پیش بینی های سیاسی امام خمینی درباره سازش و خیانت سران کشورهای اسلامی

همین شم و ژرف نگری سیاسی موجب می گشت که آن پیشوای الهی دارای توان خاصی در پیش بینی های سیاسی گردد و برخی از وقایع آینده را در سیاست خارجی جهان اسلام پیش از وقوع گوشزد نماید و هشدار دهد.
کسانی که از نزدیک با این رجل الهی در تماس مکرر بوده اند و از خرمن اندیشه و فکر وسیع و پربار او خوشه چینی کرده اند و همواره جان و روح عطشناکشان را از جرعه های زلال چشمه سار معرفت های گوناگون معنوی و سیاسی اش سیراب کرده اند بیش از آنچه در رسانه های گروهی درباره آینده نگری های سیاسی آن پیشوای محبوب انعکاس یافته است ذخیره دارند که باید آنها را برای ثبت تاریخی و بهره وری نسل امروز و فردا بازگو نمایند.
برخی از پیش بینی های سیاسی امام خمینی به وضعیت کشورهای اسلامی و تعامل و پیوند آنها با آمریکا و اسرائیل و انگلیس اشارت دارد و همین ضعف ها و قصورهایشان موجب گردید به قدرت های استکباری دل بندند و به یاری و مساعدت آنها بشتابند و در نهایت اسلام و ملل مسلمان تضعیف گردند و استکبار و اذناب و عواملش در منطقه مسلط شوند و مطامع و منافعشان تامین گردد.
در این نوشتار سعی می کنیم متناسب با شرایط امروز که آمریکا و اسرائیل سرزمین های اسلامی عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان را مورد تهاجم و تعدی مکرر قرار می دهند و هر روز جنایات تازه ای مرتکب می شوند نقبی به تاریخ بزنیم و برخی از پیش بینی های سیاسی امام خمینی را درباره جهان اسلام و تحرک مخرب عوامل و مهره های دست نشانده آمریکا در کشورهای اسلامی به تامل بگذاریم و از آنها برای جوامع و ملل اسلامی امروز و فردا درس و پیام و عبرت های لازم را ذخیره نمائیم.
حضرت امام خمینی در پیامی که در تاریخ 6 مرداد 1366 خطاب به مسلمانان جهان و زائران خانه خدا صادر کردند به موضوعات و حوادث مختلف جهان اسلام و ایران اشاره نمودند که یکی از آنها مربوط به پیش بینی حوادث آینده برای کشورهای اسلامی می باشد:
«... نه تنها صدام از خلق و خوی سبعیت و درندگی ذره ای عدول ننموده است که متاسفانه با حمایت جهانخواران و با سکوت سازمان ها و مراکز بین المللی به گرگ زخم برداشته ای بدل شده است و می رود تا شعله های آتش و جنگ را در کشورهای منطقه و خصوصا خلیج فارس برانگیزد.. من به سران کشورهای خلیج فارس سفارش می کنم که به خاطر یک عنصر ورشکسته سیاسی نظامی اقتصادی بیش از این خود و مردم کشورتان را تحقیر نکنید و با توسل به دامن آمریکا ضعف و ناتوانی خود را برملا نسازید و از گرگ ها و درنده ها برای شبانی و حفظ منافع خود استمداد نطلبید. ابرقدرت ها آن لحظه ای که منافعشان اقتضا کند شما و قدیمی ترین وفاداران و دوستان خود را قربانی می کنند و پیش آنان دوستی و دشمنی و نوکری و صداقت ارزش و مفهومی ندارد. آنان منافع خود را ملاک قرار داده اند و به صراحت و در همه جا از آن سخن می گویند.» (1)
این رهنمود سیاسی امام خمینی در اوج جنگ ایران و عراق مطرح گردیده است. در آن شرایط کشورهای اسلامی به شدت تحت فرمانبری از آمریکا قرار داشتند و بنا بر سیاست های دیکته شده سران کاخ سفید ماموریت یافتند به حمایت های همه جانبه از صدام بپردازند تا هدف شوم او یعنی انهدام نظام جمهوری اسلامی ایران محقق گردد.
توجه داشته باشیم که صدام توسط آمریکا و با نقشه و دستور او به جنگ علیه ایران برخاست و برای خاص و عام و همه آگاهان سیاسی جهان واضح و روشن بود که جنگ عراق علیه ایران در واقع جنگ آمریکا و حامیانش یعنی اسرائیل و انگلیس علیه این کشور و نظام نوپای اسلامی می باشد ضمن آن که فرانسه و آلمان و سایر کشورهای اروپایی نیز با اشاره آمریکا به حمایت های گوناگون از صدام پرداختند و همچنین شوروی با تسلیح عراق به گونه ای دیگر دست در دست آمریکا گذاشت و حلقه های به هم پیوسته اتحاد جهانی برای اضمحلال انقلاب و نظام اسلامی ایران را تکمیل و مستحکم نمودند.
تردیدی وجود نداشت و ندارد که آنچه بر قلب زخم می گذارد و بر جان اندوه می نشاند این است که یک ضلع از سه ضلع مثلث شوم و متحد علیه اسلام و انقلاب اسلامی را کشورهای اسلامی تشکیل می دادند و می دهند که نه تنها نباید به عناد و مخالفت علیه نظام و حکومت اسلامی ایران بپردازند که باید از دل و جان و با تمام امکانات به حمایت و جانبداری از آن برخیزند. بنابراین در یک ضلع این مثلث شوم آمریکا و اقمارش و در ضلع دیگر شوروی و در ضلع سوم کشورهای اسلامی قرار داشتند و همه انرژی و امکانات و سلاح و تجهیزات خود را به صورت یک «اجماع جهانی» علیه اسلام و انقلاب و نظام اسلامی و به قصد نابودی همه چیز به هم رسانده و همه یک دل و یک فکر و هم عزم شده بودند!
اولین پیش بینی سیاسی امام خمینی در همین جا مطرح می گردد و آن پیشوای الهی خطاب به سران کشورهای اسلامی اعلام می کنند که صدام به گرگ زخم خورده ای بدل شده است و می رود تا شعله های آتش و جنگ را در کشورهای منطقه برافروزد.
پس از پایان جنگ تحمیلی به وضوح مشاهده کردیم که صدام به دو کشور از مجموعه کشورهای اسلامی که به شدت او را در جنگ علیه ایران مساعدت تبلیغی سیاسی اقتصادی و نظامی کردند و هر چه داشتند در طبق اخلاص نهادند و به این نوکر سرسپرده آمریکا تقدیم نمودند تهاجم نظامی نمود.
کویت اولین کشوری بود که به اشغال نظامی عراق درآمد و عربستان سعودی کشور دومی بود که هدف تهاجم از دور قرار گرفت.
این پیش بینی امام خمینی در پیام ها و رهنمودهای سیاسی دیگری نیز مطرح گردید لکن سران کشورهای اسلامی گوش جان نگشودند و عمق خطر را درنیافتند و در نتیجه همان پیش بینی سیاسی امام خمینی به وقوع پیوست و آن شد که شد!
دومین پیش بینی سیاسی امام خمینی را در متن همین رهنمودها می یابیم آنجا که آن پیشوای فکور و بصیر اعلام می کند: «ابرقدرت ها آن لحظه ای که منافعشان اقتضا کند شما و قدیمی ترین وفاداران و دوستان خود را قربانی می کنند و پیش آنان دوستی و دشمنی و نوکری و صداقت ارزش و مفهومی ندارد. آنان منافع خود را ملاک قرار داده اند.» (3)
صدام همان دوست وفادار آمریکا بود که منافع این قدرت استعماری ایجاب نمود که او را «قربانی» کند. یعنی پس از آن که استفاده ها و بهره برداری های لازم را از صدام کردند و ضربات سنگین و جبران ناپذیر را به انقلاب و نظام اسلامی ایران وارد ساختند در شرایط جدیدی دریافتند که او نه تنها مهره سوخته ای است که دیگر به کار نمی آید بلکه بلند پروازی کرده و به کشور کویت حمله نموده و قصد تصاحب و غارت ثروت بزرگ «نفت» را ـ که صاحب اصلی آن آمریکا می باشد! ـ در سر می پروراند. آمریکایی ها به همین دلیل و سایر بهانه ها عراق را مورد تهاجم و تجاوز نظامی قرار دادند و صدام را از تخت حکومت به زیر آوردند!
این پیش بینی سیاسی امام خمینی همچون پیش بینی اول اگر چه در محیط ذهن و فکر سران کشورهای اسلامی وارد گردید لکن چون آن را به جان و دل راه ندادند و نخواستند که بپذیرند و به بیداری و هشیاری و آمادگی برسند به ناچار ضربات سخت و فجایع جبران ناپذیری را پذیرا شدند که امروز به صورت آثار و تبعات اشغال نظامی عراق توسط آمریکا و با حمایت انگلیس و سایر کشورهای غربی به عینیت درآمده است.
امام خمینی حتی سران کشورهای اسلامی را در رهنمود ذیل به تعقل فرا خواندند که چه رابطه ای بین حضور آمریکا و حامیانش در منطقه خلیج فارس وجود دارد و آنان چه منافعی دارند که برای حفظ آن جنگ افروزی در کشورهای اسلامی را ضروری می دانند:
«چه خوب است که بعضی سران سرسپرده کشورهای اسلامی به اربابان و خدایان زر و زور و تزویر خود این نکته را جدی گوشزد کنند که این قدر از منافع خود در خلیج فارس سخن نگویید برای این که همین مسئله موجب حساسیت شدید مردم منطقه است که آمریکا و فرانسه و انگلیس چه منافعی در آب های خلیج فارس دارند که تا پای دخالت نظامی و جنگ هم می خواهند آن را حفظ کنند !» (4)
یکی دیگر از پیش بینی های سیاسی امام خمینی درباره دام صلح گرایی صهیونیستی برای سیطره یافتن بر کشورها و سرزمین های اسلامی می باشد.
حضرت امام از ابتدا معتقد بود سران ممالک اسلامی نباید در دامان مصالحه و سازش با اسرائیل سقوط کند و اصل «جهاد» علیه این دشمن سفاک و کینه توز را رها نمایند. در نگاه ژرف امام خمینی که یک فقیه و اسلام شناس بزرگ بود و به مبانی و قوانین دین مبین حق احاطه کامل داشت «جنگ» و «صلح» در اسلام با مصالح مسلمین و شرایط روزگار تطبیق می یابد و به تشخیص و انتخاب در می آید و با توجه به ماهیت رژیم صهیونیستی که بر غصب و اشغال سرزمین اسلامی فلسطین گذاشته شده است صلح هیچ مصداق و ضرورتی مطابق با قوانین سیاسی اسلام و مصالح مسلمین پیدا نمی کند و بنابراین «جهاد» علیه رژیم اشغالگر و غاصب صهیونیستی یک تکلیف واجب و یک ضرورت حیاتی می باشد.
از طرف دیگر امام خمینی یک سیاستمدار بزرگ و آشنا به زمان و دارای شم سیاسی بالا بود و به همین دلیل همه حرکات و برنامه های رژیم صهیونیستی را با ذهن روشن و حقیقت یاب و واقع گرای خویش پیش بینی می کرد و در نهایت افق سیاسی آینده را می نگریست و از این طریق آینده سیاسی را می دید.
امام خمینی با توجه به این دو مشخصه پیش بینی می نمود که نه تنها صلح با اسرائیل راهگشای عزت و استقلال سرزمین های اسلامی نمی شود بلکه اهرم و وسیله ای می گردد تا آمریکا و رژیم صهیونیستی سران کشورمان اسلامی را در بند خود کشند و به بازی بگیرند و بنابر منافع خود به تحرک و آمد و شدهای سیاسی درآورند و در چنین وضعیتی است که صهیونیست ها به سهولت دامنه جنایات و تجاوزات خود را می گسترانند و در همین جاست که سران صلح طلب کشورهای اسلامی به ناچار و به دلیل فرو رفتن در باتلاق آمریکا و اسرائیل توجیه گر تهاجم و تعدی صهیونیست ها و از این بدتر و اسف انگیزتر تسهیل کننده راه پیروزی و سیطره آنها خواهند بود!
امام خمینی بر اساس این بینش و پیش بینی سیاسی وارد مرحله «عمل» نیز شد و با سران کشورهای اسلامی که تن به صلح با رژیم صهیونیستی داده و جهاد را نفی کرده بودند به مخالفت علنی پرداخت و در یک اقدام بسیار دقیق و ثمربخش سیاسی فرمان قطع رابطه جمهوری اسلامی ایران با مصر را به عنوان کشور اسلامی فرو غلتیده در دامان اسرائیل جنایتکار صادر نمود.
انور سادات با طرح و برنامه آمریکا به اسرائیل نزدیک شد و پیمان صلح با او منعقد ساخت و همین حرکت خائنانه علت صدور فرمان تاریخی امام خمینی مبنی بر قطع رابطه با مصر گردید. (5)
پس از انورسادات حسنی مبارک به تداوم سیاست های سازشکارانه با اسرائیل پرداخت و به صورت عروسک خیمه شب بازی با انگشت های اشارت آمریکا به این سو و آن سو حرکت کرد و به آمد و شد پرداخت و هر زمان که صهیونیست ها دامنه تعدی و تجاوزات خود را گسترش دادند نه تنها به سیاست سکوت روی آورد که از اسرائیل حمایت نیز کرد و بالاتر از این عاملی شد برای تداوم قتل و کشتار در فلسطین مظلوم که فریاد استغاثه و دادخواهی از گلو برآورده و از کشورهای اسلامی و سران عرب استمداد می طلبد و سکوت و پوزخند تحویل می گیرد!
حضرت امام خمینی پس از قطع روابط ایران و مصر در پیام ها و بیانات خویش با تعابیری همچون «ما توطئه مصر و آمریکا و اسرائیل را برای در هم کوبیدن نهضت بزرگ مردم فلسطین شدیدا محکوم می کنیم» (6) به سیاست دقیق و الهی خویش در نفی صلح صهیونیستی تاکید کردند و همچنان این گرایش مصر را یک توطئه بزرگ معرفی نمودند.
رابطه ایران و مصر و نفی سیاست سازش با اسرائیل در سال 1358 به وقوع پیوست. لکن از آن پس تا امروز همان توطئه رژیم مصر با تحرکات حسنی مبارک تداوم دارد.
امام خمینی در پیام خویش در سال 1367 (7) یعنی 19 سال پس از صدور فرمان قطع رابطه با مصر به نقشه و توطئه رژیم صهیونیستی در نزدیکی با مصر و تحرک مخرب سران این رژیم اشاره می نماید و به این ترتیب پیش بینی سیاسی امام خمینی پس از 19 سال تحقق می یابد و همچنین از سال 1367 تا امروز همین پیش بینی تداوم دارد که در مجموع با قریب به گذشت 30 سال از تصمیم ژرف و پیش بینی عمیق سیاسی آن پیشوای بزرگ کشورهای اسلامی به ویژه مصر در دام آمریکا و صهیونیسم اسیر می باشند و این اتحاد نامقدس ملل مسلمان سرزمین اسلامی از جمله فلسطین را به آتش و خون می کشاند.
پیش بینی های سیاسی امام خمینی درباره غفلت و خیانت و سازش سران کشورهای اسلامی با آمریکا و اسرائیل اگر چه خواب سنگین این مفلوکان و خائنان را آشفته نساخت و آنان خود خواستند و می خواهند که به سرسپردگی و خیانت علیه اسلام و مسلمین ادامه دهند و همچنان سر در آخور آمریکا و صهیونیسم داشته باشند و با «لالایی سیاسی» این دایه های مهربان تر از مادر! به خواب نسیان و از خود بیگانگی روند لکن جوانان لبنانی و فلسطین را به خود آورد و به تعهد و مسئولیت کشاند و آن دلاوران سلحشور را به میادین جهاد با اسرائیل رهنمون شد و حماسه های بزرگی ایجاد نمود که ثمره آن استقلال و عزت و شرف است و آنچه امروز از این درس های بیداری می بینیم و می یابیم توشه ای برای آینده این دو ملت و سایر ملل مسلمان خواهد بود.

پاورقی:
1 ـ صحیفه امام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی جلد20 ص 328 و 329
2 ـ همان مدرک ص 329
3 ـ همان مدرک
4 ـ همان مدرک
5 ـ امام خمینی در تاریخ 1358 2 11 وزارت خارجه جمهوری اسلامی را به قطع رابطه با رژیم مصر موظف نمود. مراجعه شود به صحیفه امام جلد هفتم ص 168
6 ـ صحیفه امام جلد10 ص 396
7 ـ امام خمینی در پیام خویش در سال 1367 به صراحت فرمودند:
«به راستی ما باید بنشینیم تا سران کشورهای اسلامی احساسات یک میلیارد مسلمان را نادیده بگیرند و صحه بر آن همه فجایع صهیونیست ها بگذارند و دوباره مصر و امثال آن را به صحنه بیاورند» (صحیفه امام جلد 21 ص 81)