مناظره دکتر بهشتی با تودهایها در دفاع از آزادی
کتاب آزادی «هرج و مرج، زورمداری» مجموعه دو جلسه مناظره نمایندگان احزاب فعال در اوایل پیروزی انقلاب است. در این نشستها آیتالله دکتر بهشتی به تبیین و بسط مسئله آزادی از منظر خود و حزب جمهوری اسلامی پرداخته است. تعداد جلسات مذکور پنج جلسه بوده که تنها دو جلسه آن در این مجموعه منتشر شده است. مطالعه این دو جلسه برای ارزیابی اجمالی خطوط فکری و سیاسی گروههای درگیر در آغاز پیروزی انقلاب و به ویژه پیگیری اندیشه نقاد و ژرف دکتر بهشتی راهگشا است. نوشته حاضر صرفاً به معرفی و نقد فکر آیتالله بهشتی در باب مسئله آزادی، که درباره آن مناظره و گفتوگو صورت گرفته، میپردازد. بر این اساس ابتدا اجمالی از مباحث مطرح شده توسط ایشان و آن گاه برخی ملاحظات درباره اثر میآید.
آیتالله دکتر سیدمحمد حسین بهشتی نامی آشنا برای جامعه ما است. مجاهدتهای ایشان در طی سالیان متمادی برای به ثمر نشستن انقلاب اسلامی و تحقق و نهادینه ساختن آزادی و تلاشهای مداوم و بی وقفه در جهت تحکیم پایههای نظام جمهوری اسلامی در ایران مشهود و معروف است. اما آنچه از ابعاد این شخصیت برجسته ناشناخته مانده است، اندیشههای ژرف و تابناکی است که ایشان به شکلی نظامظ مند در زمینههای گوناگون ارائه کرده و آن مجاهدت و تلاش را هدف، سامان و قوام بخشیده است. یکی از آن زمینهها و موضوعات گونهگونی که به طور مبسوط در آثار و گفتار بهشتی خود را نمایانده است، مفهوم آزادی است. به جرأت شاید بتوان گفت که بنیاد و محور اساسی اندیشه آیتالله بهشتی آزادی است. و شاید با اندک تأملی در آثار بهشتی بتوان او را فیلسوف آزادی نامید. در واقع فکر او بر این اعتقاد و بنیان راستین استوار شده است که: «انسان شدنی است مستمر و پویشی خودآگاه، انتخاب گر و خودساز، و بر اساس آگاهیهایی که در فطرتش زمینه دارد و در پرتو تجربه و عمل بارور میشود، و با قدرت گزینشی آزاد که به او داده شده، جهت این پویش سازنده را آگاهانه و آزادانه برمی گزیند و در جهتی که خود انتخاب و اختیار کرده است، رشد میکند، جلو میرود و ساخته میشود. ویژگی اساسی انسان همین خودسازی و محیط سازی آگاهانه و آزادانه اوست. ارزش او در همین است که میتواند آزادانه به راه خیر و فضیلت درآید، یا آزادانه به راه زشتی و شر و پستی و ناپاکی فروغلطد. و این است آزمون بزرگی که در آن شرکت دارد».
کتاب آزادی «هرج و مرج، زورمداری» مجموعه دو جلسه مناظره نمایندگان احزاب فعال در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی است که در آن زمان از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده است. هر کدام از افراد حاضر در گفتوگو به یک حزب و جریان فکری و سیاسی وابسته است و آن را نمایندگی میکند. از جمله شهید آیتالله دکتر سید محمد حسینی بهشتی که به نمایندگی از حزب جمهوری اسلامی در این گفتوگوها حضور یافته است و به تبیین و بسط مسئله آزادی از موضع و منظر خود و حزب جمهوری اسلامی پرداخته است. تعداد این جلسات پنج جلسه بوده است که با همت دست اندرکاران نشر بقعه تنها دو جلسه آن در این مجموعه منتشر شده است. گرچه فقدان سه جلسه دیگر در مجموعه احساس میشود، اما همین دو جلسه نیز برای ارزیابی اجمالی پارهای از خطوط فکری و سیاسی گروههای درگیر در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه پیگیری اندیشه نقاد و ژرف دکتر بهشتی میتواند راه گشا باشد. در این نوشته صرفاً به نقد و معرفی فکر آیتالله بهشتی در باب مسئله آزادی، که در اثر مذکور درباره آن مناظره و گفتوگو صورت گرفته، پرداخته میشود. بر این اساس ابتدا اجمالی از مباحث مطرح شده توسط ایشان و آن گاه به برخی ملاحظات درباره این اثر اشاره میشود.
معرفی محتوا
در ابتدای بحث، آیتالله بهشتی به ذکر ارزش آزادی و نشانههای انسان میپردازد. از نگاه وی در جهان بینی اسلام، انسان شدنی است مستمر و پویشی خودآگاه، انتخاب گر و خودساز. بر این اساس، «اصل در زندگی این انسان این است که آزاد بماند و آزادی او محدود نگردد، مگر محدودیتهایی که اگر رعایت نشود، به آزادی واقعی خود او یا به آزادی دیگران لطمه زند». (ص18) این فراز به طور کامل پیش از این در مقدمه نوشته حاضر نقل شد. به هر حال در همان نخستین مرحله ورود به سخن، و در پاسخ به پرسش از نسبت انسان مسلمان و آزادی، بر این نکته تأکید و تصریح شده که نشانه و ارزش انسان و اصل در زندگی آدمی و نشانه پیشرفت و حیات انسان، همانا آزادی «از بردگی و بندگی و طبیعت» (ص 29) است.
این آزادی، چنان که پس از این نیز اشاره میشود، یک آزادی نسبی است، اما شرط اعمال و تحقق این آزادی چیست؟ پاسخ بهشتی به این پرسش، ویژگی دیگر انسان را نشانه گرفته است. از مجموع مباحث آیتالله بهشتی میتوان از دو شرط اعمال آزادی یاد کرد: نخست، آگاهی و دانایی. به این معنا که خداوند به انسان این آزادی را داده است که در پرتو دانایی و آگاهی و در پرتو اِعمال آزادی بتواند خودش را، محیط زندگیِ مورد تمایل و خواست خودش را، از قلمرو یک قانون بیرون بیاورد و به قلمرو آن قانونی که دلخواه اوست ببرد. شرط دوم تحقق و اعمال آزادی، خلاقیت و ابتکار است. در این مؤلفه، آدمی، آزادی و اراده و توان خویش را در تسخیر طبیعت و بهره مندی از مواهب الاهی میآزماید. در واقع این آزادی و توانایی در نهاد آدمی به ودیعت نهاده شده است که «خودش را از حاکمیت طبیعت و قوانین طبیعی آزاد کند. یکی از مسائل، آزادی انسان است در برابر حاکمیت مطلق قوانین طبیعت» (ص 30)
بنابراین، بهشتی بر این باور است که «از دیدگاه اسلام، انسان یک موجود ممتاز و برجسته است و بزرگ ترین ویژگی او همین است که آگاهِ آزاد است. آزادِ آگاه است. او انتخاب گری است که آزادانه و آگاهانه انتخاب میکند». (ص 42)
در ادامه مباحث، بهشتی با نقد برداشت محدودگرایانه و بدبینانه نسبت به انسان و اینکه انسان گرفتار جبر اجتماعی و محیطی نیست، بر نشانه دیگر آزادی آدمی تأکید و تصریح میکند. بر این اساس معتقد است علاوه بر اینکه انسان نباید آزادی دیگران را از آنان سلب نماید، خود نیز نباید تن به ستم پذیری بدهد و آزادی خویش را از بین ببرد. به عبارت دیگر «ستم پذیری از دیدگاه اسلام همان اندازه گناه است که ستمگری.ای انسان، تو آزادی، به پا خیز! در برابر ستم طبقاتی، ستم گروهی، ستم شخصی، مقاومت کن! تو آزادی. اگر ستم پذیر شدی خود را ملامت کن» (ص 46). در ادامه این بحث، بر ضرورت اصلاح در محیطهای فاسد اجتماعی انگشت میگذارد. طبیعی است که این اصلاح در راستای رها ساختن انسان و تحقق و نهادینه سازی آزادی خدادادی و گریز از استبداد است. بنابراین، استبدادگریزی نیز یک اصل اساسی است.
در جلسه دوم مناظره، اهتمام آیتالله بهشتی تبیین اصول زیربنایی آزادی است. برای این منظور وی از شش اصل یاد میکند که به اختصار در زیر اشاره میشود:
1. انسان شدن، صیرورت، پویش و حرکتی است خودآگاه، محیط آگاه، خودساز، محیط ساز و انتخاب گر که بر اساس انتخاب آگاهانه و آزادانه اش، هم خود را میسازد و هم در تغییر ساخت محیط طبیعی خود دخالت گستردهای دارد و محیط اجتماعی خود را میسازد. بهشتی در سایر مباحث و آثار خود این اصل را در تعریف مفهوم آزادی نیز به کار گرفته است.
2. محیط اجتماعی، هم مخلوق و ساخته شده دست آدمی است و هم در ساخت انسان تأثیر و نقش دارد. اما در این ساختن، اصل، انسان و خودسازی درونی او است. بنابراین نقش اساسی و اصلی به خود انسان باز میگردد و سایر نقشها مکمل اند.
3. بنابراین، انسان نه محکوم جبر طبیعی است و نه محکوم جبر اجتماعی و تاریخی، بلکه آدمی در برابر محدودیتهایی که طبیعت یا نظام اجتماعی و سیاسی برایش به وجود میآورد، قدرت مخالفت دارد. به باور دکتر بهشتی، این مسئله ناشی از بزرگترین نشانه انسان، یعنی آزادی و انتخاب کنندگی او است که به عنوان یک واقعیت اصیل و نه صرفاً یک حق میتوان به آن توجه نمود.
4. در چهارمین اصل آزادی، بهشتی به مناسبات فرد و جامعه و اصالت هر کدام میپردازد و بر این باور است که این دو دارای مناسبات تکاملی و متقابلی هستند که البته در آن نقش فرد به عنوان مبدأ برجسته است. در حقیقت، حرکتهای اجتماعی را کسانی به وجود آورده اند که توانسته اند با خودسازی، دانایی و آزادی خویش را افزایش دهند و از این طریق در ایجاد حرکتهای اجتماعی نقش آفرینی نمایند. بر این اساس، حرکتهای اجتماعی هنگامی پا میگیرند که بر مبنای خودسازی و آزادی و آگاهی صورت گیرد. اما با این حال بهشتی بر این باور است که نمیتوان از نقش محیط و جامعه غفلت کرد. به باور ایشان، محیط اجتماعی، هم میتواند نقش تسهیل کننده تغییرات درونی و هم نقش دشوار کننده آن را بر عهده داشته باشد. از این رو در هدایت کلی یک جامعه به سوی رستگاری، نمیتوان نسبت به اوضاع اجتماعی به کلی بی اعتنا بود و به سازندگی صرف درون اکتفا کرد. به دیگر سخن، خودسازی یک شرط لازم، اما ناکافی است و شعار اصیل اسلامی این است که: «هر فردی خود را بسازد و در ساختن محیط نیز نقش خود را ایفا کند تا جامعه ساخته شود». (ص 79) این سخن بهشتی و تأکید بر درون و برون، البته ناظر به مسئله امر به معروف و نهی از منکر نیز میباشد که به این ترتیب نقش قابل توجهی در حرکتهای عمومی و اجتماعی مییابد.
5. با توجه به اینکه بهشتی به صورت منطقی به جلو گام مینهد و به ویژه اینکه از نقش درون و برون در نکته چهارم سخن به میان آورده است و مقام امر به معروف و نهی از منکر را در جایگاه والایی مینشاند، اکنون نوبت آن است که بگوید آزادی انسان به طور طبیعی در حیات اجتماعی و سیاسی محدود میشود. به دیگر سخن، آزادی مطلق نیست و چنان که پیش از این اشاره شد، آزادی نسبی است.
6. ریشه محدودیتهای قانونی آزادی از منظر بهشتی دو مسئله است: «1) اینکه آزادی یک فرد تا آنجا اعمال شود که به آزادی دیگران ضربه نزند؛ 2) آزادیهایی که محیط را فاسد میکند و زمینهها را برای رشد فساد در جامعه آماده میکند». (ص 79 و 80) به باور بهشتی محدودیت نخست در اسلام و لیبرالیسم مشترک است، اما محدودیت دوم مختص یک جامعه اسلامی است و ریشه در تعالیم و آموزههای اسلامی دارد و سلیقهای هم نیست. از این رو به انسانها اجازه داده نمی شود که مطابق میل و هوا و هوس خود و هر جور دلشان بخواهد زیست کنند.
در ادامه این بحث بهشتی پرسشهایی را ناظر به نظام مارکسیستی طرح میکند که آیا در چنین نظامی مردم، گروهها و احزاب و ادیان و مذاهب مختلف از آزادی برخوردار هستند یا خیر. در اینجا است که مدافعان نظام و مکتب مارکسیسم از پاسخ دادن طفره میروند و در برابر مطالب بهشتی که مستند به قانون اساسی برخی از این نوع نظامها است حرفی برای گفتن ندارند.
آیتالله بهشتی در ادامه مباحث خود و با توجه به اصول زیربنایی که برای آزادی مطرح کرده به بحث از انواع و فضاهای آزادی پرداخته است و ابعاد و قلمرو برخی از آنها را باز مینماید. در ادامه مباحث، با ذکر اجمالی از این بحث، معرفی مباحث دکتر بهشتی را به پایان میبرم.
آزادی عقیده
در نظر آیتالله بهشتی، آزادی عقیده امری طبیعی است. اساساً هیچ اعتقاد و باوری قابل تحمیل نیست. هیچ گاه نمیتوان اعتقاد و ایمان و باور را با زور و اکراه و اجبار و یا حتی با تطمیع، به شخص دیگری منتقل ساخت و یا از او سلب کرد. آنچه میتواند وسیله ایجاد یا سلب یک عقیده باشد، بحث و استدلال و تجزیه و تحلیل و نظایر اینها است و نه زور و اجبار و تحمیل. در همین زمینه بهشتی از آیه 257 سوره بقره نیز کمک میگیرد که میفرماید: «در دین اکراه راه ندارد. راه از بیراهه مشخص شده. هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، محکمترین دستاویز را به دست آورده است که گسستناپذیر است». روشن است که حضور و حیات یک عقیده در جامعه، مغایر با نادرست بودن آن نیست. چه بسا بسیاری از باورها و اندیشهها که هیچ منزلت برهانی و عقلی ندارند و از منظر اسلام مردودند، اما دارای پایگاه و نقش گستردهای در برخی جوامع هستند.
آزادی بیان و تبلیغ
بهشتی در این بحث، ضمن تصریح و اعتقاد به آزادی بیان، به صراحت و آشکارا میگوید: «نشر یک طرفه عقاید و افکار ضد اسلامی در جامعه اسلامی ممنوع است و از انتشار کتب ظلال و نشریات گمراه کننده جلوگیری میشود، مگر آنکه با نشریاتی دیگر همراه باشد که به خواننده در تجزیه و تحلیل رسای این گونه عقاید و افکار ضد اسلامی کمک کند». (ص 131 و 132) ایشان همین وضعیت را به بحثها و سخنرانیها نیز سرایت میدهد. به باور بهشتی جامعه اسلامی نه همچون جامعههای دربسته اردوگاه مارکسیسم است که انسانها را در پشت دیوارهای آهنین نگه دارد و نه همچون جامعههای لیبرال غربی است که بازار مکاره عرضه بی ضابطه آرا و افکار باشد، بلکه در این زمینه هم، به راستی، نه شرقی است نه غربی. (ص 132) همچنین بر این باور است که از نشر مطالب توهین آمیز به مقدسات اسلام نیز جلوگیری میشود؛ زیرا هر جا ایمان هست، عشق و علاقه و حساسیت نیز هم هست و جریحه دار کردن این عشقها و علاقههای مقدس آزاد نیست. (ص 133) نشر دروغ و تهمت و افترا و شایعه نیز گناه و ممنوع است و درخور کیفر و باید طبق ضوابط قانونی از آن جلوگیری شود. (ص134)
گرچه مباحثی که بهشتی در این بخش طرح کرده است، قابل استفاده است اما میتوان به یک نکته هم اشاره کرد و آن اینکه تحقق سازوکارهای ارائه شده در این مباحث، که بیش از هر چیز بر محدودیتهای آزادی بیان و تبلیغ تأکید دارد، به نظر غیر عملی است. به ویژه اگر با نگاه امروزین به این بحث نگاه شود نمیتوان به آن جامه عمل پوشاند. زیرا هر روزه و هر لحظه شمار زیادی اطلاعات و داده از طرق مختلف منتشر میشود و اساساً این گفته که با هر متن فکری و اندیشهای که مخالف اسلام و یا مخالف نظام سیاسی باشد، پاسخ آن نیز ضمیمه باشد، گرچه در نوع خود بسیار مطلوب است، غیر عملی است. نمیتوان با انتشار هر مکتوبی، توضیحی را ضمیمه کرد. شاید در گذشته و به تصور دکتر بهشتی میتوانست این کار صورت گیرد، اما امروزه امکان پذیر نیست. البته امکانات و ابزار کسانی که بخواهند به این گونه مباحث فکری پاسخ دهند نیز بسیار محدود است و از این طریق هم نمیتوان به این فکر جامه عمل پوشاند.
آزادی احزاب و جمعیتها. در زمینه آزادی احزاب و جمعیتهای همفکر و هم هدف و دارای سازمان واحد، معتقد است میتوانند با رعایت موازینی که در مورد آزادی بیان و تبلیغ گفته شد، به تبلیغ نظرات خود یا فعالیتهای اجتماعی دیگر بپردازند. این آزادی در زمینه بیان نقطه نظرهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی با رعایت کامل اصول و احکام اسلام هیچ گونه محدودیتی ندارد. همچنین «احزاب و جمعیتهایی که ملتزم به احکام و مقررات اسلام باشند میتوانند به نسبت عادلانه از امکانات عمومی و مردمی، نظیر رادیو و تلویزیون، استفاده کنند. رادیو و تلویزیون هم نباید در انحصار یک گروه باشد». (ص 135) اجرای این مرحله البته مبتنی بر همکاری صمیمانه همه گروهها است.
مجموعه مباحث فوق، مختصری بود از محتوای سخنان آیتالله دکتر بهشتی در مناظره باحزاب و گروهها در ماههای آغازین 1360. البته ایشان در سه جلسه دیگر این میزگرد به بیان نقطه نظرات خویش پرداخته است، که جای خالی آن مباحث در این مجموعه همچنان احساس میشود. نگارنده امید میبرد که این مجموعه در آینده نزدیک به طور کامل منتشر شود تا ضمن آگاهی و اطلاع از نقطه نظرات احزاب و گروههای روزها و سالهای آغازین انقلاب اسلامی، همگان از اندیشه ژرف و عمیق آیتالله دکتر بهشتی بهره ببرند و اندیشههای ژرف ایشان بتواند گرهی از مشکلات جامعه ما را حل نماید.
پارهای ملاحظات
یکم. همه افراد حاضر از بحث و گفتوگوهایی این چنین، استقبال کرده و تضارب آرا را نشانه پیشرفت و ترقی و خدمت به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و یک گام به پیش ارزیابی کرده اند و تا حدی اکثراٌ بر این باورند که گفتوگو میتواند زمینههای اختلاف و ناهمبستگی اجتماعی را از بین ببرد و زمینههای همبستگی و انسجام اجتماعی را پدید آورد و تقویت کند.
دوم. به گونهای مشابه مشارکتکنندگان در بحث و گفتوگو بر این اعتقادند که به شیوههای گوناگون و پس از پیروزی نیروهای آزادیخواه، این نیروها ممکن است به ضد خود تبدیل شوند. به عبارتی آزادی خواهان قبل از انقلاب و دیروز، مستبدان بعد از انقلاب و امروز بشوند. استدلالهایی نیز در این زمینه ارائه میشود و پارهای از اعضا، مهار و کنترل درونی و هوای نفس و نیروهای شیطانی را چاره کار میدانند که در آن صورت فرد آزادی خواهی که قدرت را به دست میآورد، منش و روحیه آزادی خواهی خویش را حفظ میکند و مانع آزادی دیگران نمی شود. البته در این میان کسانی که نتوانسته اند درون خویش را از هوا و هوسهای شر و شیطانی خالی نمایند، توان مقاومت در برابر این نیروها را ندارند و به ضد خود مبدل میشوند. این گونه افراد، با توجه به سلطه و قدرت افزونشان، در شمار موانع آزادی خواهی در خواهند آمد.
دیدگاه آیتالله بهشتی در همین زمینه و البته با توجه به سایر منابعی که از او در دست است، نهادینه ساختن آزادی است. به این معنا که نفی نظام استبدادی و ساقط کردن مستبدان از چرخه قدرت، یک بخش از رسیدن به آزادی و لازمه آن است، اما شرط کافی نیست. از این رو بر این باور است که برای تحقق آزادی، میبایست آزادی از درون جامعه و از پایین سربرآورد و به بالا نیز سرایت کند. به دیگر سخن، آزادی میبایست در لایههای زیرین جامعه و در میان مردم و ذهن و ضمیر و رفتار آنان ساخته و پرداخته و نهادینه شود. در نتیجه این مسئله آن گاه که قدرت و مناصب عمومی و سیاسی توسط این افراد کسب میشود، شاهد تحقق خودکامگی و ایجاد مانع در راه آزادیهای مشروع و اساسی مردم نخواهیم بود. زیرا یکی از اساسی ترین شرایط تحقق آزادی، که ساخته و پرداخته شدن آن در ذهن و رفتار غالب افراد جامعه است، مهیا شده است و در صورت سوء استفاده از آن نیز همین نیروها به مقابله با آن میپردازد.
سوم. برداشت نگارنده این است که پارهای از اعضای حاضر در گفتوگو و عمدتاٌ طیف منسوب به چپ، بیش از دیگر اعضا، مشتاق گفتوگو درباره مصادیق و مباحث روز و جاری نظام جمهوری اسلامی بوده اند. و در مقابل دکتر بهشتی و تا حدودی پیمان، اصرار بر شفاف شدن بنیادهای بحث آزادی دارند. اهمیت این نکته و این تفاوت شاید در مرحله نخست چیزی به شمار نیاید، اما بر جامعه علمی پوشیده نیست که شفاف شدن مباحث فکری و فلسفی که زیربنا و بنیاد هر بحثی به شمار میرود، چه تأثیراتی را بر جای خواهد نهاد. به عبارتی وقتی بنیادهای فکری و فلسفی بحثی همانند آزادی روشن گردد، تفاوت و اختلاف دیدگاهها نیز به وضوح بازتاب مییابد. میتوان گفت تصریحات و تأکیدات فراوان بهشتی بر روی انسان و نشانههای نهفته در او، به سبب روشن ساختن بعد اساسی و مهم آدمی یعنی انتخاب گری و آزادی او است. از این رو اختلاف اساسی این دیدگاه با کسانی که قائل به اندیشه مارکسیستی اند و انسان را در دام جبر اجتماعی و محیطی سرگردان میپندارند و به چند عامل محدود، آن هم به غیر از انسان، در تحرک اجتماعی و تاریخی باور دارند، کاملا متفاوت و متمایز است.
فرار از بحث در باب بنیادها از سوی پارهای از حضار متعهد به اندیشههای موجود در برخی کشورها، که در دام اندیشههای مارکسیستی گرفتار بوده اند و امروزه دیگر باید آن اندیشهها را در موزههای تاریخ فکر جست وجو نمود، را میتوان از این زاویه نگریست که ترس از آشکار شدن سستی این بنیادها و مخالفت فکر آنها با آزادی خدادادی انسان مسلمان در تضاد کامل و اساسی قرار میگیرد و در نتیجه این مسئله برای همه روشن میگردد. کسی که آدمی را عامل محرک تاریخ و تحولات اجتماعی نمی داند و برای اراده و فکر انسان، ارزش و قدری قائل نیست، چگونه میتواند از آزادی آدمی سخن بگوید و از آزادی انسان دفاع نماید؟
چهارم. در پارهای از موارد مباحث مطرح شده سایر اعضای حاضر در نشست (پیمان، فتاح پور و کیانوری) تبیین و توضیح و تکمیل مباحثی است که بهشتی ایراد کرده است. آنان ضمن بحث و پذیرش نکات مشترک، به مطالب بهشتی نیز پرداخته و تبیینی از آن ارائه داده اند که تقریباٌ همان مباحث دکتر بهشتی است و خواننده، تفاوت و تمایزی میان مباحث آنان با بحث دکتر بهشتی نمییابد. این موضوع به ویژه در مباحث فتاح پور و کیانوری خودش را بیشتر نشان میدهد.
پنجم. نمیتوان از این مسئله غفلت نمود که بهشتی به اهمیت و تأثیر چنین جلسات و گفتوگوهایی باوری ژرف و عمیق داشته است. زیرا این گفتوگوها، جز در یک فضای صادقانه و شفاف شکل نخواهد گرفت و از این روی تأثیرات خاص خود را بر مخاطبان برجای مینهد. منطق دکتر بهشتی، بر مبنای انصاف و عدالت و متانت در گفتوگو در عین صلابت و شفافیت در تبیین دیدگاهها و مواضع استوار است. در این میان طبیعی است گروههایی که حیات خود را در گرو غوغاسالاری و جنجال آفرینی میبیینند از حضور در این گونه مناظرهها امتناع میکنند و از راههای دیگری سعی در تحمیل دیدگاهها و سلایق خود در جامعه دارند. آنچه که با فکر آیتالله بهشتی از اساس متمایز و متفاوت است. استمرار و تداوم حیات و پیشرفت مشروط به تضارب آرا و افکار است: «در یک جامعه زنده، برخورد سالم و سازنده آراء و افکار، شرط زنده ماندن و پیشرفت کردن است».
جالب است که دکتر نورالدین کیانوری با توجه به فضای به وجود آمده تصریح میکند که: «حزب توده ایران جزو آن سازمانهای سیاسی است که در دوران چهل ساله موجودیت خود خیلی کم از چنین امکانی برخوردار بوده و شاید اصلاً از چنین امکانی برخوردار نبوده است». (ص18)
ششم. شاید این پرسش مطرح شود که طرح و انتشار چنین مباحثی چه سودی دارد؟ باید گفت تا کنون این سخنان و اندیشهها و به خصوص فکر آیتالله دکتر بهشتی، به گونه شایسته و برجستهای امکان طرح و انتشار نیافته اند. دیگر اینکه یکی از مشکلاتی که امروزه با آن مواجه هستیم، فقدان اندیشههای منسجم و نظام مندی است که توانسته اند به گونه درخوری با مسائل و بحرانهای زمانه خود برخورد کنند و به راستی راهبر و عالم زمانه خود باشند. سوم اینکه نشر این اندیشهها موجب آشنا ساختن نسل جدید و جوان جامعه ایران با افکار و اندیشههای ژرف و فراموش شده دکتر بهشتی است. افزون بر اینها باید گفت این قبیل مباحث پرتو افکنی بر بخشهای فراموش شدهای از تاریخ نهضت مردم ایران است.
هفتم. در برخی از موارد جنبههای سلبی مباحث سایر شرکت کنندگان بیش از بیان جنبههای مثبت و ایجابی جلب توجه میکند. برای مثال دکتر کیانوری در دومین نوبت سخن خود به تمامه به نفی آزادی مطلق پرداخته و انواع محدودیتهای آزادی و جبر اجتماعی و طبیعت را به تفصیل ذکر میکند. وی اشاره میکند که «آزادی مطلق برای یک انسان فقط در خیال و اندیشه تا حدودی میتواند وجود داشته باشد». (ص 32) در مقابل، دکتر بهشتی معتقد است: «انسان در برابر جبر طبیعت آزاد است. خیلی از چیزها را که طبیعت محدود کرده، انسان گسترده تر میکند». و نیز «انسان محکوم جبر اجتماعی هم نیست. انسان در برابر حاکمیت آن قوانینی که به نام قوانین اجتماعی و سنتهای اجتماعی و مکانیزم اجتماع و ماتریالیسم تاریخی و جبر تاریخی و جبر اجتماعی و جبر اقتصادی مطرح میشود، از دیدگاه اسلام، انسان دقیقاً در برابر این جبرها آزاد است». دکتر مهدی فتاح پور نیز در ادامه گفتههای دکتر کیانوری، ضمن باور به جبر اجتماعی، به تفصیل به نقد آزادی در کشورهای اروپایی میپردازد. (ص 38 _ 41)
از این گذشته در پارهای از موارد به صراحت دیکتاتوری پرولتاریا پذیرفته شده و مورد تأیید قرار گرفته و در راستای خدمت به مستضعفان و محرومان به شمار آمده است. سخن فتاح پور در این زمینه خواندنی است: «دیکتاتوری پرولتاریا یعنی دموکراسی برای زحمت کشان و دیکتاتوری برای سرمایه دران و برای امپریالیستها» (ص 129) دیکتاتوری، دیکتاتوری است و دموکراسی، دموکراسی است و هر کدام اقتضائات خاص خود را دارد. آقای فتاح پور نه تنها دیکتاتوری پرولتاریا را تأیید مینماید، بلکه از آن دفاع نیز به عمل میآورد و آن را یک مرحله از آزادی بشریت و یک مرحله از آزادی مردم تلقی میکند. البته امروزه بهتر میتوان درباره نظام سیاسی منسوب به دیکتاتوری پرولتاریا به داوری پرداخت. نظامی که دیگر در موزهها باید آن را جستوجو نمود.
هشتم. مطالعه مجموع مباحث دکتر بهشتی در این میزگرد و مناظره نشان گر آن است که حضور ایشان با مطالعه گستردهای همراه بوده است و اطلاعات خوبی درباره مسئله مورد بحث دارد. به ویژه اینکه در بسیاری از مباحث، که نقدی است بر دیدگاههای مطرح شده، به نکات دقیقی از اسناد و مکتوبات اشاره و ارجاع میدهد که نشان از مطالعه ژرف و عمیق وی از مجموعه مباحث اندیشهای دارد.
نهم. چنین مناظره و میزگردی نشان میدهد که با مسائل فکری میبایست در یک فضای آزاد و برابر گفتوگو صورت گیرد و چنان که بهشتی نیز معتقد است، اجبار و تحمیل و زور اثربخش نیست. این موضوع با توجه به اینکه این روزها بحث ایجاد کرسیهای نظریه پردازی و تولید دانش در مراکز علمی نیز در دستور کار است میتواند ثمرات شیرینی را نصیب نماید و روند تولید علم در حوزه دانشهای معنایی را هموار سازد. به هر حال تولید دانش در یک فضای آزاد و امن و آرام صورت خواهد پذیرفت و فراهم آمدن چنین نشستهایی در حوزه مباحث فکری در شمار ضروریات تولید دانش است و به بارور شدن مجموعه دانشهای ارزشی و فرهنگی و معنایی مدد میرساند.
خاتمه
و در نهایت اینکه آزادی در یک جامعه در شرایطی محقق میشود که همه گروهها و احزاب و جریانها به لوازم آن ملتزم بوده و سعی در قانونمندی و نهادینه ساختن آزادی داشته باشند. آزادی به هیچ روی با زورمداری و هرج و مرج همسفره نخواهد شد. حوادث سالهای آغازین پس از پیروزی انقلاب و تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران نشان داد که میتوان به نحو حداکثری از آزادی برخوردار بود. انتشار انبوه نشریات با سلایق گوناگون و نیز انجام مناظراتی با حضور یک مقام برجسته نظام، در کنار سایر احزاب و به صورت آزاد و برابر، خود نشان از وجود فضای مساعد و مطلوب آزادی در جامعه و به خصوص رسانههای جمعی دارد. اما در این میان گروههای افزونخواه با سوء استفاده از شرایط موجود و ایجاد ناامنی و جنجال و آشوب، وضعیت هرج و مرج گونهای را به وجود آوردند که با اهداف انقلاب اسلامی ناسازگار بود و به نوعی تهدید آزادی نیز به شمار میرفت. از عنوان اثر برمیآید که آزادی در فضای فارغ از استبداد و زورمداری و هرج و مرج به بار نشسته و محقق میشود.
پینوشتها
سوگمندانه باید گفت اندیشههای ژرف این اندیشمند برجسته مسلمان در طول این سالها در محاق رفته است. نشر اندیشه ایشان و تأکید بر مباحث و آثار وی میتواند پاسخ بخشهایی از مباحث مبتلابه کنونی جامعه ما را فراهم سازد. اگر نشر منقح آثار ایشان در این سالها از سوی انتشارات بقعه انجام نمی گرفت روشن نبود که چگونه نسل جدید با اندیشههای این عالم ژرف اندیش جهان اسلام آشنا میشد.
در توضیح بنیاد نشر آثار و اندیشههای آیتالله شهید دکتر بهشتی آمده است که دو سال تلاش پیگیر از طرق گوناگون جهت به دست آوردن نوارهای جلسات باقیمانده از آرشیو سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ناکام مانده است. نوار دو جلسه منتشر شده نیز در همان سالها توسط یکی از علاقه مندان ضبط شده است و در اختیار بنیاد جهت نشر قرار گرفته است. امید اینکه با توجه به جایگاه این اثر در منازعات فکری سالهای آغازین انقلاب اسلامی، به زودی این مجموعه به طور کامل به دست خوانندگان برسد.
مشخصات کتاب شناختی اثر مذکور به قرار ذیل است:
آزادی، هرج و مرج، زورمداری. مناظره آیتالله بهشتی، دکتر حبیب الله پیمان، دکتر نورالدین کیانوری، مهدی فتاح پور. تهیه و تنظیم: بنیاد نشر آثار و اندیشههای آیتالله دکتر بهشتی، تهران: بفعه، 1381، ص 13 و 14.