آفات انقلاب اسلامی

آفات انقلاب بسیارند، اما چون در یک درس امکان بررسی همه ی آن ها نیست، به بررسی اجمالی مهم ترین آفات انقلاب اسلامی می پردازیم.

1. نفوذ فرصت طلب ها
هر نهضتی مادام که مراحل دشوار اولیه را طی می کند سنگینی و سختی روی دوش افراد فداکار است. اما همین که نشانه های پیروزی آشکار گشت و از دشواری های آن کاسته شد، سر و کله افراد فرصت طلب پیدا می شود.
اینان با توجه به مشکلات فراوان و توقعات زیاد مردم از انقلابیون سعی می کنند حداکثر استفاده را از وضع موجود بنمایند. در این راستا شعارهای داغ و تند و انحرافی سر می دهند و سعی می کنند انقلابیون واقعی را از میدان به در کنند به گونه ای که اگر رهبری در این برهه به داد انقلاب نرسد موجب انحراف انقلاب می شوند و در بسیاری موارد ممکن است حتی در دستگاه رهبری رخنه کنند و رهبری انقلاب را به عهده بگیرند.(1)
فرصت طلب ها دو نوع هستند: گروهی که فقط دنبال جاه طلبی و کسب موقعیت هستند و گروهی که عقیده ای متضاد با انقلابیون دارند و چون از مواجهه با انقلابیون مأیوس هستند با تغییر ظاهر خود و نفوذ در سیستم سیاسی در صدد وارد کردن ضربه از درون آن هم در موقعیت مناسب هستند.
فرصت طلب ها با نفوذ خود در درون انقلاب ها و نهضت ها، اثرات شومی را از خود به جا گذاشتند که به تعدادی از آن ها اشاره می گردد.
پس از رحت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کم کم پای فرصت طلب ها به درون نهضت باز شد. طولی نکشید که این گونه افراد جای شخصیت های مؤمن به اسلام و اهداف اسلامی را گرفتند به طوری که ابوذرها و عمارها به تبعیدگاه ها فرستاده شدند یا زیر لگدها پایکوب شدند در عوض کعب الاحبارها به مقام مشاورت رسیدند.(2)
در نهضت مشروطه شیخ فضل الله نوری ها، سردار ملی ها، سالار ملی ها و سایر قهرمانان، نهضت را به پیروزی رساندند ولی پس از پیروزی فلان الدوله ها که تا دیروز زیر پرچم استبداد با انقلابیون می جنگیدند و طناب به گردن مشروطه خواهان می انداختند به مقام صدارت عظمی رسیدند و نهضت را به صورت استبداد در آوردند.(3)
نفوذ فرصت طلب ها به درون نهضت ملی شدن نفت باعث شد خون شهدای 30 تیر و زحمات طاقت فرسای آیت الله کاشانی و مردم ایران با یک کودتای ساده از بین برود. دلیل این شکست ها این بود که اختیار نهضت در دست کسانی بود که نقشی در نهضت نداشتند.(4)
هر چند امام خمینی ره از ابتدا از رخنه و نفوذ فرصت طلبان به داخل نهضت جلوگیری کردند و در نهایت نیز نگذاشتند آن ها اختیار نهضت را در دست بگیرند، ولی با این حال توانستند ضربات زیادی را به انقلاب وارد کنند. از طرفی با لطایف الحیل توانستند بعضی پست های کلیدی از جمله ریاست جمهوری را اشغال کنند و از طرف دیگر با رخنه در دستگاه های دولتی فاجعۀ هفتم تیر و هشتم شهریور 60 و ... را به وجود آورند.

2. روی آوردن به ضد ارزش ها
با سقوط یک رژیم سیاسی، ارزش های مسلط آن از بین نمی رود. هر چقدر زمان مبارزه برای پیروزی انقلاب کمتر باشد حضور ارزش های قبلی، در جامعه بیشتر نمودار است. از جمله آن ها می توان به راحت طلبی، فساد اخلاق، رشوه خواری و ... اشاره کرد که اگر مبارزه مستمری با آن ها صورت نگیرد ارزش های قبل از انقلاب، دوباره بر مملکت مسلط شده، انقلاب را به نابودی می کشاند.
خود باختگی نیز از مواردی است که انقلاب را از دورن تهی می کند. با توجه به دشمنی دیرینه ی بعضی از یهودیان و مسیحیان افراطی با اسلام باید مواظب بود که جوانان و تحصیل کردگان، در مقابل ظواهر آنان خود را نبازند، چرا که اینان سعی می کنند از هر طریق ممکن اعم از اخلاق، ادبیات، سیاست و غیره، آداب و رسوم و ارزش های اسلامی و ملی ما را به باد تمسخر گرفته، در عوض آداب و افکار پوچ و ویران گر خود را در قالب تمدن و تجدد به خورد جوانان ما بدهند و آنان را از آشنایی با اسلام که مخالف هر گونه فساد و بی بند و باری است بازدارند آن گاه با شبیخون فرهنگی آن ها را از درون مورد تهاجم قرار داده به نابودی بکشانند.
نمونه ی این خود باختگی در نهضت مشروطیت مشاهده شد. نهضت مشروطیت با حضور فعال روحانیت و براساس ارتباط دین و سیاست به پیروزی رسید. پس از پیروزی، روشن فکران غرب زده با حملات تند به اسلام و طرح شعار جدایی دین از سیاست دست روحانیت را از دخالت در سیاست و نظارت بر انقلاب کوتاه کردند، هنوز چند سالی از نهضت مشروطیت نگذشته بود که از درون آن، استبداد صغیر و سپس استبداد رضا خانی ظهور کردند و وضع به مراتب بدتر از قبل از نهضت مشروطیت گردید.(5)
یکی از دلایل شکست نهضت ملی شدن نفت نیز همین خود باختگی فرهنگی بود. این نهضت به پشتوانه ی اسلام و با رهبری روحانیت به پیروزی رسیده بود. دشمن نیز خوب می دانست تا مادامی که مردم با نام اسلام در صحنه هستند نهضت را حفظ خواهند کرد. لذا با نفوذ دادن مزدوران خود به داخل نهضت، اختلاف بین رهبران نهضت را باعث شد. در حالی که آیت الله کاشانی معتقد به حضور مردم در صحنه و اداره ی کشور براساس نفی استعمار بود مصدق به خاطر طرز تفکر غرب گرایانه ی خود معتقد به جدایی دین از سیاست و به کار گیری افرادی بود که مورد اعتماد مردم نبودند و همین خود باختگی و اعتماد به افراد خائن بود که سبب شد مردم مسلمان ایران طی 25 سال تاوان سنگین آن را بپردازند.(6)

3. تحجّر و مقدس نمایی
تحجّر به مفهوم جمود و انعطاف ناپذیری است، حالتی که شخص در مقابل هر پدیده جدید به دلیل تازه بودن واکنش منفی از خود نشان می دهد. تحجّر عوامل متعددی دارد که عمده ترین آن ها جهل، غرور و تکبر است. بنابراین متحجّر آن چه را درست می پندارد علم تلقی می کند در نتیجه حاضر نیست ذرّه ای از پندار خود عدول کند. این غرور باعث خود بزرگ بینی متحجر شده و اجازه اعتراف به اشتباه را نمی دهد.
متحجّرین و مقدس نماها همیشه آلت دست استعمار قرار گرفته و مانع ترقی امت اسلامی شده اند. در صدر اسلام متحجرین به طور متشکل به مبارزه با قرآن ناطق و حجت حق برخواستند و میدان را برای فرصت طلبان گشودند. نتیجه آن شکاف و اختلاف در صفوف مسلمین و عقب ماندگی آن ها در دراز مدت شد، نمونه ی بارز این طرز تفکر در زمان حضرت علی علیه السلام در جنگ صفین بود. سپاه معاویه به هنگام شکست قرآن ها را بر سر نیزه کرده، بحث حکمیت را مطرح کردند. این حیله دشمن کارگر شد و به رغم اصرار امام مبنی بر ادامه ی جنگ، سپاه آن حضرت دست از مبارزه کشید. پس از این که حکمیت نتیجه ی مطلوب نداد همین مقدس نماها رو در روی امام ایستادند و جنگ نهروان را بر پا کردند سرانجام هم امام به دست یکی از همین خوارج کشته شد.
نمونه ی دیگر مقدس نمایی در نهضت مشروطه آن هم با تکفیر و منزوی کردن شهید شیخ فضل الله نوری و در نهایت صدور حکم اعدام ایشان بود که زمینه ورود دوباره استعمار به کشور شد. و خون هایی که برای برپایی مشروطه ریخته شده بود به هدر رفت.
همان زمان با شروع نهضت امام ره در سال 1341 و مبارزه ایشان علیه رژیم ستم شاهی، متحجرین و مقدس مأبها سد راه امام شدند و برای نهضت مشکلات فراوانی درست کردند. امام خمینی ره مبارزه با این ها را هزار با سخت تر از مبارزه با رژیم می دانستند.
در 15 خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان می نمود بلکه علاوه بر آن از داخل جبهه خودی گلوله حیله و مقدس مأبی و تحجر بود. گلوله زخم زبان و نفاق و دورویی بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب جگر و جان را می سوخت و می درید.(7)
پس از پیروزی انقلاب و استقرار نظام مقدس اسلامی نیز این نوع از افراد به مبارزه با نظام اسلامی برخاستند. برخی به کفار و ملحدین و ضد انقلاب پیوستند. برخی در کشور ماندند و سعی کردند به هر وسیله مشروعیت نظام را زیر سؤوال برده و خوراک تبلیغاتی برای رسانه های گروهی بیگانگان تهیه کنند. امام خمینی ره در پایان عمر مبارک شان گوشه ای از خیانت های آن ها نسبت به اسلام را بازگو می کردند و فرمودند:
خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است و آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانی نما ضربه خورده است از هیچ قشر دیگری نخورده است.(8)

4. خستگی نیروهای انقلابی
ادامه ی انقلاب اسلامی تا رسیدن به کلیه ی اهدافش، یک اصل است که هیچ گاه نباید از ذهن و فکر انقلابیون دور شود و افراد انقلابی باید بدون احساس خستگی و با نشاط کامل، برای رسیدن به اهداف اصلی انقلاب تلاش نمایند و رسیدن به بعضی از اهداف اولیه مانند حکومت، آنان را از اهداف اصلی، باز ندارد.
در هر حال سست شدن مردم از ادامه ی راه انقلاب، یکی از آفات مهم انقلاب است که ممکن است به دلایل متعددی از جمله، رفاه طلبی و یا با برخورد مشکلاتِ ادامه ی راه حاصل شود.
امام خمینی ره دربارۀ نقش مردم در انقلاب می فرماید:
تا وقتی حکومت ما بتواند این حالت مردمی خودش را حفظ کند و مسؤولین همان طور در حال حاضر دراغلب موارد مشاهده می شود، مردمی باشند، از حمایت مردم برخوردارند و با پشتیبانی مردم هیچ آسیبی به انقلاب نمی رسد.(9)
اکثر نهضت های صد ساله اخیر به خاطر همین نقصیه ها به ثمر نرسیده اند. برای مثال پس از پیروزی نهضت مشروطیت و کنار رفتن رهبران نهضت و به تبعیت از آن ها مردم، نهضت به شکست انجامید. در انقلاب عراق نیز همین ماجرا تکرار شد، در نهضت ملی شدن نفت نیز پس از کنار رفتن رهبران مذهبی، نهضت از دورن متلاشی شد چرا که مردم در عمل حاضر نبودند جان شان را فدا کنند در حالی که به خواست هایشان نرسند.
بنابراین، نهضت قبل از شکست ظاهری از درون متلاشی شده بود و پشتیبانی مردمی خود را از دست داده بود و به همین جهت با اندک پول و تهاجمی به شکست انجامید. و استبداد 25 ساله بر ایران حاکم شد و به همین نیز اکتفا نگردید، بلکه ایران را مجبور کردند غرامت بسیار سنگینی به طور غیر مستقیم به انگلیس و دیگر کشورهای استعمارگر بپردازد.(10)
آفات انقلاب به همین چند مورد ختم نمی شود، بلکه موارد دیگری مثل اختلاف، تخلف از اوامر رهبر، ابهام در طرح های آینده، بازگشت از معنویت و ... نیز وجود دارد که هر کدام از آن ها به تنهایی یا با هم دیگر قادرند انقلابی را از دورن بپوسانند.
همان گونه که وحدت عامل پیروزی است اختلاف بین مردم یا مسؤولین باعث دو دستگی و یا چند دستگی شده، سبب شکست انقلاب می گردد. دشمنان خارجی و ابرقدرت ها نیز وقتی به یک کشور حمله می کنند که در آن کشور اختلاف باشد.
پیروزی انقلاب مرهون پیروی کامل از اوامر رهبری است، بنابراین این تخلف از فرمان های رهبری موجب شکست خواهد بود. شکست در جنگ احد نمونه ی بارز همین عدم تبعیت از اوامر رهبری بود.
برای مردمی که مصمم هستند از طریق انقلاب، نظامی را در هم بریزند و نظامی نو جایگزین آن کنند، باید آینده را روشن کرد. شایسته است رهبری انقلاب برنامه های نظامی، سیاسی، اقتصادی، شکل حکومت و ... را برای مردم روشن کند و آرزوهای نظام آینده را مشخص نماید تا انقلابیون در مسیری مشخص به آن راه رهنمون گردند.
این مرحله، مربوط به قبل از پا گرفتن انقلاب است که بحمد الله در انقلاب اسلامی ایران به بهترین نحو اجرا شد. زیرا مردم از سخنان امام ره، راه را تشخیص داده اند و آینده نهضت برایشان کاملاً مشخص و روشن شد.
بازگشت از معنویت نیز مواردی است که هر انقلاب و به خصوص انقلاب های عقیدتی را از درون متلاشی می کند. تا زمانی که هدف انقلابیون خدمت به محرومان هست انقلاب به راه خود ادامه می دهد. ولی اگر رهبران و انقلابیون به فکر دنیا و امور مادی بیفتند و آن حالت معنویت زمان انقلاب از بین برود آن روز باید منتظر شکست انقلاب بود.

پی نوشت ها:

1 . انقلاب و ریشه ها، طاهری، 266.
2 . انقلاب و ریشه ها، طاهری، 267.
3. شناخت انقلاب اسلامی و ریشه های آن، بادامچیان، ص 242.
4 . تاریخ معاصر ایران، جلد یک، مدنی، ص 470 – 480.
5 . تاریخ معاصر ایران، سال سوم دبیرستان، وزارت آموزش و پرورش، ص 92 – 93 ، 1370.
6. همان، ص 162 – 163.
7 . صحیفه ی نور، جلد 21، ص 92.
8. همان، ص 91.
9 . رویدادها و تحلیل، ش 45، سال 61، ص 10.
10 . انقلاب اسلامی و ریشه های آن، عمید زنجانی، ص 417.