بازخواني 4دهه صنعت فولاد ايران
در گفتوگوي دنياي اقتصاد با نخستين توليدكننده قطعات فولادي در ايران مطرح شد:
شركت نورد و توليد قطعات فولادي در سال 1347 تاسيس و اولين توليدات خود را كه تهيه اسلب و توليد ورقهاي گرم فولادي و توليد قطعات صنعتي بود در سال 1351 آغاز كرد.
اين شركت، سهامي عام و عضو سازمان بورس اوراق بهادار است و سهم مهمي از توليد فولاد كشور را برعهده دارد.
در اين راستا با مهندس مهدي شهرستاني، رييس هياتمديره شركت نورد و توليد قطعات فولادي مصاحبهاي در رابطه با وضعيت اين صنعت پيش از انقلاب تاكنون صورت داديم كه متن آن در پي ميآيد:
جناب مهندس مهدي شهرستاني لطفا به عنوان اولين توليدكننده قطعات فولادي در ايران از سال 47 تاكنون اين صنعت را از آن دوران تاكنون مقايسه كنيد.
اگر بخواهيم حقيقت را بيان كنيم اين صنعت در دوران پيش از انقلاب چه از لحاظ كيفيت و چه از لحاظ كميت از شرايط بهتري برخوردار بود.
بنيان كارخانهها روي 2 پايه اصلي مديريت و كارگر بنا شده است.
در مورد كارگران بايد گفت كه برخي از آنها ديگر آن طور كه بايد براي كار دل نميسوزانند و به عبارتي ميتوان گفت در ذهن برخي از آنها فقط صرف زدن كارت ورود و خروج مهم است احساس مسووليت و وجدان كاري كمتر مورد توجه قرار ميگيرد.
در صورتي كه اگر بخواهيم هزينههاي متحمل شده توسط دولت را اندازهگيري و مقايسه كنيم پرواضح است كه دولت چندين برابر گذشته براي پيشرفت صنعت هزينه ميكند. ولي آن نتيجهاي را كه مدنظر است به دست نميآيد. نكته ديگري كه مانع پيشرفت داخل شده اين است كه بعد از انقلاب تقريبا 90درصد از كارخانهها دولتي شدهاند و چون هزينهها از طرف دولت به دوش كشيده ميشود، برخي از مديران بخشهاي صنعتي دولتي به خيال جايگزين شدن راحت هزينههاي شكل گرفته، حال چه نتيجه خواسته شده به دست آيد و يا ناديده گرفته شود، ديگر احساس مسووليت لازم را ندارند.
در آن دوران بخشخصوصي هنوز آنقدر رشد نيافته بود و آنچنان سرمايهاي در اختيار نداشت كه جبران خسارتها را بكند در نتيجه از گردونه توليد خارج ميشد.
در هر صورت به نظر بنده بايد به صورت صحيح عمل شود زيرا هزينههاي صورت گرفته تا اينجا ما را به نتايج خواسته شده نرسانده است.
امروزه در كشور دانشگاههاي زيادي تاسيس شده و رشتههاي متعددي در دانشگاهها در حال تدريس هستند و اين قابل تحسين است اما خواهش من اين است كه مراكز آموزش حرفهاي براي كارهاي فني و صنعتي تا حد امكان افزايش يابد و با افزايش بيشتر زمينههاي آموزشي در دانشگاهها عرصه را براي آموزش فني و عملي مهيا كنند و سيستم آموزش را از آن حالت صرف تئوري خارج كنند.
جناب مهندس مهدي شهرستاني لطفا در مورد نحوه شروع كار در كارخانه نورد و توليد قطعات فولادي توضيح بفرمائيد:
در سال 1347 زمين به مساحت 22هزار متر خريداري كرديم و با اين نيت كه صنعت فولادسازي را در تمام شاخههايش در ايران راهاندازي كنيم.
خط توليد را با ساخت آزمايشي نوعي چدن مخصوص كه آلمانيها توانستند به دانش ساخت آن براي اولين بار برسند شروع كرديم. در آن زمان صحبتهاي زيادي مبني بر عدم موفقيت ما براي ساخت اين قطعه حتي توسط خود آلمانيها وجود داشت اما ما بدون توجه به اين اظهارات شروع به ساخت كرديم و توانستيم اولين قطعه چدنينشكن را ساخته و براي آزمايش به كشور آلمان ارسال كنيم كه خوشبختانه اين قطعه مورد تاييد مهندسان آسماني قرار گرفت. در آن زمان بنده به عضويت اتحاديه ريختهگران آلمان درآمدم و ذرهذره توانستيم با گسترش كار، انواع و اقسام قطعات فولادي را در داخل بسازيم.
به عقيده من يكدهم قطعاتي را كه در آن دوران از نظر تنوع و كيفيت كار در كارخانه ما ساخته شد در حال حاضر ساخته نميشود. حتي با وجود اينكه حدود 4دهه از آن تاريخ گذشته و صنعت تا حد بالايي پيشرفت كرده است.
به عنوان مثال در آن زمان ما توانستيم جرثقيلي بسازيم كه وزن آن حدود 128تن و ارتفاع آن حدود 31متر بود. در آن برهه زماني كشتيها مجبور بودند براي تاخير در بنادر ميليونها دلار جريمه پرداخت كنند كه اين موضوع در مورد بارگيري گندم واقعا چشمگير بود. ما توانستيم با ساخت اين جرثقيلها اين مشكل را برطرف كنيم، زيرا اين جرثقيل حدود 200تن در ساعت بارگيري ميكرد و موضوعي كه بسيار جالب توجه است اينكه ما تمام قطعات اين دستگاه را در كارخانه خودمان ذوب و نورد و آهنگري كرديم.
اما امروز شايد اين غيرممكن باشد و تنها دليل نيز مسووليتپذير نبودن است. البته تمام اين مشكل را برگردن كارگران نميتوان گذاشت زيرا مديران نيز بيتقصير نيستند.
لطفا سطح توليدات و كمكهاي دولت را از قبل انقلاب تاكنون از نظر كيفي و كمي مقايسه كنيد.
پس از انقلاب و با پيشرفت تكنولوژي كه كاملا طبيعي هم هست و پس از حدود 30سال بايد هم اينچنين ميشد، تعداد كارخانههاي بخشخصوصي افزايش يافت و بخشخصوصي توانست با تلاش زياد و خونجگر سرپا بماند كه اين خود جاي شكر دارد چون تا حد وسيعي وابستگي را به كشورهاي خارجي پايين آورده است و باعث شده تا در خيلي از مقاطع مورد نياز در صنعت فولاد ديگر بتوانيم روي پاي خود بايستيم و خودكفا شويم.
فقط تنها اشكالي كه در صنعت به وجود آمده افت كيفيت است كه به مقدار قابل توجهي كاهش پيدا كرده است كه بايد اين مورد را تا حد امكان و به اندازهاي افزايش دهيم كه بتوانيم از نظر كيفي توانايي رقابت با كشورهايي مانند آلمان و ژاپن را داشته باشيم.
از قديم گفتهاند احتياج مادر اختراع است. ما در صنعت كشورمان در حال حاضر براي اينكه بتوانيم از وابستگي به كشورهاي اروپايي بينياز شويم بايد براي ساخت تمام قطعاتي كه در صنعت داخل نياز داريم به كمك كارشناسان و تكنسينهاي مجرب دست به كار شويم اما شعار كيفيت در صنعت را نبايد فراموش كنيم.
به نظر من در صنعت بايد از كشورهايي مانند ژاپن درس بگيريم. زيرا ژاپن پس از تحول عظيم در صنعت كشورش تصميم گرفت تا به هر قيمت كه شده كيفيت محصولات و توليدات خود را تا حد امكان افزايش دهد و شاهد بوديم كه قبل از شروع فعاليت صنعتي چگونه از ماشينهاي صنعتي و غيرصنعتي آلمان الهام ميگرفتند و با چه اشتياقي در نمايشگاههاي مختلف و با گرفتن عكس و فيلم از آنها براي رسيدن سطح بالاي محصولات تلاش ميكردند تا توانستند در نهايت و پس از توليد، محصولات صنعت خود را با صنعت آلمان مقايسه كنند كه ديديم با تلاش فراوان توانستند تا اين حد پيشرفت كنند.