دکترآرمان،صاحب نظراقتصادی: یکی از دغدغه های مهم حضرت امام ،نظام بانکداری ایران بود

دکتر"آرمان" ازصاحب نظران اقتصادی معتقد است که  از ابتدای انقلاب اسلامی،  یکی از دغدغه های مهم حضرت امام در رابطه با نظام بانکداری ایران بود که در سال 1358 در فرمایشات خود برای کارکنان بانک های قم و کاشان خواستار دگرگونی قوانین بانکداری به جای مانده از رژیم طاغوت شدند و همچنین بعد از تصویب قانون بانکداری بدون ربا در سال 1363 هم انتقاداتی به اجرای این قوانین وارد کردند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی جماران،دکترآرمان به تشریح نقطه نظرات امام درمورد صندوق های قرض الحسنه پرداخته و همچنین دیدگاه خود را درمورد وضعیت اقتصادی کنونی وآینده کشوربیان کردند.توجه خوانندگان را به مشروح این گفت وگو جلب می کنیم:
آقای دکتر! آیا وجود قرض الحسنه ها که امام خمینی(س) که روی نحوه ی صحیح پرداخت آن تاکید داشتند، می تواند کمکی به پیشرفت اقتصادی و بهبود وضعیت فقر بکند؟
 نباید سخنان حضرت امام را تحریف یا تفسیر به نفع کرد. ایشان این موضوع را زمانی مطرح کردند که کشور دوران بی ثباتی و جنگ را تجربه می کرد و سرمایه گذاری و تولید محلی از اعراب نداشت. بنده به خاطر دارم که در آن سال ها فقط دو پروژه بزرگ در دست اجرا بود، یکی راه آهن بافق-بندر عباس و دیگری فولاد مبارکه بود، بنابراین دلیل اشارات امام به این مطلب ایجاد قدرت خرید در مردم بود. ولی حال که شرایط به حالت عادی بر می گردد باید منطقی عمل کنیم. پس اینکه بخواهیم سخنان امام را به صورت گزینشی مورد استفاده قرار بدهیم، حتی از لحاظ اخلاقی هم کار درستی نیست. امام به عنوان یک روحانی شیعه از انعطاف لازم برخوردار بودند به طوری که سخنان ایشان در زمان جنگ، یا حتی وقتی در قم بودند و بعد که به تهران آمدند با هم تفاوت دارد. اکنون حمایت از قشر آسیب پذیر باید بر عهده ی نهاد های تامین اجتماعی باشد که در ایران سازمان بهزیستی ، کمیته امداد و بنیاد شهید هم جزو این مجموعه هستند. این نهاد ها باید از مردم می خواستند تا پول هایشان را در حساب قرض الحسنه بگذارند تا با آن در صنایع مختلف سرمایه کذاری شود و برای آنها ایجاد اشتغال و در آمد پایدار  کند.
اکنون مدتی است  که نرخ سود بانکی سال به سال کاهش پیدا می کند، به نظر شما این نوع برخورد با نرخ سود بانکی به نفع اقتصاد است ؟
باید بدانید که در علم اقتصاد، هر کالایی قیمتی دارد و قیمت پول هم نرخ بهره یا سود آن است. بنابراین همان طور که سایر کالا ها قیمتشان از روش عرضه و تقاضا تعیین می شود، این سود هم باید متناسب با عرضه و تقاضا تغییر کند. اگر کاهش نرخ سود بانکی به روش فعلی ادامه پیدا کند، در نهایت ما با فساد رژیم طاغوت در سیستم مالی و استفاده از رانت ها روبه رو خواهیم شد. از سوی دیگر کاهش نرخ سود بانکی موجب حرکت منابع مالی به سوی فعالیت های مولد اقتصادی می شود . کاهش نرخ سود بانکی  امری کاملا علمی است که در سایر کشورها برای ایجاد تحرک در فعالیت های اقتصادی صورت می گیرد، ولی شرایط آن ها با ایران متفاوت است؛ زیرا اقتصاد ایران وابسته به نفت است و بر پایه دلالی بازرگانی  و قاچاق اداره می شود. نه بر پایه تولید. بنابراین مسئولان بانک مرکزی مساله را اشتباه متوجه شدند و نکته ای که در نظر نگرفتند اصول پایه ای علم اقتصاد است. نکته اول آن که نرخ سود بانکی باید بالاتر از نرخ تورم باشد و دوم اینکه برای ایجاد تحرک در اقتصاد و تولید می بایست مانند پیش از انقلاب و سایر کشورهای توسعه یافته، سود وام پرداختی به بخش تولید، به صورت یارانه باشد. این موضوع نه تنها در کشورهای در حال رشد که نیاز به توسعه دارند و بخش خصوصی آن ها ضعیف است، اعمال می شود، بلکه در اتحادیه اروپا هم اجرایی می شود. این در حالی است که تمام این کشورها از گروه پیشرفته صنعتی به حساب می آیند و عضو سازمان تجارت جهانی هستند. اما باز هم در آن کشور ها برای مناطق کمتر توسعه یافته یا مکان هایی که نرخ بیکاری بالایی دارند، وام های یارانه ای پرداخت می شود.
برای مثال در کشور ثروتمندی مانند عربستان سعودی ، صندوقی به نام توسعه صنعتی عربستان وجود دارد. این صندوق وام هایی با نرخ بهره ی تقریبا صفر و با دوره بازپرداخت 10 ساله به متقاضیان سرمایه گذاری در بخش خصوصی پرداخت می کند . اما در ایران شیپور را از سر گشاد آن می زنیم و به مبانی علمی بی توجه هستیم، این کار بانک مرکزی به هیچ وجه تحرکی در اقتصاد کشور ایجاد نخواهد کرد و تنها بر تورم موجود در جامعه می افزاید. علاوه بر این سوداگری اقتصادی و خروج ارز از کشور را بیشتر می کند.
اما از ابتدای انقلاب اسلامی، دیده می شود که یکی از دغدغه های مهم حضرت امام در رابطه با نظام بانکداری ایران بود که در سال 1358 در فرمایشات خود برای کارکنان بانک های قم و کاشان خواستار دگرگونی قوانین بانکداری به جای مانده از رژیم طاغوت شدند و همچنین بعد از تصویب قانون بانکداری بدون ربا در سال 1363 هم انتقاداتی به اجرای این قوانین وارد کردند.
اکنون که 28 سال از تصویب این قانون می گذرد به نظر شما تا چه حد توانسته ایم در این زمینه موفق باشیم؟ و آیا به اصل خواسته ی امام توجه شده است؟
باز هم تاکید می کنم اقتصاد یک علم است که به شدت متاثر از ریاضیات و آمار است. این علم آنقدر اهمیت دارد که برایش جابزه نوبل در نظر گرفته اند در حالی که بسیاری از علوم دیگر وجود دارند که جایزه نوبل ندارند. بنابراین اقتصاد مسیحی، کلیمی، زرتشتی و بودایی نداریم. ما روایتی از حضرت علی(ع) داریم که می فرمایند: فرزندانتان را برای زمان خود تربیت کنید. که این جمله بسیار مهم و قابل توجه است. در آن زمان اصولا اقتصاد به معنای یک علم وجود نداشت و بر پایه بازرگانی بود یعنی کالایی تولید و عرضه می شد یا حتی تبادل می شد. حال آنکه ما بخواهیم به شرایط هزار و چهار صد سال پیش بازگردیم، باید بسیاری از مسائل را متناسب با آن تغییر بدهیم . اینکه چرا این موضوع در رابطه با سیستم بانکی گفته می شود، من دلیلش را نمی دانم و اگر اینگونه باشد رواج مواد مخدر هم مانند ربوی بودن سیستم بانکی یک جرم است. بنابر این من فکر می کنم این یک برداشت اشتباه رخ داده است. بنده زمانی که در بورس بودم آقای آیت الله رضوانی که قانون بانکداری بدون ربا را تدوین کردند ملاقات کردم و برای گرفتن تاییدیه شرعی دو مبحث به مسجد ایشان در بازار تهران رفتم. یکی از این مسائل تبدیل طلا به اوراق بهادار بود ودیگری فروش اوراق بهادار باقیمتی پایین تر از قیمت اسمی بود که ایشان فرمودند این اوراق در اسلام تحت عنوان خرید دین وجود دارد. این مسائل را که ابزارهای مالی در بورس های جهان بودند مطرح کردم و زمانی که صحبت های من را شنیدند فرمودند از لحاظ شرعی مشکلی ندارد و حتی در جلسه ای در نهاد ریاست جمهوری هم حضور یافتند و تایید کردند. ولی متاسفانه تغییر مدیریت بورس آن زمان، تا به حال کسی این طرح ها را پیگیری نکرده است. بنابراین من فکر می کنم باید به این مباحث شکل علمی تری بدهیم ضمن اینکه دین اسلام به ویژه در مذهب شیعه دارای انعطاف پذیری زیادی است ،که این ویژگی باعث می شود که ما بتوانبم خود را با شرایط روز تطبیق بدهیم. در کل این روش هایی که در سیستم های بانکداری کشور اعمال می شود را من به نفع اقتصاد کشور نمی دانم، چرا که بانک های ما حاضرند به هر نحوی پول خود را در اختیار وارد کننده ها بگذارند. زیرا می دانند این پول دائما در حال چرخش است.بنابراین بازپرداخت و سود پولشان هم تضمین شده است، ولی یک تولید کننده نمی تواند این مزایا را یرای بانک داشته باشد. آنچه که ما می بایستی از اصول اسلامی در ساختار اقتصادی استفاده کنیم مواردی است که هم در قرآن و هم در حدیث ها آمده که عملا به آن ها بی توجه هستیم. برای مثال عدالت اجتماعی که حضرت امام هم تاکیدات زیادی روی آن داشتند، می بینیم ازدید بعضی ها عدالت اجتماعی یعنی اینکه ما ثروت ملی که نفت هست و متعلق به تمام نسل هاست را در دوران فعلی بفروشیم و شکر و برنج وارد کنیم ، تولید ملی را شدیداً کاهش دهیم ، مردم را بیکار کنیم و بعد هم بگوییم که این همان عدالتی است که در اسلام آمده است. این نه تنها عدالت نیست بلکه به باد دادن ثروت ملی است.در کل می خواهم بگویم بنده با استفاده ابزاری از این اصطلاحات اسلامی که حتی در موارد بسیاری حتی رابطه ی تنگاتنگی با دین ما هم ندارد مخالفم.
به نظر شما مهمترین تفاوت شیوه بانکداری ما با آنچه در دنیا متداول است چیست؟
سیستم اقتصادی در اصول همواره ثابت بوده و از سیصد سال پیش که علم اقتصاد توسط  آدام اسمیت شکل گرفت تا امروز تغییری نکرده است. آدام اسمیت در کتاب ثروت ملل خود می گوید: ثروت ملل نتیجه ی کار آن هاست، سیصد سال بعد یک کار آفرین ژاپنی در کتابش چنین می نویسد: خداوندا! تو را شکر گذاریم که به ما نفت ندادی، گاز ندادی، ذغال سنگ ندادی و... ولی به ما قدرت اندیشیدن دادی. با دقت در این جمله می بینیم هر دو یک معنا را دارند. اقتصاددان دیگری به نام ریکاردو پیشنهاد کرد که از پنبه کاران مالیات نگیرند تا صنعت نساجی رشد کند، این کار را الان در همه جای دنیا به جز ایران انجام می دهند. بعدها برجسته ترین اقتصاددان قرن بیستم یعنی کینز می گوید: هر زمان که اقتصاد دچار عدم تعادل شد بخش دولتی در اقتصاد دخالت کند. ما می بینیم که همین اصل در جند سال اخیر که آمریکا و کشورهای غربی دچار بحران اقتصادی شدند به کار گرفته شد ولی در ایران متاسفانه همیشه مطالب را بر عکس می فهمیم یا می خواهیم که اینگونه باشد وگرنه اینها مسائل بسیار ابتدایی هستند که نیازی نیست یک نفر برنده جایزه نوبل بیاید و به مسئولین بانکی ما اینها را آموزش دهد. ضمن اینکه من شخصا اعتقاد دارم که ما در راس سیستم بانکی فردی که دارای دانش و بینش علمی برای بررسی این موضوع ها باشد را نداریم و اگر هم هست خارج از گردونه ی مدیریتی کلان است.
به عنوان سوال آخر می خواهم از شما بپرسم با توجه به روند موجود، وضعیت آینده ی بانکداری ایران را چگونه پیش بینی می کنید؟
من فکر می کنم بانکداری ما با یک بحران جدی روبه رواست. کار اشتباه دادن وام بنگاه های زود بازده و عدم باز پرداخت آن توسط مردم خطایی بود نه تنها از نظر علمی،بلکه از نظر منافع ملی. با توجه به آن همه فساد و زیانی که این اقدام به بار آورد من تصور می کنم اگر در کشور دیگری بود افرادی که این بحث را تبلیغ و اجرا کردند مورد محاکمه قرار می گرفتند. البته من در زمان خودش بارها انتقادات جدی به این طرح وارد کردم و الان هم می بینم که این پول ها در ترکیه صرف ساختن هتل می شود و به شکل ارز از کشور خارج شده است. نکته بعدی این که باید محدوده اختیارات بانک های دولتی و خصوصی با هم تفاوت داشته باشد ،البته بانک های خصوصی در حال حاضر به محلی برای پول شویی، رونق قاچاق، افزایش نرخ تورم از طریق دادن وام تبدیل شده اند. بنده از مدیر عامل یکی از این بانک های خصوصی پرسیدم چقدر از منابع مالی شما به سمت سرمایه گذاری در بخش تولید می رود؟ با کمال صراحت گفتند تقریبا هیچ. همچنین تعداد این موسسات روز به روز در حال افزایش است و ما را به شرایط ترکیه 40 سال پیش نزدیک می کنند . من فکر می کنم باید فراخوانی توسط دولت یا بانک مرکزی انجام بگیرد تا مشخص شود این بانک ها و موسسات مالی که به صورت قارچ گونه به وجود آمدند چند کارخانه یا خانه یا واحد تجاری با پول مردم ساختند. من به یاد دارم روزی به نام هفته بانکداری خدمت رئیس جمهور وقت، آقای هاشمی رسیدیم که مطابق معمول ابتدا صحبت کردند و بعد دستوری دادند که اجرا نشد، گفتند آقایان مدیران بانک ها به مردم بگویید که در پشت این کوه ها ما با پول هایشان چه می کنیم. چون آن ها نمی دانند که ما داریم با پول آنها کارخانه های فولاد، سیمان و سد و آزادراه می سازیم . من فکر می کنم الان هم مسئولان باید به جای این تبلیغات در رسانه ها برای دادن جوایز گوناگون و تشویق مردم به مصرف گرایی باید همین کار را انجام بدهند تا برای مردم روشن شود که با پول هایشان چه اقداماتی انجام می شود.