انتخابات و حقوق مردم
مردم به نظامي رأي دادهاند كه بر مبناي جهانبيني توحيدي با دو اصل «اسلاميت» و «جمهوريت»، بر مؤلفههايي چون جمع بين خداگرايي و مردمگرايي، پيوند ديانت و سياست، عدالت، امر به معروف و نهي از منكر، اصالت تكليف در مقابل نتيجه، مصلحت اسلام و مسلمين، دعوت و گسترش اسلام، نفي سبيل، تقدم اهم بر مهم و توجه به مقتضيات زمان و مكان توجه ويژه دارد.
بر پایه همين مؤلفهها، امام راحل حفظ نظام اسلامي را از اوجب واجبات ميدانند و قایل به تقدم مصالح نظام بر مصالح فردي و گروهي هستند و ميفرمايند:
مسأله حفظ نظام اسلامي در اين عصر با وضعي كه در دنيا دیده ميشود و با اين نشانهگيريهايي كه از چپ و راست و دور و نزديك نسبت به اين مولود شريف ميشود، از اهم واجبات عقلي و شرعي است كه هيچ چيز با آن مزاحمت نميكند.
در كنار اصل حفظ نظام، امام به حقوق و آزاديهاي سياسي مردم توجه ويژه داشته و درباره حق انتخاب مردم ميفرمايند:
ملت و شما و هر كس آزاد است، هميشه و به هر كسي كه ميخواهد رأي ميدهد... اين نميشود كه كسي الزام كند، كسي را كه تو بايد به فلان رأي بدهي و در جايي ديگر نيز بر انتخاب آزاد و عدم تحميل افراد بر مردم تأكيد دارند و ميفرمايند: بايد مردم را براي انتخابات، آزاد گذاريم و نبايد كاري بكنيم كه فردي بر مردم تحميل شود.
بحمدالله مردم ما داراي رشد ديني، سياسي مطلوب هستند و خود، افراد متدين و درد مستضعفان چشيده و آگاه به مسائل ديني، سياسي و همگام با محرومين را برخواهند گزید. امام براي مردم حق نظارت قایل بوده و فرمودهاند: همه ملت موظفند كه نظارت كنند بر امور... همه ملت موظفند به اين كه نظارت داشته باشند، در همه كارهايي كه الان مربوط به اسلام است.
بنابراين، بر پایه انديشههاي حضرت امام، حفظ نظام از اوجب واجبات، توجه به حقوق و آزاديهاي مردم، لازم و نظارت مردم بر عموم مسئولان، حق طبيعي و شرعي مردم است. البته اين سه اصل را بايد با هم جمع و بين آنها تناسب منطقي ايجاد كرد. بدين گونه كه انتقاد و اعتراض مردم، نبايد اساس نظام را هدف بگيرد. به تعبيري براي وجين كردن يك مزرعه و هرس يك باغستان از آفات و علفهاي هرز، نبايد با توپ و تانك وارد آن شويم.
از سوی ديگر، حقوق و آزاديهاي مردم نيز نبايد به هر بهانهاي يا وسيلهاي توسط هر كس در هر جايگاهي يا دستگاهي گرفته شود. آنچه موجبات نااميدي مردم را فراهم ميكند، دشمني دشمنان نيست. ملت از دشمن جز دشمني انتظاري ندارد، بلكه اختلافات داخلي و جبههگيريهاي غير اخلاقي برخي از گروهها و جريانهاست كه روحيه مردم را تضعيف ميكند.
نميتوان از تأثيرات رواج بداخلاقي و فضاي آکنده از تهمت و دروغ و شايعه در دوره تبليغات برخي از انتخابات گذشته، به سادگي گذشت و درس نگرفت. گروههاي مرجع و نخبگان و فعالان حوزه دين و سياست ـ كه داعيه خط امام و رهبري و پيروي از راه او را دارند ـ نيز بايد بدين مهم توجه کرده و در اين ميدان امتحان، مر قانون را مورد توجه قرار دهند و با اعتقاد عملي به توحيد و معاد و رسيدن روز حساب و كتاب، از برخورد سياسي و حزبي و سليقهاي بپرهيزند.
همچنین بايد به اين مسأله توجه كنيم كه وقتي در خانواده نظام، اختلاف نظر و ديدگاه كه البته طبيعي است بروز ميكند، نبايد به واهمه افتاد، اما هنگامي كه اين اختلافها خداي ناكرده بخواهد ذرهاي چهارچوب انقلاب را بلرزاند و دشمن را به وسوسه و در نهايت به دخالت وادارد، بايد از منيتها و خواستهاي فردي و گروهي و حتي حق شخصي و گروهي گذشت و مصلحت نظام را ـ كه به تعبير حضرت امام، مقدم بر هر چيز است ـ مورد توجه در مقام گفتار و كردار قرار داد.
شايسته است، فعالان سياسي به طور خاص و مردم به طور عام، ابزار و وسيلهاي براي سوءاستفاده بيگانگان قرار نگيرند. كارگزاران نظام با گسترش چتر انقلاب، بايد با تعامل و تفاهم در راستاي تقويت و تحكيم اعتماد بين مردم و حكومت حركت كنند. بي گمان، با نگاه تك حزبي و انحصار مديريت كشور در يك جريان خاص، وحدت ملي تقويت نميشود، زيرا يكي از مهمترين مؤلفههاي وحدت ملي و تقويت اعتماد عمومي مشاركت همه جريانها، احزاب و گروهها زير چتر انقلاب و انديشههاي امام و رهبري است كه ميتوان ظرفيتهاي عظيم قانون اساسي را عينيت بخشيد و به منافع ملي حداكثري مورد نظر در چشمانداز بيست ساله دست يافت.