امام خمينى و معجزه انقلاب اسلامي
در تبيين و تفسير حقيقت “ انقلاب امام خميني” بايد گفت: با وقوع انقلاب اسلامى در ايران دنيا شاهد رخداد يک معجزه عظيم الهى بود و اين واقعيتى است که بارها پيرو مرادمان برآن تاکيد نمودند:
“يک تحول روحى در جامعه پيدا شد که من غير از آنکه بگويم يک معجزه بود، يک اراده الهى بود،نمىتوانم اسم ديگرى رويش بگذارم .” و باز مىفرمايند: “ اينجا حساب الهى است ، اينجا دست خداست. اشخاص نمىتوانند يک همچو قدرتى ايجاد کنند اين اراده الهى است که تمام حسابهاى حسابگران مادى را باطل کرد.” (صحيفه نور ،2358/2/)
بسيارى از شخصيتهاى غيرمسلمان نيز با تائيد عدم گنجايش جريان انقلاب اسلامى در چارچوب محاسبات مادى بر اعجاز انقلاب اسلامى صحه مىگذارند. رابرت کالستون دانشمند کانادايى در اين باره مىگويد: از نظر من که يک غربى و فرد غيرمسلمان هستم اين معجزه است که يک انقلاب مکتبى و الهى بتواند در جهان امروز اين طور تحقق پيدا کرده ودر جهت استقرار عدالت پيش برود. اين انقلاب بدون شک از جانب خداوند حمايت مىشود” ( کيهان 1360/10/14)
امام و انقلاب و قدرت نمايى خيره کننده اسلام
انقلاب اسلامى دريکى از حساسترين نقاط جهان هم چون زلزلهاى غيرمترقبه اردوگاه آرام و بىدغدغه استکبار عالمى را به شدت به لرزه درآورد. با وقوع انقلاب اسلامى براى اولين بار يک کشور مسلمان بهطور موفقيتآميزى قدرتهاى بزرگ غربى را به مبارزه طلبيد. آنان را تحقير کرد و به منافع ماديشان حسادت وارد کرد. (روزنامه تايمز لندن - ژوئيه 1982) و چون صاعقهاى عظيم آسمان جهل وغفلت وعناد را شکافيد. (از نظر سمبليک انقلاب ايران نخستين پيروزى مسلمين بر غرب از قرن 16 به اين طرف محسوب مىشود .نکته اينجاست که اسلام عامل هدايت کننده اين انقلاب بوده و هيچ يک از ايسمهاى غربى ناسيوناليسم،کاپيتاليسم،کمونيسم و سوسياليسم در آن نقشى نداشتند.)(دکتر ميشل جانسون - نشريه ژئوپليتکال استراتژيت 21 ژوئيه 1986 )
امام وانقلاب دو پديده انفکاک ناپذير
انقلاب اسلامى ايران از آنجا که بر اساس افکار بلند وانديشه متعالى حضرت امام تکوين يافته است: همواره در عوامل پيدايش و طرح شعارهاى محورى وتعيين اهداف و آرمانهاى بلندو راهکارهاى وصول به آن با باورها ، اعتقادها و آرمانهاى آن شخصيت ملکوتى پيوندى ناگسستنى داشته است از اينرو مقام معظم رهبرى با انگشت نهادن بر اين مهم همگان را متذکر گرديدهاندکه: ( انقلاب وامام خمينى دو پديده انفکاک ناپذيرند ،تحليل انقلاب اسلامى ايران بدون شناخت شخصيت رهبر بزرگ آن ممکن نيست.(روزنامه رسالت ، 78/3/17)
تحليلگران تحولات سياسى واجتماعى جهان که مسائل انقلاب اسلامى را دائما تعقيب مىنمايند به واقعيت فوق به انحاء مختلف اعتراف نمودهاند . مثلا روزنامه انگليسى گاردين طى تحليلى درباره انقلاب اسلامى نوشت : “ نقش آيت الله خمينى در انقلاب عظيمى که در ايران رخ داد بىاندازه مرکزى ومهم بود و ترديدى نيست که آيت الله، سنگ بناى اصل اين انقلاب بوده است.”
انديشه امام(ره) مولد انقلابى استثنايي
اساسا ريشه اين واقعيت مهم راکه (انقلاب اسلامى ايران در ذات خود هيچ شباهتى با انقلابهاى ديگرى که در قرن حاضر به وقوع پيوسته نداشته است) بايد در پيوند انفکاکناپذير انقلاب اسلامى وحضرت امام خميني(ره) جستجو نمود .از رهگذر پيوند تنگاتنگ انقلاب اسلامى با انديشه و شخصيت جامع امام تمايز غيرقابل انکار انقلاب اسلامى از سايرانقلابهاى بزرگ جهان در قرن بيستم شکل پذيرفت.
دکترين سياسى امام بر پايه مبانى ثابت واستوار وخدشهناپذيرى چون اعتقاد عميق به غيب وامدادهاى غيبى به ايمان خللىناپذير به تعاليم اسلام و وحى ، اتکا و توکل راسخ بر قدرت لايزال الهى ، تکليف مدارى مطلق و ... قرار داشت . دکترين سياسى که ( به اعتراف غربيان ،غرب از شناخت آن عاجز مانده است .)
به تعبيردقيقتر انديشه سياسى امام (ره) که پايه اصلى و عنصر حياتى شروع و استمرار جريان انقلاب اسلامى بوده است نتيجه منطقى تفسير عرفانى ايشان از هستى ومعنى وجودى انسان و...مىباشد.
حضرت امام بر مبناى اين انديشه بزرگترين انقلاب اجتماعى قرن بيستم را که در نظر تحليلگران بينالمللى درچارچوب معيارهاى سنجش ساير انقلابهاى بزرگ جهان نمىگنجد به حرکت در آورد.
چنانچه ميشل فوکو انديشمند وجامعه شناس برجسته فرانسوى در نوشتههاى خود با اشاره به سفرى که در کوران حوادث انقلاب سال 57 به ايران داشته و با اشاره به نظريات برخى از تحليلگران غربى که جريان انقلاب ايران را عبور جامعه ايران از غيرمدرن وسنتى به مدرنيته تفسير مىکردند با معيار قرار دادن وقايع عينى و تحولات جارى که از نزديک مشاهده نمود مىنويسد: “ من قبول دارم که از قرن هجدهم به بعد هر تحول اجتماعى اتفاق افتاده بسط مدرنيته بوده اما انقلاب ايران تنها حرکت اجتماعى است که در برابر مدرنيته قرار دارد . “در واقع فوکو مىپذيرد که انقلاب اسلامى ايران دو سده اقتدار يک انديشه سياسى را با همه سوابق چند صد سالهاش به چالش کشانده و اين انقلاب حرف تازهاى دارد و ويژگى بارز انديشه سياسى حضرت امام هم همين است.