اندیشه امام و چالش های جهان اسلام

خانم آمنه موسوی (روزنامه نگار کویتی و از مسوولان مجله «العصر» کویت)که همراه خانواده خود در دوران انقلاب اسلامی ایران مقیم کشورمان بوده اند از سال های گذشته با شخصیت امام خمینی و روند انقلاب اسلامی آشنایی دارند که بر همین اساس مصاحبه یی با ایشان انجام شده که در پی به نظر خوانندگان گرامی می رسد.

● ابتدا قدری درباره آشنایی خود با شخصیت و اندیشه امام خمینی و نوشته هایی که در این زمینه دارید، صحبت بفرمایید.
آشنایی من با شخصیت حضرت امام به خیلی پیش از این برمی گردد. ما در دوران انقلاب در قم مقیم بودیم و بسیاری از حوادث انقلاب را شاهد بودیم. چون ما هر ساله، سه ماه تابستان را در قم می گذراندیم و از این رو بسیاری از حوادث مثلاً حوادث «جمعه سیاه» را از نزدیک دیدیم. پس از پیروزی انقلاب، من 12 یا 13 ساله بودم که به حضور امام در منزل شان در قم مشرف شدم. آشنایی و آگاهی ما درباره امام بسیار خوب بود، چه به خاطر تقلید از ایشان و چه از لحاظ تلقی کردن ایشان به عنوان مرجع تقلیدی که جهان را تکان داد و اسلام ناب محمدی را زنده کرد. نوشته های من درباره امام بسیار است. حس می کنم که حضور بنده در اینجا نیز برخاسته از یک لطف و عنایت الهی است.

● حضرت امام در رابطه با امت اسلامی و جهان اسلام نگرانی های متعددی داشتند. به نظر شما در حال حاضر چالش های فراروی امت اسلامی و کشورهای اسلامی کدامند؟
به نظر من مساله فلسطین در درجه اول از مسائل و چالش های جهان اسلام است زیرا اگر مساله فلسطین به یک راه حل نهایی برسد، بسیاری از مسائل و مشکلات پایان خواهد یافت، اما نه راه حل مسالمت آمیزی که غرب و به ویژه امریکا در حال حاضر آن را مطرح می کنند، بلکه منظورم راه حل اساسی و ریشه یی برای مساله فلسطین است. دومین مساله که می باید در صدر برنامه های ما قرار گیرد، معضل عراق و حوادث جاری در آن است. به نظر می رسد یک طرح بررسی شده برای به محاصره درآوردن منطقه اسلامی و به طور عام محاصره کردن امت اسلام و دور ساختن آن از تمامی منابع و ذخایر طبیعی خود در جریان است.

● با توجه به شناختی که از اندیشه امام دارید، به نظر شما، مهمترین راهکارها و روش های لازم برای مقابله با اینگونه چالش ها یا تهدیدهای احتمالی علیه اسلام چیست؟
زنده کردن یاد، اندیشه، فرهنگ و انقلاب امام در تمامی ابعاد آن، راه حل های فراوانی برای بسیاری از مسائل و مشکلات جاری را در خود نهفته دارد و از این طریق می توان بسیاری از معضلات را حل کرد. مقاله یی که در این کنفرانس ارائه دادم، می توانم بگویم، که در همین راستا بود، تنگناهایی که جهان اسلام با آن مواجه است، تنگناهایی که حتی گروه های سیاسی دارای خط مشی اسلامی یا غیراسلامی، به دلیل دوری یا دور نگه داشته شدن از اندیشه امام و از راه حل های اساسی امام، با آن مواجه هستند. امام در انقلاب خویش از طریق عملی کردن حکومتی اسلامی، بسیاری از راه حل ها و راهکارها را ارائه داد و این راهکارها، جمهوری اسلامی را از بسیاری از دام هایی که برخی ها در مسیر آن نهادند و از کارشکنی های بسیاری، نجات داد و رهانید. جمهوری اسلامی به رهبری امام توانست مساله جنگ، محاصره اقتصادی و بسیاری از مشکلات و حتی محاصره کنونی امریکا و ادعاهای این کشور درباره نیروگاه های اتمی ایران را پشت سر گذارد. از دیدگاه من، راه امام که از آغاز پیروزی انقلاب آن را ترسیم کرد، خود راهکاری برای خروج از این تنگناهاست. یکی از این راهکارها، جمهوری و مردمی بودن حکومت بود و اینکه روند حرکت در این حکومت از پایین به بالاست و برگزیده هایی از طبقه یی خاص وجود ندارند که حکومت را در دست بگیرند و قاعده تابع و پیرو آنان باشند. حکومت برخاسته از خود ملت است. این مهمترین راهکاری است که باید تمامی کشورهای عربی و نظام های اسلامی به طور عام آن را عملی کنند و به اجرا درآورند، زیرا اکنون با یک بن بست مواجه شده اند. اغلب نظام ها و حکومت های عربی برای حمایت از قدرت خویش به غرب یا شرق روی آوردند و این بزرگترین خطایی است که حکومت ها یا نظام های عربی و اسلامی مرتکب شدند. اکنون امریکا همان بازی سابق خویش را ادامه می دهد، چرا که بر این نکته آگاه است که میان مردم و حکومت یک نوع شکاف و جدایی وجود دارد و می تواند از این طریق، بسیاری از رژیم های سیاسی موجود را تهدید کند. به نظر من، مردمی بودن انقلاب از مهمترین پایه های استمرار راه امام و انقلاب است و خود تکیه گاه محکمی برای نظام ها و حکومت های اسلامی در تمامی کشورهای اسلامی است.

● با توجه به حضور امریکا در منطقه به ویژه در کشور مسلمان عراق و همچنین کشورهای عربی که به هر حال امریکا در آنها پایگاه دارد، آینده معادلات جهان اسلام به خصوص منطقه خلیج فارس را چگونه ارزیابی می کنید و به نظر شما چه راهکاری مناسب است تا این معادلات به نفع امت اسلامی رقم بخورد؟
وضعیت سیاسی کنونی در کشورهای عربی یا در جهان اسلام بطور کلی، وضعیتی پیچیده است. محاصره منطقه توسط امریکا و تسلط این کشور بر جهان به طور اعم و بر جهان اسلام بطور اخص بسیار خطرناک است و در چشم انداز آینده، اگر این وضعیت به همین نحو ادامه یابد، منطقه با چالشی خطرآمیز مواجه خواهد شد. ولیکن به اعتقاد بنده، راه حل کنونی، روی آوردن به اندیشه سیاسی اسلام و ایده وحدت اسلام به طور عام است؛ زیرا امریکا بار دیگر مساله جماعات و گروه ها را مورد توجه قرار داده و شروع به تفرقه اندازی میان شیعیان و اهل تسنن کرده است. این بازی خطرناک که پیش از این سبب اصلی تفرقه و انفکاک در امت اسلام شده بود، اکنون باز از سوی امریکا، در پیش گرفته شده و رویارویی با این خطر از طریق مطرح کردن وحدت اسلام به گونه فعالانه آن، همانگونه که امام آن را ارائه داده بود، برون رفت اساسی برای خروج از این تنگنا و بن بست است. علاوه بر آن، فراخواندن ملت ها به مقابله با طرح های امریکا راه حل دیگری است. متأسفانه عده یی در میان ما هستند که تبلیغات و ادعاهای امریکا را دنبال می کنند. ملت ها باید این سوال را مطرح سازند که امریکا به چه حقی به منطقه وارد می شود و ادعای دارا بودن منافع می کند. به چه حقی امریکا بر ملت های مستضعف چیره می شود و به چه حقی برنامه ریزی می کند و تمامیت ارضی کشورها را مورد تجاوز قرار می دهد، آنگونه که در عراق و افغانستان شاهد هستیم، می باید توجه فراگیر و جامعی برای برملا کردن این طرح ها و اقدامات کنونی صورت گیرد و سپس با آنها مقابله شود آن هم از طریق دکترین وحدت اسلام.

● یکی از ویژگی های عمده مبارزات حضرت امام، غرب ستیزی بود و نفی سلطه، نفی تبعیض، نفی دخالت قدرت ها در امور کشورهای منطقه. لذا امام نوک تیز حمله و مبارزه خویش را متوجه قدرت ها کرد و در همین راستا، امریکا را به عنوان شیطان بزرگ معرفی کرد. حال با توجه به ویژگی عمده مبارزات حضرت امام که می تواند به نفع جهان اسلام تمام شود، چرا در کشورهای عربی و اسلامی به جای همراهی با این طرز تفکر حضرت امام، به تعامل با امریکا می پردازند. علت یا علل چیست؟ چه موانعی سر راه وجود دارد که اینها نمی خواهند در راستای منافع کشورهای اسلامی، امت اسلامی و حتی کشورهای خودشان در درازمدت همراه با این تفکر و اندیشه اسلامی باشند؟
مشکل اینجاست که بسیاری از نظام های عربی به قدرت امریکا تکیه کرده و سرنوشت خود را به دست این کشور سپرده اند. هم اکنون به دلیل تسلط امریکا، این ایده و تصور در اذهان نظام های عربی نقش بسته که نمی توانند بدون اجازه یا دستور امریکا، تحرک و فعالیتی داشته باشند. سیاست تهدید و فشار امریکا باعث شده که نظام های عربی به دشواری بتوانند در حال حاضر از این تفکر و تصور خارج شوند. برگشت و رهایی از این تصور، خود راه حلی است که می باید شکل بگیرد و به عنوان واقعیتی انکار ناپذیر پذیرفته شود. ولیکن برای نظام های عربی این امر دشوار می نماید چرا که نه ملت ها و نه امریکا از آنها راضی نیستند و میان این دو نقطه فشار خطرناک، دچار نوعی بن بست سیاسی شده اند که با گذشت آن همه سال دیگر توان خروج از آن به آسانی برایشان میسر نیست. به نظر من می باید تلاش و همگرایی بیشتری میان کشورها صورت گیرد و این موضوعی است که اکنون مشاهده نمی شود. ولی این تنها راه رهایی از بن بست است.

● به نظر شما چگونه می توان بین منافع کشورهای اسلامی و منافع جهان اسلام نوعی تعامل ایجاد کرد که ضمن حفظ منافع ملی به منافع جهان اسلام و امت اسلام اندیشید. یعنی منافع جهان اسلام را به یک نحوی پویا کرد تا در تعامل یا مقابله با اتحادیه های بزرگی مانند اتحادیه اروپا یا کشورهایی مثل امریکا قدرت ایستادگی داشته باشیم.
دوری از ایده ها و تفکرات قومی و پایبندی به دکترین های اسلامی می تواند ما را به عنوان یک قدرت قابل توجه و مورد اعتنا مطرح سازد. مشکل ما توجه و پرداختن به گفتمان قومی گرای ضعیف و بی شالوده است. گفتمان قومی باعث همین شکاف موجود میان مسلمانان شده است. به نظر من، هیچ گونه تقابلی میان مصالح کشورهای اسلامی و مصالح امت بزرگ اسلام وجود ندارد؛ برعکس، مصالح ملت های مسلمان بخشی و جزئی از مصالح بزرگ جهان اسلام است و در درجه دوم اگر تمامی ملت ها برای حفظ این مصالح و در راس برنامه های خود قرار دادن آنها بکوشند، به گمان من، هیچ تعارضی با جهان اسلام نخواهند داشت. امروزه شاهد هستیم که اروپا و طرحی بررسی شده برای محاصره منطقه اسلامی و محاصره کردن امت اسلام و دور ساختن آن از تمامی منابع و ذخایر خود در جریان است.
امریکا برای خود رژیم ها و نظام های واحد بزرگی خلق می کنند در حالی که ما حتی در اتحادیه عرب هم نتوانسته ایم به یک وحدت نظر دست یابیم. گفتمان قومی در حال حاضر به هیچ وجه مفید و تاثیرگذار نیست و تنها راه، گفتمان اسلام یا وحدت اسلامی است و با عملی شدن پیشنهاد عضویت جمهوری اسلامی و ترکیه در اتحادیه عرب، یک اتحادیه اسلامی تکوین خواهد یافت. زیرا وضعیت کنونی جهان عرب، وضعیتی اسف بار است. علاوه بر آن، اگر نفت کشورهای حاشیه خلیج فارس، توان دفاعی جمهوری اسلامی و جناح های سیاسی قوی ترکیه را کنار هم گذاریم، می توان به تشکیل یک اتحادیه اسلامی قوی و درخور توجه امیدوار بود.

● از نظر شما، وجه تمایز شخصیت و اندیشه حضرت امام نسبت به سایر رهبرانی که در جهان اسلام بوده اند یا در سطح جهان سوم هستند و علت محبوبیت ایشان در میان مستضعفان جهان چیست؟
پیوند با خداوند سبحان. از دیدگاه بنده، این راز و جوهره تمامی جذابیت و محبوبیت امام است. پیوند با خداوند او را مستقل از جهان شرق یا غرب ساخت. امام به قدرت مطلق الهی متکی بود و به این قدرت های ناتوان در برابر قدرت الهی نیازمند نبود. علاوه بر آن، محبت خداوند، عشقی قوی در دل ها ایجاد می کند. امام در دل میلیون ها مستضعف جهان جای دارد. حتی در دورترین کشورها. یکی از دوستان نقل می کنند که در زیمبابوه زنی آفریقایی را دیدم که در مقابل سفارت ایران ایستاده و دو مرغ در دست داشت. می گفت؛ تمام هستی من این دو مرغ هستند، می خواهم که اینها را به دست امام برسانید. امام با این جاذبه توانست قلوب میلیون ها انسان را در جهان به سوی خود جذب کند. این عشق برای هیچ کس حاصل نمی شود مگر اینکه ارتباط و پیوندی استوار با خداوند داشته باشد. این راز عظمت امام است. افزون بر اینها، امام هیچ ترس و واهمه یی در وجود خود ندارد و از این رو می فرماید؛ «با دلی آرام و قلبی مطمئن از این دنیا می روم.»

● با توجه به حرکت های فمینیستی در مورد حقوق زنان در غرب فکر می کنید حقوق زن مسلمان چگونه تامین می شود؟
جنبش های آزادی زنان، جنبش هایی برای آزادی اندیشه و برای منفعت زنان نبوده است. این جنبش های غربی به یک نوع بی بند و باری و انحراف جامعه به طور کامل منجر شده و زنان را نه تنها آزاد نساخته، بلکه برعکس، در غرب زن دچار نوعی بندگی شده است. زنان به صورت یک عروسک در اختیار مردان درآمده اند. در اصل، اساس جنبش های آزادی زنان، آزادی آنها از وضعیت کارهای سخت و مشقت بار در معادن بود. زیرا زنان با اوضاع اسفباری دست به گریبان بوده اند. آزادی حاصل شد، اما این آزادی از طریق مردان و به نفع مردان صورت گرفت. این آزادی، آزادی از تمامی ارزش ها و آزادی بی بند و باری بود. آزادی حقیقی به عنوان یک الگو را در جمهوری اسلامی شاهد هستیم. من با زنان شاغل لبنانی نیز دیدارهایی داشتم. زنانی مومن و متدین و حامی ارزش ها. ارزش ها فعالیت های آنان را تعریف می کند و در نهایت به تمامی حقوق خود دست می یابند زنان کویتی امروز باید به وضعیت زنان ایرانی از لحاظ دارا بودن حقوق سیاسی و اجتماعی غبطه بخورند. من با یکی از زنان عضو مجلس ایران دیداری داشتم. به ایشان گفتم که شما در پارلمان به بالاترین حد احترام به زنان و بهره مندی از تمامی حقوق خویش دست یافته اید. پس دیگر در پارلمان چه چیزی را مطالبه می کنید؟ موضوعاتی را برایم مطرح کرد که کاملاً خاص زنان بود مانند حق الارث زنان، سرپرستی اطفال، در حال حاضر این مسائل در کویت به هیچ وجه مورد بررسی قرار نمی گیرد. زیرا زنان وارد پارلمان نمی شوند و حق تعیین سرنوشت را ندارند. مشکل زنان در بسیاری از کشورهای اسلامی این است که به حقوق خویش آگاه نیستند و این حقوق را مطالبه هم نمی کنند، اما در مقابل، زنان ایرانی از خلال اندیشه امام به حدود حقوق خویش آگاه شده و سپس توانسته اند این حقوق را مطالبه و کسب کنند. حقوقی که می باید حقوق اکتسابی باشند. از همین رو، از نگاه من، اندیشه امام چارچوب هایی آشکار برای حقوق زنان تعریف و ترسیم کرده، زنان را در تمامی مسائل سیاسی شرکت و دخالت داده و در مشارکت های اجتماعی و در عرصه عمل وارد ساخته است. زن ایرانی اکنون نهادی آشکار از آزادی زنان است و به گونه یی است که با این آزادی، ارزش ها و احترام خود را حفظ کرده و از خانواده خویش به عنوان یک زن نیز محافظت می کند.

● آیا اندیشه امام در رابطه با زن و جایگاه زن، به اندازه لازم در کشورهای اسلامی مطرح شده است یا خیر؟
در کشورهای اسلامی، طرح حقوق و مسائل زنان از دیدگاه امام، متاسفانه به طور مناسب پوشش داده نشده است. تلاش هایی برای مطرح ساختن این مساله به عنوان حق تعیین سرنوشت صورت گرفته است، اما تاکنون مورد پذیرش لازم در جامعه قرار نگرفته است. زیرا زنان از حقوق خود آگاه نیستند و به نظر من جامعه، اکنون به این موضوعات اهمیتی نمی دهد. زنان خلیجی توجه و اعتنایی به حقوق خود نمی کنند، اما هستند اقشاری که به مطرح کردن حقوق زنان و شرح اندیشه های امام درباره زنان که اندیشه هایی اسلامی است، می پردازند. از نگاه بنده، در کشورهای حاشیه خلیج فارس این جنبه ها مغفول مانده که یکی از این جوانب، حق تعیین سرنوشت است که این کشورها فعلاً و به طور عام از آن غافل مانده اند. همانگونه که اشاره شد بیشتر به امام به عنوان یک شخصیت سیاسی نگاه می شود و دیدگاه های اسلامی و جامع ایشان کمتر مورد توجه بوده است.

● ما هر سال در ایران شاهد برگزاری مراسم بزرگداشت حضرت امام هستیم و هر سال با شکوه هر چه بیشتر مردم ایران این سالگرد و این مراسم را برگزار می کنند. این مراسم چه بازتابی در کشور شما، در میان متفکران و مسلمانان دارد؟
در کویت هم مراسم هایی به مناسبت سالگرد ارتحال حضرت امام برگزار می شود. این بزرگداشت ها یک نوع تجدید بیعت با حضرت امام و یک نوع پیوند بیشتر و بیشتر با مرجعیت تکان دهنده دنیا و یک نوع زنده داشتن یاد و اندیشه امام است. من به عنوان یک روزنامه نگار این فرصت را برای مطرح کردن ولو بخشی کوچک از دیدگاه های امام مورد استفاده قرار می دهم. حضور در چنین کنفرانس هایی، دیدگاه ها را به هم نزدیک می سازد و عظمت اندیشه امام در عرصه سیاسی را برای کشورهای خلیج فارس بارزتر می کند. یکی از نویسندگان کویتی سال گذشته در این کنفرانس شرکت داشت و امسال نیز آرزو داشت که حضور یابد، اما شرایط برای وی فراهم نشد ولیکن آرزوی خود را برای شرکت در این کنفرانس یا در این مناسبت پنهان نگذاشت، زیرا حس می کرد که کم کم با فکر و اندیشه امام بیشتر آشنا می شود؛ هرچند که خود اهل تسنن بود.
بنابراین این یک نوع فرصت چه برای نویسندگان و چه برای اندیشمندان و چه برای عاشقان امام است. برخی افراد هستند که عصر طلایی زندگی با امام را تجربه کردند و عاشق و شیفته شخصیت و اندیشه ایشان شدند. اینجا فرصتی است تا این گونه افراد، امتنان و ارادت خود را نسبت به امام ابراز کنند. امامی که حجاب را به طور صحیح و اسلام را به طور درست به ما آموخت و فهماند، در حالیکه پیش از این این گونه نبودیم.

● در پایان ضمن تشکر و خسته نباشید چنانچه برای همکاران خود در ایران که در زمینه اندیشه های امام کار می کنند، پیام یا سخنی دارید، بیان بفرمایید.
امیدوارم که ملت ایران ارزش امام را درک کند. ما در خارج از ایران احیاناً از وجود یک مرجع و از یک اندیشه مطابق با واقعیت بی بهره ایم و از این رو امیدواریم ملت ایران این نعمت بزرگ الهی را قدر بداند و سپاسگوی آن باشد و طبعاً راه سپاسگزاری این نعمت، حفظ و زنده نگه داشتن آن در دل و جان دیگران است. شما به عنوان خبرنگار مسوولیت خطیری در این زمینه دارید و همان گونه که گفتم، جمهوری اسلامی امروز زیر ذره بین است و دوستان و دشمنان آن همگی به آن چشم دوخته اند. دوستان جمهوری اسلامی به عنوان یک الگو و یک نمونه اعلا و یک تز سیاسی حقیقی مطابق با واقعیت و حل کننده معضلات می نگرند و دشمنان منتظر و مترصد ند تا خطا و اشتباهی از آن سر بزند تا دو دستگی را در میان ملت ایران اشاعه دهند. بنابراین تمسک و چنگ زدن به این نعمت، یک نوع سپاس نعمت است.