابرهنهها شناخته شد. کسانی که دوران صدر پیروزی انقلاب را درک کردهاند و سخنان و موضعگیریهای امام خمینی و دیگر مسئولان نظام را شنیدهاند به خوبی میدانند که حمایت از محرومان و مستضعفان یکی از مهمترین و پر جاذبهترین شعارهای انقلابیون و مورد عنایت و تأکید رهبر انقلاب بود.
امام به دو انگیزه بر این هدف تأکید میکرد:
انگیزه اول؛ انجام وظیفه دینی:زیرا کوشش در تحقق عدالت اجتماعی و دفاع از حقوق محرومان و مبارزه با ستمکاران و چپاولگران اموال عمومی یکی از بزرگترین اهداف پیامبران و پیامبر اسلام بوده است.
امام خمینی در این خصوص فرمود: «اسلام از اول برای همین امر قیام کرده که به این مستمندان عالم در مقابل ستمگران خدمت کند و این ستمگران را به جای خود بنشاند و شما اشخاصی هستید که پیرو یک همچو اسلام عزیز هستید و به این پیروی باید ادامه بدهید». (همان، ج17: ص444)
انگیزه دوم؛ قدردانی از محرومان و مستضعفان:به عقیده امام، محرومان صاحبان اصلی انقلاباند و اگر ایثار و فداکاری آنان نبود انقلاب به پیروزی نمیرسید. امام بارها و بارها بدین مطلب تذکر میداد، از باب نمونه به چند فراز از سخنان ایشان اشاره میکنیم: «این پایین شهریها و این پابرهنه ها ...، اینها ولى نعمت ماها هستند.
اگر اینها نبودند، ما یا در تبعید بودیم یا در حبس بودیم یا در انزوا. اینها بودند که همه ما را از این مسائل نجات دادند… اگر تا آخر عمرمان به اینها خدمت کنیم، نمىتوانیم از عهده خدمت اینها برآییم. … شما امروز هم که ملاحظه مى کنید اینهایى که در جبهه ها الآن دارند جانفشانى مىکنند، اینها از کدام طبقه هستند.؟… الآن هم اینهایى که جانشان را دستشان گرفتند و شما را حفاظت مىکنند و آنهایى که در بین شهرها و در بین روستاها حفظ مى کنند شما و مردم را همین طبقه هستند … شما باید توجه به این معنا بکنید که ما را اینها آوردهاند و وکیل کردهاند، آوردهاند و وزیر کردهاند، رئیس جمهور کردهاند. اینها ولى نعمت ما هستند، و ما باید ولى نعمت خودمان را از آن قدردانى کنیم و خدمت کنیم». (همان، ج16، ص: 24و 25)
امام خمینی(س) رهنمودها و توصیههای مهمی در این مورد داشت که میتواند برای همه مسئولان مفید و کارساز باشد، در این جا به برخی از آنها اشاره میشود:
توصیه اول به اسلام شناسان و قانونگذاران:
ایشان در این باره فرمود: «به عهده علمای اسلام و محققین و کارشناسان اسلامی است که برای جایگزین کردن سیستم ناصحیح اقتصاد حاکم بر جهان اسلام طرحها و برنامههای سازنده و دربرگیرنده منافع محرومین و پابرهنهها را ارائه دهند و جهان مستضعفین و مسلمین را از تنگنا و فقر معیشت به درآورند. البته پیاده کردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصاً برنامههای اقتصادی آن و مقابله با اقتصاد بیمار سرمایهداری غرب و اشتراکی شرق بدون حاکمیت همه جانبه اسلام میسر نیست و ریشهکن شدن آثار سوء و مخرب آن، چه بسا بعد از استقرار نظام عدل و حکومت اسلامی همچون جمهوری اسلامی ایران نیازمند به زمان باشد. ولی ارائه طرحها و اصولاً تبیین جهتگیری اقتصاد اسلام در راستای حفظ منافع محرومین و گسترش مشارکت عمومی آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان بزرگترین هدیه وبشارت آزادی انسان از اسارت فقروتهیدستی به شمارمی رود». (همان، ج20، ص340)
«مجموعه قواعد اسلامى در مسائل اقتصادى، هنگامى که در کل پیکره اسلام به صورت یک مکتب منسجم ملاحظه شود و همه جانبه پیاده شود، بهترین شکل ممکن خواهد بود؛ هم مشکل فقر را از میان مىبرد و هم از فاسد شدن یک عده به وسیله تصاحب ثروت جلوگیرى مىکند و در نتیجه کل جامعه را از فساد حفظ مىکند». (همان، ج5: ص382 و 383)
«در این فرصت به همه مسئولان کشورمان تذکر مىدهم که در تقدم ملاکها، هیچ ارزش و ملاکى مهمتر از تقوا و جهاد در راه خدا نیست و همین تقدم ارزشى و الهى باید معیار انتخاب و امتیاز دادن به افراد و استفاده از امکانات و تصدى مسولیتها و اداره کشور و بالاخره جایگزین همه سنتها و امتیازات غلط مادى و نفسانى بشود، چه در زمان جنگ و چه در حالت صلح، چه امروز و چه فردا، که خدا این امتیاز را به آنان عنایت فرموده است و صِرف امتیاز لفظى و عرفى کفایت نمىکند، که باید هم در متن قوانین و مقررات و هم در متن عمل و عقیده و روش و منش جامعه پیاده شود و مصلحت زجر کشیدهها و جبهه رفتهها و شهید و اسیر و مفقود و مجروح دادهها و در یک کلام، مصلحت پابرهنهها و گودنشینها و مستضعفین، بر مصلحت قاعدین درمنازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامى مقدم باشد». (همان، ج20 : ص333)
«خدا نیاورد آن روزى را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایهدارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشترى برخوردار شوند. معاذاللَّه که این با سیره و روش انبیا و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین- علیهم السلام- سازگار نیست». (همان، ج20: ص341)
امام خمینی که یک فقیه عالیرتبه و یک اسلامشناس واقعی و یک متفکر درد آشنای فقر و محرومیت توده مردم بود عقیده داشتند که احکام و قوانین اسلام به گونهای از سوی خدا نازل شده که اگر درست و همه جانبه و با توجه به اوضاع اسفبار مردم فقیر و مستضعف و سوء استفاده مستکبران و زراندوزان مورد مطالعه و تحقیق فقها و علمای درد آشنای اسلام قرار گیرد و به صورت یک طرح کلی و همه جانبه در اختیار قانون گذاران واقع شود و به صورت قوانین درآید و به وسیله مسئولین اجرایی کشور پیاده شود میتواند تضمین کننده عدالت اجتماعی و کم شدن فاصله طبقاتی و ریشهکن شدن فقر و محرومیت باشد.
و تحقق این امر بسیار مهم بر عهده فقها و اسلامشناسان و قانونگذاران نهاده شده است.
توصیه دوم چگونگی گزینش کارگزاران:
امام خمینی(س) در خصوص ِانتخاب کارگزاران و مسئولان نظام اسلامی در تصدی پستهای مختلف نیز توصیههایی داشتند که به نمونههایی از آن اشاره میشود:
«ثروتمندان هرگز به خاطر تمکن مالى خود نباید در حکومت و حکمرانان و اداره کنندگان کشور اسلامى نفوذ کنند و مال و ثروت خود را به بهانه فخرفروشى و مباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندان و زحمتکشان، افکار و خواستههاى خود را تحمیل کنند. (همان، ج20 : ص340)
«رئیس جمهور و وکلاى مجلس از طبقهاى باشند؛ که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایهداران و زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخى محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمىتوانند بفهمند». (همان، ج21 : ص422)
ایشان تأکید میکرد که کارگزاران نظام در سطوح مختلف نمایندگی مجلس، ریاست جمهوری، وزرا، معاونان آنها، استانداران، مدیر کلها و دیگر کارگزاران نباید از افراد ثروتمند و رفاه طلب انتخاب شوند. در این تأکیدهای فراوان و جدی به چند نکته مهم توجه داشت که در کل در چند محور آورده میشود:
اول: امام عقیده داشت با توجه به این که تحقق عدالت اجتماعی و حمایت از محرومان از بزرگترین اهداف نظام اسلامی است، در صورتی این امر مهم تحقق مییابد که کارگزاران نظام از افرادی باشند که طعم تلخ فقر و محرومیت را چشیده باشند و از طبقات محروم باشند، تا با ایمان و اخلاص در تحقق این امر تلاش و جدیت نمایند زیرا افراد ثروتمند و رفاه طلب چنین انگیزهای ندارند.
دوم:در صورتی که افراد ثروتمند و رفاهطلب در مصادر امور به ویژه پستهای کلیدی مانند مجلس، ریاست جمهوری، وزارت، معاونتهای وزیران، مدیر کلها، استاندارها قرار بگیرند این خطر جدی وجود دارد که در تدوین قوانین و مقررات، در تهیه طرحها و در مراحل اجرا، منافع خود و وابستگان و افراد هم طبقه خود را بر تأمین منافع محرومان و مستضعفان ترجیح دهند و به تدریج نظام اسلامی را از مسیر اصلی خود یعنی حمایت از محرومان و تأمین عدالت اجتماعی منحرف سازند.
سوم:اگر ثروتمندان و سرمایهداران در مقامهای کلیدی نظام به کار گمارده شوند، طبعاً راه برای نفوذ افراد هم طبقه آنها باز میشود و محرومان و مستضعفان یعنی صاحبان اصلی انقلاب، به تدریج کنار زده خواهند شد.
چهارم:در صورتی که طبقات محروم یعنی حامیان اصلی انقلاب احساس کنند که امور مهم کشور در قبضه سرمایهداران و رفاهطلبان قرار گرفته نسبت به اصل نظام و تأمین اهداف انقلاب بدبین میشوند و به تدریج از صحنههای انقلاب کنار میکشند و این بزرگترین ضایعه است.
پنجم:در صورتی که رفاهطلبان در مصادر مهم امور کشورداری قرار گیرند بیم آن میرود که به تدریج روح تجملگرایی بر ادارات حاکم گردد. تأسیس ساختمانهای مجلل اداری و غیراداری، تزیین هرچه بیشتر ادارههای دولتی، تأسیس هتلهای بسیار لوکس و چند ستاره، برگزاری کنفرانس ها و کنگرههای پرهزینه و تشریفاتی و کم فایده، سفرهای تشریفاتی و کم سود داخلی و خارجی و دهها امور تجملاتی دیگر به صورت یک ارزش حکومتی در میآید. در این صورت، اموال عمومی که باید در راه تأمین عدالت اجتماعی و فقرزدایی و تأمین نیازهای واقعی تودههای محروم و مستضعف صرف شود به مصرف تجملات غیرضروری خواهد رسید، کاری که با اهداف مهم انقلاب اصلاً سازش ندارد.