عصر پس از انقلاب اسلامی

آرمان شهر مدرن اگرچه از یک سو، پای در انقلاب صنعتی و تکنولوژی داشت اما از سوی دیگر پای بر سرزمین های حاصلخیز دیگری گذاشت تا از چپاول و غارت آن، بهشت زمینی خود را شکل دهد.
با تداوم افزون خواهی سرمایه داری شکل گرفته در جهان مدرن و غارت گری آن بود که اندیشه اعتراضی کمونیستی از درون جهان مدرن سر باز کرد و برای چند دهه با جهان سرمایه داری گلاویز شد و پنجه در پنجه او انداخت؛ جدالی که با شکست کمونیسم خاتمه یافت تا لیبرال دموکراسی، مدعی برتری خود در پایان جهان شود.
با این همه با انقلاب اسلامی ایران، فصل دیگری در تاریخ سرزمین آریایی و جهان آغاز شد؛ فصلی که به تعبیر برخی پایانی بر دوره متاثر از انقلاب فرانسه است. موج بیداری برخاسته از انقلاب اسلامی هرچند با درگیر شدن جامعه ایرانی در جنگ های داخلی و خارجی 10 ساله و مسلط شدن 16 ساله گفتمان شبه روشنفکری، جریانی کم دامنه یافت اما با بازگشست به گفتمان انقلابی، صورتی پرخروش گرفت و در مواجهه با هیولای سرمایه داری حریص، از نو پای استوار کرد.
از سر این پایداری بود که به تدریج خشم های فروخورده از حاکمان وابسته ستمکار، بر بستر امواج بیداری جریان یافت، سر باز کرد و به انقلاب هایی فراگیر تبدیل شد. انقلاب های چندماهه گذشته کشورهای عربی بی تردید ماحصل سه دهه پایداری انقلاب اسلامی ایران در مواجهه با جهان سرمایه داری است.
فهم و درک عصر پس از انقلاب اسلامی بیش از هرچیز به اصول و مبانی وابسته است که انقلاب اسلامی و رهبران اصیل آن داعیه دار و مبلغ آن بوده اند:
1. عصر پس از انقلاب اسلامی، عصر نفی خودبنیادی و اومانیسم و عصر بازگشت به خداست.
2. با گسترش موج بیداری اسلامی، پیوندی تازه میان دین و سیاست برقرار و سکولاریسم به عنوان روش و منش سیاست مداران مدرن به کنار نهاده می شود. از این روی دین به منبع و چارچوبی برای تدوین قوانین بدل می شود.
3. اندیشه ملی گرایی و مرزبندی های قومی، نژادی و حتی زبانی کمرنگ و شعارهای ناسیونالیستی به فراموشی سپرده می شود.
4. آزادی انسانی از یک سو مقید به عدالت و از سوی دیگر مقید به امر و نهی الهی می شود تا انسان از بن بست بی هویتی و مسخ شدگی شکل گرفته در جهان مدرن بیرون آید و به جای فربه کردن جسمانیت به پرورش روح الهی خود بپردازد.
عصر انقلاب اسلامی ایران به زعم بسیاری خود مقدمه ای بر عصر آخرالزمانی و ظهور آخرین بازمانده و منجی الهی است. هرچند این نکته خود گرفتار کژفهمی و سوءاستفاده است اما توجه به حقیقت و اصالت آن موجب جنبشی امیدپرور و پرشور خواهد شد تا مستعضعفان جهان به پشتوانه وعده آخرالزمانی الهی برای کنار زدن اربابان زر و زور و تزویر در جهان امیدوارانه گام بردارند و حرکت کنند.
انقلاب های آخرالزمانی این روزها از جهت مقاومت های هیولای مدرن، هرچند گرفتار سرکوب و دسیسه است و از این روی بیم انحراف و شکستشان می رود اما خود نشانه ای از تحقق وعده الهی در پایان تاریخ است؛ وعده ای که تحقق آن ریشه در رشد و بیداری عمومی دارد. سرکوب یا به انحراف کشیدن انقلاب های این ماه ها نه به معنای پیروزی جهان مدرن که به معنای تجربه ای تازه برای خروشی سهمگین تر توسط مستضعفان جهان خواهد بود؛ خروشی که به معنای پایان دوره مدرن و تمدن صنعتی نظامی آن خواهد بود.