انقلاب اسلامی، منادی تقریب

هدف مجمع جهانی تقریب مذهب این بوده که دلسوزان جهان اسلام که دریافته‌اند اسلام و مسلمانان چقدر از اختلافات داخلی لطمه می‌بینند، در یک جهت قرار گیرند و برای از بین رفتن این وضع تلاش کنند؛ اما وقتی که تفاهمی بین عالمان مذاهب صورت نگیرد، نمی‌شود مسلمانان را به وحدت دعوت کرد. گفتگوی زیر در همین راستاست.

چه ضرورت‌هایی باعث شد مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی ایجاد شود؟
به عقیدة من، لزوم همبستگی و وحدت اسلامی، جزء ضروریات اسلام است و نباید به آن، به دید امری اخلاقی و مستحبی نگاه کنیم. امام کاشف‌الغطاء می‌فرمود: «بنی‌الاسلام علی دعامتین: کلمه التوحید و توحید الکلمه». اگر جامعة ما، جامعه‌ای توحیدی است، باید جامعه‌ای باشد که به «وحدت» گرایش داشته باشد. این تفکر، کم و بیش، در جامعة ما و مسلمین دیگر بوده است، ولی از حدود صد سال پیش که کشورهای اسلامی تجزیه شدند و تعصبات فرقه‌ای با توطئه‌های گوناگون استعمار اوج گرفت، مصلحانی از بین علمای اسلام و رجال سیاسی جهان اسلام، وارد میدان شدند و به صورت گسترده مسلمانان را به وحدت دعوت کردند. در رأس همه، مرحوم سیدجمال‌الدین اسدآبادی است. ندای سیدجمال و شاگردان او، هرچند به وحدت فرهنگی هم نظر داشتند؛ اما بیشتر جنبة سیاسی داشت و وحدت سیاسی وجهة همت آنان بود. آنان پیروان مذاهب را به نفی تعصب دعوت می‌کردند. این جریان، پس از سیدجمال، در همة کشورهای اسلامی، به خصوص جاهایی که شیعه و سنّی روبروی هم قرار داشتند، مثل شبه‌قارة هند و تا حدی در عراق و از آن ضعیف‌تر در ایران، گسترش یافت و جمعیت‌هایی با نام «اتحاد اسلامی»، «وحدت اسلامی» و نام‌های نظیر آن، در آفریقا و شبه‌قارة هند و دولت عثمانی و ایران تشکیل شد. در مصر، جمعیت اخوان‌المسلمین که متأثر از همین افکار و مقداری هم از فکر سلفی‌گری بود، پیدا شد. حسن‌البناء رهبر و بنیان‌گذار این جمعیت، و دیگر همفکرانش روی وحدت شیعه و سنی تکیه کردند و در سخنرانی و آثارشان از شیعه با احترام نام بردند. این زمینه‌ها باعث شد تا در حدود 1327 شمسی در قاهره جمعیتی به نام «جماعه‌التقریب بین‌المذاهب الإسلامیه» تشکیل شود. آنها مرکزی را به نام «دارالتقریب بین‌المذاهب الإسلامیه» بنیان گذاشتند و مجله‌ای هم به نام رساله ‌الاسلام منتشر کردند. این مجموعه تا انتهای زمان فعالیت خود، بزرگترین تشکلی بود که دعوت به وحدت می‌کرد. مؤسسان آن از شخصیت‌های معروف جهان اسلام، مانند شیوخ و اساتید الازهر بودند. علامه شیخ محمدتقی قمی، هرچند از علمای طراز اول نبود، ولی از لحاظ فکری و پختگی در طلیعة ایشان بود، با موافقت شخصیت ارزشمند آیت‌الله العظمی بروجردی از ایران و در شامات و عراق در رأس همه مرحوم کاشف‌الغطاء از این فکر حمایت کردند. در آن زمان، دارالتقریب انصافاً خیلی کار کرد. امتیاز مهم این حرکت، گرایش و تأیید عالمان بزرگ و نداشتن صبغه و رنگ سیاسی بود که باعث موفقیت شد. امتیاز دیگر، جایگزینی اصطلاح «تقریب» به جای «وحدت» بود. این عبارت، نشان‌دهندة آن بود که اولاً این کار جنبة فرهنگی و علمی دارد و تا وقتی که تفاهمی بین عالمان اسلام و پیشوایان مذاهب پیدا نشود، نمی‌شود مسلمانان را دعوت به یک نوع وحدت کرد، زیرا چنین وحدتی در حالی که تفاهم و تقریبی ایجاد نشده، وحدت صوری و سیاسی است. ثانیاً جایگزینی «تقریب» با «وحدت»، نشان می‌داد که هدف بنیان‌گذاران این حرکت، انحلال و یا ادغام مذاهب نیست، بلکه مقصود این است که مذاهب، با حفظ استقلال و ماهیت خود، به یکدیگر نزدیک شوند. ما نیز در آیین‌نامه‌ای که برای مجمع فعلی تنظیم کرده‌ایم، جهات مختلف ایجاد تقریب را مورد توجه قرار دادیم و اساس را بر فقه گذاشتیم؛ زیرا مسائل فقهی، آن حساسیت مسائل اعتقادی را ندارد و ایجاد کدورت نمی‌کند. علاوه بر آن، تفاهم و روابط بین فقهای اسلام از صدر اسلام و پیش از پیدایش مذاهب موجود بوده است.
پس از پیروزی انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی، امام دائماً توصیه به وحدت می‌فرمودند و تأکید می‌کردند که اختلافات را مطرح نکنید. ایشان اساس انقلاب را بر وحدت ـ چه در داخل و چه در خارج ـ گذاشتند. برای اولین بار بین علمای اسلام از مذاهب مختلف و امام، رابطه پیدا شد و گروه‌های مختلف از کشورهای مختلف می‌آمدند و در کنفرانس‌ها شرکت کرده و در مناسبت‌هایی از قبیل مراسم دهة فجر حضور می‌یافتند. مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، پس از رحلت امام(ره) همواره بر وحدت تأکید می‌فرمودند و در همان سال‌های اول رهبری‌شان به فکر ایجاد مرکزی جهت تقریب به نام «مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی» افتادند و مسئولیتش را به بنده محول فرمودند.

مجمع جهانی تقریب چه اهدافی را دنبال کرده است؟
اهدافی را که مجمع دنبال کرده، همان‌هایی است که در اساسنامة آن آمده است. از جمله جمع شدن مسلمین حول کلمة توحید، ایجاد شوق و اشتیاق و جلب افکار برای مجد و عظمت اسلام، رفع تعصبات نابجا و مخرب و بالاخره دستیابی به وحدتی سیاسی و اقتصادی و علمی و فرهنگی، آن‌گونه که اسلام می‌خواهد. من عقیده‌ام این است که در بعضی از ابعاد، مجمع به بیش از آنچه ما فکر می‌کردیم، رسیده است. شاید کسانی فکر می‌کردند این مجمع یک حزبی خواهد شد و در طول زمان کوتاهی، میلیون‌ها نفر از علما و مردم مسلمان عضو آن خواهند شد؛ ولی ما این چنین فکر نمی‌کردیم و چنین هدفی هم نداشتیم، بلکه هدف این بود که ندایی بلند شود و نیروهای روشنفکر و فهیمی که در جهان اسلام هستند و درک می‌کنند که اسلام و مسلمانان چقدر از این اختلافات لطمه می‌بینند، در یک جهت قرار گیرند و برای از بین رفتن این وضع تلاش کنند. بحمدالله چنین افرادی در جهان اسلام خیلی زیاد بودند و آمادگی و زمینه نیز فراهم بود. مجمع توانسته است اندیشة تقریب را به شرق و غرب عالم برساند. الان عالمان دل‌سوخته و متعهد، مجمع را می‌شناسند و از اهداف آن باخبرند.

از حوزة علمیه، به عنوان مرکز اصلی تأمین نیروهای فرهنگی تبلیغی، چه انتظاری دارید؟
حوزة علمیة قم قابل مقایسه با هیچ کدام از حوزه‌های دیگر نیست و واقعاً از لحاظ تلاش علمی و تحقیقی، مایة اعجاب است. به تعبیر مدیرکل دیانت ترکیه، در بازدیدی که از قم داشت، آدم یک سال باید آنجا بماند تا بفهمد قم یعنی چه؟ و این بهترین تعبیر بود و واقعاً همین طور است. باید توجه داشت که تغییر روش و شکل عرضه کردن مذهب، برحسب زمان، ضروری است. باید به نیازها توجه داشت و حساسیت‌ها را شناخت. من نمونه‌ای را عرض کنم: اجتهاد در قرون اول اسلام، از سوی شیعه مورد نکوهش بود و به قول مرحوم مطهری: «این کلمة اجتهاد اول سنی بود، بعد شیعه شد!» در زمان حضور ائمه علیهم‌السلام هم، اصحابشان در محدودة نصوص، اجتهاد می‌کردند؛ اما تفریع فروع نمی‌کردند. در قرن پنجم، شیخ طوسی وارد میدان می‌شود و به رغم مخالفت‌هایی که صورت می‌گیرد، کتاب «مبسوط» می‌نویسند، کتاب «خلاف» را می‌نویسد و با آن، شیعه را از آرا و استدلال‌های دیگران آگاه می‌کند، با آنها معامله یک مذهب می‌کند و دیگران این را تحمل نمی‌کردند؛ ولی او مبارزه کرد تا اینکه این روش در بین شیعه معمول گردید.
با توجه به جو امروز عالم اسلام، به خصوص با این شعار وحدت و تقریب که در حقیقت پیش از ما، علما، این شعار را دادند و حضرت امام قدس‌سره مسئلة وحدت را مطرح کرد، و با توجه به اینکه این انقلاب اختصاص به شیعه ندارد، بلکه اسلامی است، باید روش کارمان را عوض کنیم؛ یعنی باید به گونه‌ای عمل کنیم که فرصت‌طلبان نتوانند شیعه را به عنوان یک جمیعت مهاجم به علمای مذاهب و خلفا و صحابه بشناسانند، بلکه باید شیعه را مذهبی بشناسند که در عصر حاضر برای ادارة عالم در سیاست و فقه و مسائل مستحدثه و اقتصاد، حرف دارد و حرفش هم، حرف «اسلام» است.
دنیا تشنة سیاست عدل اسلامی است که امام بنیان‌گذار آن بود. معارف و فقه ما جاذب است و دلها و ذهن‌های مشتاق را به خود جلب می‌کند. در نگارش تاریخ نیز باید دقت کنیم. بهترین روش در بیان مطلب مذهبی، روش شیخ طوسی است. باید توجه داشته باشیم که مباحثات علمی ما با عالمانی چون «ابوزهره» است. طرف خطاب ما افرادی چون «ابن‌تیمه» و یا وهابیان نیست. با آنها نیز باید به سبک مرحوم شیخ جعفر کبیر سخن گفت.

فعالیت مجمع با چه موانع و مشکلاتی مواجه بوده است؟
اولین مشکل این است که افرادی در دو طرف، چه شیعه و چه سنی، با توجه به سابقة ذهنی و فقهی‌شان، می‌گویند این کار نشدنی است و اصلاً تقریب یعنی چه؟ برای رفع این دیدگاه کار زیادی باید صورت بگیرد؛ اما به نظر من مشکل عمده در جهان اسلام، وهابیت است. آنان هم از جهت سیاسی و هم از لحاظ فکری، حقیقتاً انقلاب اسلامی را با محتوایی که دارد، برای خودشان خطر می‌دانند و سعی می‌کنند که در جهان اسلام همه را از انقلاب بترسانند. انقلاب اسلامی، نظرها را متوجه کرده که تشیع چه می‌گوید و این مکتبی است که می‌تواند حکومت تشکیل بدهد. آقای نصرالله (حفظه‌الله) نقل می‌کرد، عده‌ای از فلسطینی‌ها به من مراجعه کرده‌اند و گفته‌اند: «براساس قرآن، مؤمن حقیقی کسی است که مجاهد فی سبیل‌الله باشد و در حال حاضر، تنها شیعیان هستند که پرچم جهاد را علیه اسرائیل و استعمار به دست گرفته‌اند.” وهابیان با صرف میلیون‌ها دلار، در کشورهای مختلف، دانشگاه و مسجد تأسیس می‌کنند و به حوزه‌های علمیه کمک می‌کنند و سعی دارند افراد و مراکز را تحت نفوذ خود درآورند. فعالیت‌های این فرقه از دو جهت برای عالم اسلام خطر دارد؛ اول، خطر فرهنگی است. اینان معتقدند که باید محصول تلاش فکری علمای اسلام در همة زمینه‌ها کنار گذاشته شود و مثلاً در فقه از فلان مفتی وهابی تبعیت شود که حتی انگشت ابوحنیفه هم حساب نمی‌شود. اینها فلسفه و عرفان را کفر می‌دانند و درنتیجه شیعه را که با بزرگان اسلام همنواست، مشرک می‌دانند. دوم، خطر سیاسی است که با توجه به چگونگی ایجاد این فرقه و نوع نگرشش به مسائل و جریانات جهان اسلام، وضعیت روشن است. این جماعت، دشمن‌ترین افراد با تقریب و وحدت هستند.