انقلاب ایران در مرحله ی پس از پیروزی

امام امت ره ضمن آگاهی از ماهیت واقعی لیبرال ها و با توجه به مصالح جامعه و عدم تجربه کار اجرایی رهبران روحانی انقلاب، حکم موقت نخست وزیری مهدی بازرگان را که دارای وظایف مشخص و محدود بود، صادر کرد. بازرگان به علت همان افکار لیبرالیستی و سازش کارانه خود، همه افراد کابینه را از میان هم فکران خود انتخاب کرد و سیاست گام به گام را در پیش گرفت. وی و هم کاران او در دولت موقت چون فاقد روحیه و افکار انقلابی برای مدیریت سیاسی یک جامعه متحول شده بودند پس از مدت کوتاهی به علت تضادهای اساسی با مردم و رهبری انقلاب مجبور به استعفا شدند.(1)

ب – به قدرت رسیدن انقلابیون
پس از استعفای مهندس بازرگان، حاکمیت نسبی لیبرال ها از صحنه ی مدیریت سیاسی به پایان رسید اما آن ها به طور کامل کنار نرفتند. آن ها در بعضی از وزارت خانه ها، شورای انقلاب و بعدها در مجلس خبرگان منتخب جهت تصویب قانون اساسی و در اولین مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری بنی صدر و بعضی از پست های مهم کشور حضور داشتند. از این رو تا مدت زیادی مدیریت سیاسی و اجرایی کشور به طور مشترک بین لیبرال ها و انقلابیون واقعی و اصیل اداره می شد. اما پس از عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا از سوی امام خمینی ره و رأی عدم کفایت سیاسی او از طرف مجلس شورای اسلامی و تأیید امام بزرگوار، حاکمیت لیبرال ها به طور کلی خاتمه یافت و رهبری سیاسی و اجرایی کشور به دست وارثان واقعی آن یعنی حزب الله افتاد(2) و از این تاریخ بود که دسیسه های داخلی و خارجی که از قبل علیه انقلاب آغاز شده بود شدت گرفت. از جمله ی این توطئه ها جنگ تحمیلی هشت ساله، فعالیت گروه های مزدور بیگانه، ترور رهبران و دولت مردان انقلاب، کودتاها و درگیری های گروه ها در گنبد، کردستان، بلوچستان، فشارهای اقتصادی و تبلیغاتی آمریکا، تحریم اقتصادی و سیاسی و ... را می توان نام برد. اما به یاری خداوند متعال و با رهبری الهی و پیامبر گونه ی حضرت امام ره و فداکاری ها و ایثار امت مسلمان ایران همه ی این توطئه ها یکی پس از دیگری خنثی شد و انقلاب اسلامی راه خود را به سوی هدف ها و ارزش های الهی ادامه داد. پس از پایان جنگ تحمیلی و رحلت جان گداز بنیان گذار فقید انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای رهبر انقلاب را در دوران حساس سازندگی به دست گرفته و آن را همانند مقتدایش با پیروزی و موفقیت کامل به پیش می برند.

پی نوشت ها:

1. تحلیلی بر انقلاب اسلامی، محمدی، ص 140 – 150.
2 . همان، ص 151 – 167.