بررسى و ارزيابى ميزان پايبندى سه رئيس‏ جمهور به ارزش ‏هاى انقلاب اسلامى مورد تأكيد امام خمينى قدس ‏سره

چكيده

مقاله حاضر با هدف بررسى ميزان توجه به مؤلفه‏هاى ارزش‏هاى انقلاب اسلامى برآمده از انديشه امام خمينى قدس‏سره در سخنان سه رئيس‏جمهور (هاشمى، خاتمى و احمدى‏نژاد) انجام شده است. بدين منظور، با استفاده از روش نمونه‏گيرى تصادفى طبقه‏اى، تعداد 48 سند از مجموع سخنرانى‏ها، پيام‏ها و گفتارهايشان، با استفاده از روش تحليل محتوا و با توجه به مؤلفه‏هاى ارزش‏هاى انقلاب اسلامى برآمده از گفتمان امام خمينى قدس‏سره مورد بررسى و تجزيه و تحليل قرار گرفت. در اين تحقيق، مؤلفه‏هاى ارزش‏هاى انقلاب اسلامى شامل ارزش‏هاى سياسى، ارزش‏هاى سياست خارجى، ارزش‏هاى اجتماعى، ارزش‏هاى فرهنگى و ارزش‏هاى اقتصادى در نظر گرفته شد كه هر كدام از اين ارزش‏ها شامل زيرمؤلفه‏ها و ابعاد خاص خود بودند. يافته‏هاى تحقيق حاكى از عدم توجه يكسان به ارزش‏هاى انقلاب مى‏باشد، به گونه‏اى كه جهت‏گيرى‏هاى رؤساى دولت‏هاى بعد از سال 1368 در جمهورى اسلامى ايران، سير تحول را در رويكرد ارزشى آنها نشان مى‏دهد؛ رويكردى كه به نوعى در نفى و نقد همديگر شكل گرفته‏اند.

كليدواژه‏ها: ارزش‏ها، انقلاب اسلامى، امام خمينى قدس‏سره، رؤساى جمهور.

مقدّمه
يكى از تحولات مهم جامعه معاصر ايران، پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى به رهبرى امام خمينى قدس‏سرهمى‏باشد كه مفاهيم تازه‏اى را به حوزه گفتمان ايران وارد نمود. فساد مهارگسيخته، اختناق، ظلم و بى‏عدالتى و تبعيض، وابستگى به بيگانگان و مهم‏تر از همه، زيرپا گذاشتن موازين اسلامى توسط نظام شاهنشاهى، مشخصه‏هاى حكومتى بود كه امام خمينى قدس‏سره پرچمدار مبارزه با آن بود.

جمهورى اسلامى ايران كه الگوى عينى يا صورت متبلور دولت مطلوب امام محسوب مى‏شود، با توجه به چالش‏ها و مشكلات فراروى خود در اداره امور جامعه در هر دوره زمانى، سعى كرده به اين آرمان نزديك شود؛ ولى در نگاه نخست، چنين به نظر مى‏آيد كه در هر دوره تنها در يك بعد و زمينه خاص توانسته است فعاليت نمايد. به عبارتى ديگر، صرفا به يكى از ابعاد ارزشى انقلاب اسلامى جامه عمل پوشانده است. در اين ميان، تك‏بعدى بودن ارزش‏ها و گفتمان‏هاى حاكم بر دولت‏هاى پيشين، به ظهور ارزش‏هاى جديدى انجاميده و عدم پاسخ‏گويى دولت به نيازهاى محيطى و تقاضاهاى جديد مردم باعث جهت‏دهى و شكل‏گيرى ارزش‏هاى بعدى انقلاب شده است.1 اين گفتمان‏ها و ارزش‏ها را مى‏توان با تحليل محتواى سخنان رؤساى آن دولت‏ها يافت. در واقع، هر كدام از اين ارزش‏ها و رويكردها يكى از مهم‏ترين خواسته‏هاى قلبى مردم ايران در طول چند قرن اخير و جزء آرمان‏هاى والاى انقلاب اسلامى ايران و معمار عظيم‏الشأن انقلاب، امام راحل قدس‏سره، بوده است.

در اين پژوهش سعى داريم با مراجعه به آثار امام خمينى قدس‏سره، ارزش‏هاى انقلاب اسلامى را استخراج نموده و سپس نسبت سخنان سه رئيس‏جمهور (هاشمى، خاتمى و احمدى‏نژاد) را با اين ارزش‏ها بسنجيم. به هيچ روى سعى نداريم با معرفى مقياس‏هاى خرد و كلان نمره‏اى مشخص به تلاش رؤساى دولت‏ها بدهيم، بلكه سؤال اصلى پژوهش اين است كه آرمان‏ها و ارزش‏هاى انقلاب اسلامى به چه ميزان مورد توجه رؤساى جمهور بوده، و كدام بعد از ابعاد آن بيشتر مورد توجه آنان قرار گرفته است؟ سؤالات فرعى مطرح‏شده در اين تحقيق چنين است: 1. ارزش‏هاى انقلاب اسلامى از ديدگاه امام خمينى قدس‏سره كدامند؟ 2. فراوانى توجه به مؤلفه‏هاى ارزش‏هاى انقلاب اسلامى در محتواى سخنان آقاى على‏اكبر هاشمى رفسنجانى به چه مقدار است؟ 3. فراوانى توجه به مؤلفه‏هاى ارزش‏هاى انقلاب اسلامى در محتواى سخنان آقاى سيدمحمد خاتمى به چه مقدار است؟ 4. فراوانى توجه به مؤلفه‏هاى ارزش‏هاى انقلاب اسلامى در محتواى سخنان آقاى محمود احمدى‏نژاد به چه مقدار است؟

در اين پژوهش از روش تحليل محتواى كيفى ـ توصيفى براى بررسى ديدگاه‏هاى رؤساى جمهور و سنجش نسبت ميان آنها و انديشه سياسى امام خمينى قدس‏سره استفاده شده است.

جامعه آمارى اين پژوهش مجموعه سخنرانى‏ها، پيام‏ها، گفتارهاى سه رئيس‏جمهور است. براى به دست آوردن سخنرانى‏هاى رؤساى دولت‏هاى بعد از سال 1368، روزنامه اطلاعات و سايت نهاد رياست جمهورى، با اين فرض كه كليه خبرها و گزارش‏هاى مهم رؤساى دولت را درج مى‏كند، انتخاب شده و تمام روزها، از اولين سال‏هاى دوران هاشمى تا اتمام اولين دوره رياست جمهورى احمدى‏نژاد، يعنى از سال 1368 تا 1388 مورد توجه قرار گرفته، و گفتارهاى رؤساى دولت‏ها و موضوع صحبت همراه با تاريخ آن ثبت شده است. خبرهاى كوچك مربوط به صحبت‏ها حذف شده، و براساس حجم گفتارها و اهميت آنها، به گردآورى متون پرداخته شده است تا بعدا مسئله به نحو قابل تعميمى، تحليل شود و بتوان انديشه رؤساى دولت‏ها را بازكاوى كرد و در نهايت به مقايسه تطبيقى آراء رؤساى جمهور با سخنان امام قدس‏سرهپرداخت. بنابراين، در اين تحقيق براى افزايش احتمال معرف بودن نمونه، از روش نمونه‏گيرى احتمالى طبقه‏بندى شده استفاده شده است؛ بدين صورت كه بعد از كسب اطلاعات درباره جمعيت آمارى (مجموع گفتارها)، گفتارها بر حسب درجه اهميت و حجمشان، طبقه‏بندى شده و در گام دوم، از ميان چارچوب آمارى هر طبقه، به صورت تصادفى سخنرانى‏هاى موردنظر انتخاب شده است. در اين تحقيق، از مجموعه 531 گفتار ثبت‏شده (213 گفتار از هاشمى، 193 گفتار از خاتمى و 125 گفتار از احمدى‏نژاد) نمونه‏گيرى شد. مجموع گفتارها بر حسب درجه اهميت به پنج طبقه به ترتيب زير دسته‏بندى شدند: 1. ديدارها (اعم از كنگره‏ها، سمينارها، سالگردها و كنفرانس‏ها)؛ 2. سخنرانى‏هاى تحليلى و گزارش‏هاى رؤساى دولت به مردم و رسانه‏ها (از جمله گزارش عملكرد در هفته دولت)؛ 3. مصاحبه‏هاى مطبوعاتى و راديو ـ تلويزيونى در رابطه با مهم‏ترين مسائل كشور؛ 4. نشست‏ها و جلسات هيأت دولت و وزيران و جلسات مشترك دولت با ساير قوا و رهبرى؛ 5. پيام‏ها، دعوت‏ها و فراخوان‏ها.

در مرحله دوم، از ميان چارچوب آمارى هر طبقه، به صورت تصادفى متن‏هاى موردنظر انتخاب و نمونه‏گيرى تصادفى انجام شد. از مجموع كل گفتارهاى هريك از رؤساى دولت‏ها 16 مورد انتخاب گرديد؛ به اين صورت كه در هر سال رياست جمهورى هاشمى و خاتمى دو مورد انتخاب شد و در دوره رياست جمهورى احمدى‏نژاد به علت اينكه تنها يك دوره را دربر مى‏گيرد، در هر سال، چهار مورد انتخاب گرديد. از ميان 16 سند هر رئيس‏جمهور، سهم بيشترى به سخنرانى‏ها و گزارش‏هاىتحليلى (6 مورد) اعطا گرديد. ساير موارد بدين ترتيب مى‏باشد: مصاحبه‏هاى مطبوعاتى و راديو ـ تلويزيونى: 4 مورد؛ ديدارها: 3 مورد؛ نشست‏ها: 2 مورد؛ پيام‏ها: 1 مورد. بنابراين، حجم نمونه اين تحقيق معادل 48 سند است.

در اين پژوهش، ابتدا آرمان‏ها و ارزش‏هاى انقلاب اسلامى از لابه‏لاى سخنان و آموزه‏هاى امام خمينى قدس‏سره استخراج شد، سپس اين ارزش‏ها به چند مقوله و هر مقوله به چندين شاخص و زيرمؤلفه‏هاى متعدد تقسيم گرديد. گام بعدى پس از تعيين مقولات، اين بود كه سخنان رؤساى جمهور با ارزش‏هاى انقلاب اسلامى برآمده از گفتمان امام خمينى قدس‏سرهمورد تحليل قرار گرفت و ارزش غالب و گفتمان حاكم بر آن دولت يا جهت‏گيرى اصلى هر رئيس‏جمهور در آن دوره مشخص شد. به عبارتى، اين كار شباهت زيادى به كار كدگذارى دارد. پس از طبقه‏بندى، در متن‏هاى مورد تحليل، مضمون‏هايى كه معرف و نشان‏دهنده آن شاخص‏هاست، جست‏وجو، كدگذارى و تعيين درصد شد و آن مضمونى كه بيشترين درصد را در متون هر فرد داشت به عنوان مهم‏ترين ارزش و رويكرد در نظر آن رئيس‏جمهور در نظر گرفته شد.

بررسى نتايج مربوط به سؤال اول: ارزش‏ها و آرمان‏هاى انقلاب اسلامى در ديدگاه امام خمينى قدس‏سره
امام خمينى قدس‏سره مهم‏ترين دستاورد انقلاب اسلامى را احياى مجدد اسلام و آشكار شدن نقش دين در تحرك دادن به اجتماع، ايجاد تحول روحى در مردم از ماديت به معنويت و ايجاد دگرگونى در ارزش‏ها مى‏داند.2

امام خمينى قدس‏سره مكاتب را به دو دسته كلى الهى و مادى تقسيم مى‏كند3 و براساس آن، ارزش‏هايى كه وابسته به هريك از اين مكاتب هستند نيز متفاوت در نظر مى‏گيرد. از ديدگاه امام خمينى قدس‏سره ارزش‏ها از دو دسته خارج نيستند؛ يا امور دنيايى و مادى مبدأ ارزش قرار مى‏گيرند و يا امور معنوى و الهى.4 ايشان در بحث ارزش‏هاى مادى، ارزش را به شى‏ء مبدأ مولد ارزش و نه به شخص دارنده آن نسبت مى‏دهد و در زمينه ارزش‏هاى معنوى، ارزش را به داشتن علم و تقوا مى‏داند.

بنابراين، ارزش از نظر امام خمينى قدس‏سره غايت‏هايى است كه جنبه الهى داشته باشد و در خدمت به خلق باشد. از نظر ايشان، اين خدمت به خلق عين خدمت به حق است و براى سنجش ميزان ارزشمندى هر عمل يا خدمتى، بايد ميزان نفعى را كه آن عمل براى مردم دارد، در نظر گرفت.5 امام خمينى قدس‏سره در اين زمينه معتقد است: كمالات با ارزش‏هاى انسانى كه در عالم هستى وجود دارد از خداوند، اديان الهى و از انبياى الهى ناشى مى‏شود و اگر جز اين بود، انسان‏ها به جان هم مى‏افتادند.6 و اگر اين حصار ايمان‏الهى‏نبودبشرمرتكب‏جنايات‏بى‏شمارى مى‏شد.

الف. امام خمينى و ارزش‏هاى سياست داخلى
يكى از انواع ارزش‏ها در انديشه امام خمينى قدس‏سره، ارزش‏هاى سياست داخلى است. با توجه به سخنان امام خمينى، انعكاس‏يافته در صحيفه امام، ارزش‏هاى سياسى موردنظر ايشان را مى‏توان به انواع زير تقسيم كرد:

آزادى‏هاى عمومى و سياسى: امام خمينى قدس‏سره از «آزادى» با عناوين مهمى نام مى‏برد؛ از جمله: اركان تمدن و توسعه جامعه، حق‏طبيعى‏افراد، مبناى‏نظم‏وامنيت شهروندان، ركن و نتيجه يكتاپرستى،موهبت‏الهى‏ويكى‏از بنيادهاى اسلام.7

امام خمينى درباره تعريف آزادى معتقد است: «آزادى يك مسئله‏اى نيست كه تعريف داشته باشد. مردم عقيده‏شان آزاد است؛ كسى الزامشان نمى‏كند كه شما بايد حتما اين عقيده را داشته باشيد. كسى الزام به شما نمى‏كند كه حتما بايد اين راه را برويد. كسى به شما الزام نمى‏كند كه بايد اين را انتخاب كنيد... آزادى يك چيز واضحى است.»8

آزادى از نظر امام خمينى قدس‏سره متأثر از ديدگاه اسلامىاست. ايشان آزادى را از حقوق اوليه انسان‏ها مى‏دانند: «حق اوليه بشر است كه من مى‏خواهم آزاد باشم. من مى‏خواهم حرفم آزاد باشد، من مى‏خواهم مستقل باشم، من مى‏خواهم خودم باشم.»9

ايشان آزادى را در ابعاد فردى و اجتماعى آن مورد توجه قرار مى‏دهد كه مهم‏ترين اين ابعاد عبارتند از: آزادى بيان و عقيده،10 آزادى مطبوعات،11 آزادى احزاب،12 آزادى اقليت‏ها،13 آزادى زنان در حق رأى،14 آزادى رسانه‏ها،15 آزادى انتخابات،16 آزادى مخالفان سياسى،17 آزادى احزاب،18 آزادى مذاهب،19 آزادى اصناف20 و آزادى دانشگاهيان.21

مردم‏سالارى و گسترش حق مشاركت سياسى: امام خمينى قدس‏سره همواره نقش عمده و اساسى در نظام و حكومت را به مردم مى‏دهد. منظور ايشان از «مردم» همه آحاد جامعه مى‏باشد كه همه مسائل سياسى و اجتماعى متأثر از آنهاست و در واقع، پايه و اساس همه چيز را در جامعه تشكيل مى‏دهند. علاوه بر اين، امام خمينى مشاركت و حمايت مردم از حكومت منتخب خود را از شروط حفظ حكومت و امنيت در جامعه مى‏داند.

آگاهى مردم و مشاركت و نظارت و هماهنگى آنها با حكومت منتخب خودشان، بزرگ‏ترين ضمانت حفظ امنيت در جامعه خواهد بود.22

ايشان اين مؤلفه را در ابعاد فردى و اجتماعى آن مورد توجه قرار مى‏دهد كه مهم‏ترين اين ابعاد عبارتند از: احترام به رأى و نظر مردم، مشاركت در انتخابات، مشاركت احزاب و تشكل‏هاى سياسى، نظارت و دخالت مردم در امور سياسى، و حق آگاهى به مردم.23

قانون و قانون‏گرايى: با توجه به اينكه قانون‏گذارى موجب تحقق عدالت اجتماعى مى‏شود و قانون ابزارى براى تحقق عدالت و رساندن انسان به سعادت است، به همين علت، امام خمينى قدس‏سرهاز حكومت اسلامى به عنوان «حكومت قانون» ياد مى‏كنند و ماهيت اين قانون را اسلامى و وظيفه حاكمان اسلامى را تصويب قوانين اسلامى مى‏دانند:

حكومت اسلامى، حكومت قانون است. در اين طرز حكومت، حاكميت منحصر به خداست و قانون فرمان و حكم خداست. قانون اسلام يا فرمان خدا بر همه افراد و بر دولت اسلامى حكومت تام دارد. همه افراد، از رسول خدا گرفته تا خلفاى آن حضرت و ساير افراد، تا ابد تابع‏قانون هستند.24

اين مؤلفه با معرف‏هاى زير عملياتى شده است: توجه به قوانين و مقرّرات كشور، توجه به قانون اساسى، حاكميت قانون در جامعه، قانون‏مندى و قانون‏مدارى.

امنيت: امام خمينى قدس‏سره همواره از مقوله امنيت به عنوان يكى از عناصر مهم در استقلال و دفاع از كيان اسلامى سخن مى‏گويند و نويد حكومت اسلامى همراه با امنيت عمومى مى‏دهند: «اميد است در پرتو حكومت عدل و افراشته شدن پرچم اسلام، آزادى، امنيت و استقلال نصيب ملت محترم ايران شود.»25

نيز در جايى ديگر مى‏فرمايند: «و ما همه در تحت لواى اسلام، ان‏شاء اللّه اميدوارم با رفاه‏وامنيت زندگى كنيم.»26

ب. امام خمينى و ارزش‏هاى سياست خارجى
مؤلفه‏هاى اين ارزش‏ها در سياست خارجى از نگاه امام خمينى عبارتند ار:

اصل دعوت يا صدور ارزش‏هاى انقلاب: «صدور انقلاب» كه از موضوعات مورد توجه امام قدس‏سره به شمار مى‏رود، به معناى صادر كردن تجربه‏هاى انقلاب اسلامى از طريق فرهنگى به ديگر كشورهاى جهان است. از ديدگاه امام خمينى، منظور از صدور انقلاب، همان گسترش اسلام ناب فرهنگى است كه جزو رسالت‏ها و تعهدات دولت اسلامى به شمار مى‏رود و در نتيجه، حمايت از ملت‏هاىمحروم و مستضعف و حمايت از حكومت جهانى اسلام در اين راستا، مفهوم و معنا پيدا مى‏كند.27 مهم‏ترين ابعاد اين مؤلفه از نظر امام خمينى عبارتند از: گسترش ارزش‏هاى انقلابى، صادر كردن تجربه‏هاى انقلاب اسلامى، بسط ارزش‏هاى اسلامى، و حمايت از حكومت جهانى اسلام.

تأكيد بر نفى سلطه‏گرى و سلطه‏پذيرى (تأكيد بر اصل نفى سبيل): از ديگر اصول سياست خارجى امام خمينى، نفى سلطه‏گرى و سلطه‏پذيرى است. ايشان براى حيات زير سلطه غير، ارزشى قايل نمى‏شوند، بلكه ارزش حيات را به آزادى و استقلال مى‏دانند.28 نيز با توجه به آيه شريفه 141 سوره «نساء» كه مى‏فرمايد: «وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً.» اذعان مى‏دارند: «ما منطقمان، منطق اسلام، اين است كه سلطه نبايد از غير بر شما باشد. نبايد شما تحت سلطه غير برويد. ما هم مى‏خواهيم نرويم زير سلطه.»29

اين مؤلفه با معرف‏هايى از قبيل نفى سلطه بيگانگان، نفى سلطه اغيار، و نفى سلطه‏گرى عملياتى شده است.

دفاع از كيان اسلام و وحدت مسلمانان: ايشان برنامه سياست خارجى ايران را برنامه اسلام و اتحاد همه مسلمانان ذكر مى‏كنند و مى‏فرمايند: «ما براى دفاع از اسلام و ممالك اسلامى و استقلال ممالك اسلامى در هر حال مهيا هستيم. برنامه ما برنامه اسلام است، وحدت كلمه مسلمين است، اتحاد ممالك اسلامى است... .»30

مهم‏ترين ابعاد اين مؤلفه از نظر امام خمينى عبارتند از: دفاع از اسلام و مقدّرات اسلامى، دفاع از ممالك اسلامى، دفاع از استقلال ممالك اسلامى، وحدت كلمه مسلمانان، اتحاد ممالك اسلامى، اتحاديه سران كشورهاى اسلامى، و اتحاد دولت‏هاى اسلامى.31

اصل نفى ظلم و حمايت از مظلومان و مستضعفان: امام خمينى با استناد به سيره انبيا، ملت اسلام را پيرو مكتبى مى‏دانست كه برنامه آن در دو كلمه خلاصه مى‏شود: نه ستم كنيد، نه مورد ستم قرار گيريد: «لاتَظلمون و لاتُظلمون.»32 مهم‏ترين ابعاد اين مؤلفه از نظر امام خمينى عبارتند از: مخالفت با ابرقدرت‏ها، مخالفت با ظالمان، عدم پيروى از نظام سلطه، نفى ظلم در جمهورى اسلامى، عدم ظلم‏پذيرى، عدم سازش با ظالم، حمايت از مستضعفان، برخوردارى از يك زندگى شرافتمندانه انسانى، اتحاد مستضعفان، محدود كردن قدرت مستكبران، كمك به نهضت‏هاى آزادى‏بخش جهان، حمايت از ملت‏هاى مستضعف جهان.33

اصل استقلال كشور (نه شرقى ـ نه غربى): اين اصل در واقع، يكى از شعارهاى اساسى مردم در بحبوحه انقلاب و برگرفته از سخنان امام خمينى قدس‏سره است كه در موارد متعددى به اين مسئله اشاره كرده‏اند. امام راحل از «استقلال ملى» به عنوان يكى از بنيادهاى اسلام ياد مى‏كنند و مى‏گويند: «بنياد ديگر اسلام، اصل استقلال ملى است. قوانين اسلام تصريح دارند كه هيچ ملتى و هيچ شخصى حق مداخله در امور كشور ما را ندارد.»34

اين مقوله داراى زيرمقوله‏هاى زير مى‏باشد: استقلال ملى، عدم مداخله بيگانگان در امور كشور، عدم اتكا به غرب و شرق، تكيه به سرمايه‏هاى ملى داخلى، دولت اسلامى آزاد و مستقل، كوتاه شدن دست ابرقدرت‏ها و سايرين از مقدّرات كشور.35

حفظ تماميت ارضى و دفاع از آن: در دوران جنگ تحميلى عراق عليه ايران، امام خمينى قدس‏سره در سخنرانى‏هاى متعدد مكررا بر اصل حفظ استقلال و تماميت ارضى كشور تأكيد نموده‏اند: «براى حفظ مملكت اسلامى دفاع بايد بكنيم... دفاع از كشور مسلمين يكى از واجبات است.»36

اين مؤلفه با معرف‏هاى زير عملياتى شده است: عدم اجازه تعدى به خاك كشور، حفظ مملكت اسلامى، دفاع از كشور، تقويت قواى نظامى براى دفاع از سرزمين.37

اصل گسترش روابط بر اساس احترام متقابل و عدم مداخله: امام قدس‏سره در اين مورد قايل به اين است كه اسلام براى همه و دلسوز براى بشر است و ما همه تابع اسلام و دلسوز براى بشر هستيم؛ به اين معنا كه «ما با هيچ ملتى بد نيستيم، اسلام آمده بود براى تمام ملل، براى ناس، ... ما اعلام مى‏كنيم كه نظر تجاوز به هيچ‏يك از كشورهاى اسلامى و غيراسلامى نداريم.»38 اين مؤلفه با معرف‏هاى زير عملياتى شده است: روابط حسنه و متقابل با دولت‏ها، روابط با كشورها بر اساس عدالت، و روابط صلح‏آميز با دول غيرمحارب.39

اصل ايجاد فضاى مسالمت‏آميز و پايبندى به قراردادها در روابط بين‏المللى: امام خمينى قدس‏سره صلح و زندگى مسالمت‏آميز با مردم دنيا را با زندگى در بين مردم جهان مى‏آميزند و مى‏گويند: «ما صلح مى‏خواهيم. ما با همه مردم دنيا صلح مى‏خواهيم باشيم. ما مى‏خواهيم مسالمت با همه دنيا داشته باشيم. ما مى‏خواهيم در بين مردم دنيا زندگى بكنيم.»

ايشان كليه قراردادها و تعهداتى را كه دولت اسلامى با استقلال كامل آن را تعهد كرده است، براى خود الزام‏آور مى‏دانستند. نمونه آن، پذيرش قطعنامه 598 بود.40

اين مؤلفه با معرف‏هاى زير عملياتى شده است: ايجاد فضاى صلح‏آميز در جهان، سازش و مسالمت با مردم دنيا، وفاى عهد و پايبندى به قراردادها در روابط بين‏المللى.41

ج. امام خمينى و ارزش‏هاى اجتماعى
عدالت‏گرايى و رفع تبعيض: بررسى بيانات و سخنان و نوشته‏هاى امام خمينى قدس‏سره بيان‏كننده اين است كه ايشان به عدالت به عنوان يكى از مهم‏ترين ارزش‏ها در عرصه اجتماع اعتقاد دارند. امام خمينى قدس‏سرهعدالت را اين‏گونه تعريف مى‏نمايد: «عدالت عبارت است از حد وسط افراط و تفريط، و آن از امّهات فضايل اخلاقيه است.»42

اين مؤلفه با معرف‏هاى زير عملياتى شده است: توجه به نيازهاى اساسى افراد، توزيع برابر منابع، تعديل ثروت، از بين رفتن تبعيض، يكسانى در برابر قانون، رعايت مصالح عمومى، و حمايت از همه‏اقشار جامعه با اولويت نيازمندان.

مردم‏گرايى و حمايت از محرومان (گرايش به توده‏هاى مردم محروم و حمايت از آنان): از بررسى سخنرانى‏ها، پيام‏ها و توصيه‏هاى امام راحل استفاده مى‏شود كه مسئله خدمت‏گزارى به توده‏هاى مردم جامعه، يكى از اهداف بزرگ او بوده كه همواره بدان تأكيد داشت. ايشان معتقد بود حكومت‏ها بايد تابع توده‏هاى مردم و خدمتگزار آنها باشند نه حاكم آنها. به عبارتى، حكومت حق مردم است و وظيفه حكومت‏ها فقط خدمت‏رسانى به ملت است.43 «ما طرفدار ضعفا و مستضعفين هستيم و مى‏خواهيم اينها زندگى [راحتى داشته باشند.]»44

اين مؤلفه با معرف‏هاى زير عملياتى شده است: توجه به مفاهيمى از قبيل ملت، امت، خلق و توده‏هاى مردم و لزوم خدمت‏گزارى به آنان، توجه به كارگران و كشاورزان، توجه به كارمندان، و حمايت از طبقات ضعيف و آسيب‏پذير جامعه.

وحدت عمومى: وحدت نيز يكى از ارزش‏هاى مهمى است كه امام خمينى همواره آن را از جنبه‏هاى گوناگون مورد توجه قرار مى‏دهند. ايشان در تعريف وحدت مى‏گويند: «وحدت همان چيزى است كه در قرآن كريم درباره آن سفارش شده است و ائمّه‏اطهار عليهم‏السلام مسلمين‏رابه آن دعوت كرده‏اند و اصولاًدعوت‏به‏اسلام‏دعوت‏به‏وحدت است.»45

مهم‏ترين ابعاد اين مؤلفه از نظر امام خمينى عبارتند از: وحدت حوزه و دانشگاه، وحدت احزاب، وحدت اقشار اجتماعى، وحدت اقوام وتوجه به مفاهيمى از قبيل برادرى، همبستگى و انسجام و وفاق اجتماعى.46

اصلاح نظام ادارى و مديريتى صحيح و كارآمد: امام خمينى در لابه‏لاى سخنان خود، با تأكيد بر اين مطلب كه دولت براى بالا بردن رشد كارآمدى خويش نيازمند اصلاحادارى در مقاطع مختلف است، اين عمل را از جمله امورى مى‏دانند كه انجام ندادن به موقع آن باعث رشد معكوس كارآمدى دولت مى‏شود: «اصلاح دولت و اصلاح ادارات و اصلاح جامعه و بازسازى، همه اينها بر دوش شما آقايانى است كه در رأس امور هستيد و چنانچه همت نگماريد چه بسا كه ما قدم را به واپس برداريم.»47

مهم‏ترين ابعاد اين مؤلفه از نظر امام خمينى عبارتند از: شايسته‏سالارى، وجدان‏كارى، رسيدگى سريع به امور مردم، فسادزدايى، جلوگيرى از برخورد تكليفى با مردم، پرهيز از تشريفات و كاغذبازى.48

د. امام خمينى و ارزش‏هاى فرهنگى
امام خمينى با استناد به تعاليم عاليه اسلام و بر اساس انديشه دينى، اساس جامعه را در فرهنگ آن مى‏داند و ضمن پذيرش نيازهاى مادى و اقتصادى به عنوان يكى از ابعاد وجودى انسان، نقش فرهنگ را تعيين‏كننده، و امور ديگر را تابعى از آن مى‏شناسد: «بى‏شك بالاترين و والاترين عنصرى كه در موجوديت هر جامعه دخالت اساسى دارد فرهنگ آن جامعه است. اساسا فرهنگ هر جامعه، هويت‏وموجوديت‏آن‏جامعه‏را تشكيل مى‏دهد.»49

استقلال فكرى و فرهنگى: امام خمينى قدس‏سره «استقلال» را يكى از مهم‏ترين اصول و محورهاى برنامه‏ريزى توسعه، و وابستگى و سلطه فرهنگى را اساسى‏ترين علت عقب‏ماندگى كشورهاى جهان سوم مى‏دانستند. ايشان بارها و بارها درباره آن به ملت‏هاى دربند، بخصوص مسلمانان، هشدار دادند.50

از منظر امام راحل، بالاترين وابستگى، وابستگى فكرى و فرهنگى است كه خود زمينه‏ساز ساير وابستگى‏هاى اقتصادى و فرهنگى مى‏شود. از منظر امام خمينى، مهم‏ترين راه دست‏يابى به استقلال فرهنگى از دو طريق مى‏باشد:

1. تقويت خودباورى و حفظ كرامت افراد: امام خمينى در آثار خود در همين زمينه، تأكيد فراوانى بر حفظ كرامت و شخصيت افراد جامعه دارند و بالاترين صدمه را صدمه شخصيتى مى‏دانند.51

2. احياى هويت دينى و ملى: امام خمينى شناخت و احياى هويت را رمز استقلال و قدرت كشور52 و مانعى در راه گسترش سلطه قدرت‏هاى جهانى دانسته، همواره تأكيد مى‏كردند: «هيچ نحو استقلالى حاصل نمى‏شود، الا اينكه ما خودمان را بشناسيم.»53

مهم‏ترين ابعاد اين مؤلفه از نظر امام خمينى عبارتند از: ازخودبيگانگى فرهنگى، استعمار فرهنگى، فرهنگ استعمارى، سلطه فرهنگى، فرهنگ سلطه، استقلال فرهنگى، تحول فرهنگى و استقلال فكرى، حفظ كرامت و شخصيت افراد جامعه، تقويت خودباورى و اعتماد به نفس، احياى هويت دينى و ملى.54

توسعه علمى و فرهنگى: امام خمينى براى نهادهايى مانند دانشگاه‏ها، مراكز تحقيقاتى، مدارس و... كه علم را توسعه مى‏دهند، اهميت زيادى قايل هستند و بخش عمده‏اى از آثار ايشان، اختصاص به مراكز مذكور دارد. «بايد چه طبقه جوان روحانى و چه دانشگاهى، با كمال جديت به تحصيل علم، هريك در محيط خود ادامه دهند.»55

امام قدس‏سره بر نقش مطبوعات در رشد و آگاهى عمومى تأكيد زيادى دارند: «در باب نشريات، خودتان مى‏دانيد كه نقش نشريات در هر كشورى از همه چيز بالاتر است. روزنامه‏ها و مجلات مى‏توانند كه يك كشورى را رشد بدهند و هدايت بدهند به راهى كه صلاح كشور است و مى‏توانند بعكس عمل بكنند.»56

مهم‏ترين ابعاد اين مؤلفه از نظر امام خمينى عبارتند از: مخالفت با جهل، جمود و تحجر، استفاده از وسايل ارتباط جمعى براى بسط آگاهى و توسعه دانش، گسترش سوادآموزى، گسترش آموزش و پرورش، و دعوت وتشويق به فراگيرى علم و تخصص.57

حاكميت و بسط ارزش‏هاى اسلامى و اخلاقى در جامعه: امام خمينى قدس‏سره از مهم‏ترين دستاوردهاى انقلاب را احياى مجدد اسلام و آشكار شدن نقش دين در تحرك دادن به اجتماع، ايجاد تحول روحى در مردم از ماديات به معنويت و ايجاد دگرگونى در ارزش‏ها مى‏داند.58

اين مؤلفه با معرف‏هاى زير عملياتى شده است: دورى از فرهنگ مبتذل غربى، ساده‏زيستى، قناعت، جلوگيرى از فساد اخلاقى و فحشا در جامعه، گسترش اخلاق دينى، دورى از خوى اشرافى‏گرى و... .

ه . امام خمينى و ارزش‏هاى اقتصادى
توسعه صنعتى و كشاورزى: امام خمينى اصولاً به اقتصاد به عنوان حوزه عملى و عرفى كه معيشت و زندگانى مادى مردمان را تأمين مى‏كند، همواره به ديده اهميت نگريسته است. اين نكته از تأكيد ايشان بر برخى شاخص‏هاى مهمى نظير اهميت كشاورزى، ارزش كار و كارگر، رفاه عمومى، فقرزدايى، محروميت‏زدايى، رسيدگى به مسكن و معيشت مستضعفان، خودكفايى در صنعت و... مشخص است. از اين‏رو، توسعه اقتصادى (فرايندى كه طى آن، در سطح زندگى مادى مردم تحول مثبت پديد مى‏آيد)، نيز مورد توجه ايشان بوده و به آن بهاى زيادى داده‏اند.

براى نمونه، امام راحل، صاحبان ثروت و سرمايه را براى به كارگيرى سرمايه خويش در فعاليت‏هاى اقتصادى فراخوانده و بر نقش دولت در توسعه اقتصادى از زواياى مختلف توجه دارند: برنامه‏ريزى در جهت رفاه متناسب با وضع عامه مردم... تشويق به توليدات داخلى و برنامه‏ريزى در جهت توسعه صادرات و گسترش مادى صدور كالا و خروج از تكيه به صادرات نفت و نيز آزادى واردات و صادرات و به طور كلى تجارت براساس قانون و با نظارت دولت در نوع و قيمت... و توسعه حضور مردم در كشاورزى و صنعت و تجارت و بازسازى شهرهاى تخريب‏شده و شكستن طلسم انحصار در تجارت داخل و خارج به افراد خاص متمكن و مرفه و بسط آن به توده‏هاى مردم و جامعه.59

مهم‏ترين ابعاد اين مؤلفه از نظر امام خمينى عبارتند از: رشد و توسعه صنعتى، توسعه كشاورزى، توسعه تجارت، توسعه بنگاه‏هاى اقتصادى، و رشد سرمايه‏گذارى.60

استقلال و خودكفايى اقتصادى: امام قدس‏سره با وقوف به اينكه توسعه اقتصادى نيازمند فناورى جديد است و فناورى جديد در اختيار جوامع غربى است، نگران چگونگى دست‏يابى به فناورى است، به گونه‏اى كه انتقال فناورى موجب وابستگى نگردد. از اين‏رو، بخش عمده‏اى از سخنان ايشان در حوزه فرهنگ و اقتصاد، در نكوهش وابستگى، و دعوت به خودباورى و اتكا به خود ايراد شده است: «در خصوص صنعتى كردن مملكت، ما كاملاً با اين امر موافقيم، ولى ما خواستار يك صنعت ملى و مستقل هستيم كه در اقتصاد مملكت ادغام شده و همراه با كشاورزى در خدمت مردم قرار گيرد، نه يك صنعت وابسته به خارجه.»61

اين مؤلفه با معرف‏هاى زير عملياتى شده است: خودكفايى كشاورزى و صنعتى، ايجاد مراكز عمرانى، افزايش توليد انرژى، بالا رفتن ذخاير ارزى مملكت از طريق به كار گرفتن صحيح ارز حاصل از فروش نفت، و راه‏اندازى كارخانه‏ها.62

عدالت اقتصادى (توزيع عادلانه ثروت با اولويت دادن به محرومان): يكى ديگر از نگرانى‏هاى امام راحل در زمينه توسعه اقتصادى، «عدالت اجتماعى» است. ايشان توسعه اقتصادى را همراه با عدالت اجتماعى و در صورتى كه نتايج مثبت توسعه اقتصادى اقشار وسيعى از جامعه را تحت تأثير قرار دهد و معيشت آنان را بهبود ببخشد، مى‏پذيرد. از نظر امام راحل، توسعه اقتصادى كه طى آناكثريت بزرگى محروم و فقير باشند و اقليتى ناچيز برخوردار، مورد قبول نيست. بنابراين، ايشان عدالت اجتماعى را لازمه و شرط يك اقتصاد سالم مى‏دانند: «... بلكه اسلام يك رژيم معتدل با شناخت مالكيت و احترام به آن به نحو محدود در پيدا شدن مالكيت و مصرف كه اگر به حق به آن عمل شود، چرخ‏هاى اقتصاد سالم به راه مى‏افتد و عدالت اجتماعى كه لازمه يك رژيم سالم است تحقق مى‏يابد.»63

اين مؤلفه با معرف‏هاى زير عملياتى شده است: رفاه در توزيع، رفاه‏دربرابرى، توزيع يكسان منابع، عدالت در توزيع وتوسعه‏رفاه‏براى‏همه‏اقشاراجتماعى‏بااولويت‏محرومان.64

ايجاد رفاه و كاهش فقر: يكى از مذموم‏ترين پديده‏هاى اجتماعى نزد امام قدس‏سره «فقر» است كه به اشكال مختلف درباره آن و لزوم برخورد با آن سخن گفته‏اند. ايشان فقر را يكى از علل اجتماعى انقلاب مى‏دانند و يكى از اهداف ايشان در مبارزه با رژيم شاه، رفع فقر و بدبختى اقتصادى از جامعه بود. در همين رابطه، پس از ذكر چگونگى تقسيم جامعه به دو گروه «اقليت برخوردار و مرفه» و «اكثريت گرسنه و محروم»، مى‏گويند: «ما وظيفه داريم مردم مظلوم و محروم را نجات دهيم.»65

اين مؤلفه با معرف‏هاى زير عملياتى شده است: افزايش رشد سرانه، رشد بهداشت عمومى، رشد اشتغال، ايجاد امكانات خدماتى، رفاهى، ورزشى و تفريحى.

تعاون و مشاركت اقتصادى: امام خمينى كه آزادى و استقلال افراد، رشد و شكوفايى اقتصاد كشور و امكان خدمت بيشتر به محرومان را در گرو مشاركت و بسيج مردم مى‏دانست، دولت‏سالارى و عدم مشاركت مردم در امور اقتصادى را به عنوان تجربه شكست‏خورده و بيمارى مهلك تعبير مى‏كردند: «دولت چنانچه كرارا تذكر داده‏ام، بى‏شركت ملت و توسعه بخش‏هاى خصوصى جوشيده از طبقات محروم مردم و همكارى با طبقات مختلف مردم با شكست مواجه خواهد شد.»66

مهم‏ترين ابعاد اين مؤلفه از نظر امام خمينى عبارتند از: تعاون، همكارى اقتصادى، شركت‏هاى تعاونى، همكارى صنعتى و هميارى اقتصادى.

اصلاح اقتصادى و مبارزه با رانت‏خوارى و مفاسد اقتصادى: امام خمينى در مصاحبه‏هاى خود در مورد ويژگى‏هاى اقتصاد اسلامى، به رسيدگى به اموال سرمايه‏داران و غارتگران اموال عمومى اشاره و به بازپس‏گيرى حق مردم تأكيد نمودند و خواستار بررسى سرمايه‏شان شدند.67 ايشان در مورد مفاسد اقتصادى از جمله ربا اشاره نموده و حاكميت ربادربازاررامساوى‏حاكميت‏طاغوت دانستند.68

اين مؤلفه با معرف‏هايى همچون مبارزه با رانت‏خوارى، مبارزه با رشوه، مبارزه با زراندوزى و كاخ‏نشينى و اسراف، و صرفه‏جويى در امور اقتصادى عملياتى شده است.

بررسى نتايج مربوط به سؤال دوم: ارزش‏هاى انقلاب اسلامى در سخنان هاشمى رفسنجانى
جدول شماره 1: تجزيه و تحليل ارزش‏هاى انقلاب اسلامى در محتواى سخنان هاشمى رفسنجانى

ردیف
 زيرمقوله
 فراوانی
 درصد
 
1
 ارزشهای سیاسی
 132
 13
 
2
 ارزشهای سیاست خارجی
 173
 5/17
 
3
 ارزشهای اجتماعی
 98
 10
 
4
 ارزشهای اقتصادی
 460
 5/46
 
5
 ارزشهای فرهنگی
 88
 9
 
6
 سایر
 40
 4
 
جمع
 991
 100
 

چنان‏كه جدول بالا نشان مى‏دهد، ارزش‏هاى اقتصادى با 460 فراوانى و 5/46 درصد مضامين از مجموع مضامين گفتارهاى هاشمى (991 مضمون)، مهم‏ترين هدف و دغدغه ايشان را تشكيل مى‏دهد.

در اين دوران، مى‏توان گفت كه با پايان جنگ و آغاز دوران رياست‏جمهورى هاشمى، مرحله ديگرى براساس يكى از ارزش‏هاى انقلاب و امام خمينى قدس‏سره به نام «گفتمان سازندگى» شروع مى‏شود كه ارزش حاكم بر اين دوران حركت به سمت و سوى رشد و توسعه ارزش‏هاى اقتصادى براى تأمين منافع ملى است و اين مسئله به كانون گفتارى ايشان تبديل شد. مركز ثقل توجه و انديشه هاشمى، لزوم پرداختن دقيق به مشكلات اقتصادى و بهره‏گيرى از منابع غنى كشور براى توسعه اقتصادى آن بود. بنابراين، مهم‏ترين دغدغه و مسئله اجتماعى ايشان، فقر و عقب‏ماندگى است. هدف هاشمى، رسيدن به وضعيت مطلوب رفاه و توسعه اقتصادى از طريق برنامه‏ها و سياست‏هاى افزايش توليد و عمران و سياست‏هاى تعديل و خصوصى‏سازى مى‏باشد. وضعيت آسيبى در نظر ايشان، زمانى است كه فقر، ميزان پايين توليد و عقب‏ماندگى اقتصادى گريبانگير كشور شود و در مقابل، وضعيت مطلوب در ذهن ايشان زمانى است كه توليد و سرمايه‏گذارى بيشتر، سرلوحه سياست‏هاى دولت قرار گيرد و آبادانى، رفاه، وفور و سازندگى در جامعه حاصل شود و جامعه‏اى آباد و ثروتمند به وجود آيد.

اولويت دوم ارزش‏هاى چندگانه انقلاب و امام قدس‏سره در انديشه هاشمى، مقوله ارزش‏هاى سياست خارجى با 173 فراوانى و 5/17 درصد مى‏باشد. از بين زيرمقولات ارزش‏هاى سياست خارجى، پايبندى بر روابط و قراردادها بر اساس احترام متقابل و عدم مداخله با 22 درصد فراوانى در مرتبه اول، تأكيد بر نفى سبيل و نفى سلطه بيگانگان با 18 درصد، ايجاد فضاى مناسب و مسالمت‏آميز در روابط بين‏الملل با 16 درصد و دفاع از تماميت ارضى با 11 درصد فراوانى در رتبه‏هاى بعدى قرار دارند.

از تجزيه و تحليل اين مؤلفه در دوره هاشمى، مى‏توان توجه به منافع ملى و ترتيبات منطقه‏اى و پرهيز از هرگونه تنش در قالب سياست عادى‏سازى و گسترش روابط با كشورهاى جهان و سازمان‏هاى بين‏المللى و منطقه‏اى را مورد بررسى قرار داد، به گونه‏اى كه زيرمقوله پايبندى به روابط و قراردادها بر اساس احترام متقابل در اولويت اول، و مقوله ايجاد فضاى مناسب و مسالمت‏آميز در روابط بين‏الملل در اولويت سوم سياست خارجى ايشان قرار دارد. اين تغيير ضمن اينكه در شعارهاى مطرح‏شده در آن مقطع زمانى در مورد صدور انقلاب و ارزش‏هاى اسلامى قابل مشاهده است، در موضع‏گيرى‏هاى هاشمى در قبال حوادث دنيا و به ويژه كشورهاى اسلامى نيز هويداست.

اولويت سوم هاشمى از بين اهداف چندگانه انقلاب، مقوله ارزش‏هاى سياسى با 132 فراوانى و 13 درصد مى‏باشد. توزيع زيرمقوله‏هاى ارزش سياسى در گفتمان هاشمى بدين ترتيب است: زيرمقوله قانون و قانون‏گرايى با 5/32 در مرتبه اول؛ آزادى با 29 درصد فراوانى در مرتبه دوم؛ مردم‏سالارى دينى و گسترش حق مشاركت با 25 درصد فراوانى در مرتبه سوم؛ و مقوله امنيت با 5/13 درصد فراوانى در مرتبه آخر اهميت قرار دارد. نتيجه تجزيه و تحليل يافته‏ها اين است كه گرچه هاشمى در رابطه با ارزش‏هاى سياسى، از جمله مقوله آزادى و آزادى احزاب براى شركت در انتخابات، اهميت قايل بود، ولى در ارائه و توضيح برنامه‏هاى كلان خود از جمله در برنامه اول و دوم توسعه كشور، فصلى به نوسازى و ارزش‏هاى سياسى اختصاص نداد و در برنامه‏ها، صرفا رشد و توسعه اقتصادى و به تبع آن مشاركت اقتصادى آن‏هم در سطح اجرايى را دنبال مى‏كرد كه به گونه‏اى تك‏بعدى و فاقد جامعيت و نگرش همه‏جانبه به مسئله توسعه ارزش‏ها بود. به همين دليل، برخى زمينه‏هاى بحرانمشاركت را از طريق گرايش‏هاى فرهنگى و اقتصادى جديد خود تشديد و تقويت مى‏كرد.

همان‏گونه كه در جدول (1) مشهود است، ارزش‏هاى اجتماعى با 98 فراوانى و 10 درصد از مجموع مضامين، در مرتبه چهارم قرار دارد. توزيع زيرمقوله‏هاى ارزش اجتماعى بدين‏گونه است: عدالت‏گرايى و رفع تبعيض با 46 درصد فراوانى در اولويت اول؛ مردم‏گرايى و حمايت از توده‏هاى محروم با 33 درصد فراوانى در مرتبه دوم؛ وحدت عمومى با 11 درصد فراوانى در مرتبه سوم؛ و زيرمقوله نظام ادارى و مديريتى صحيح و كارآمد با 10 درصد فراوانى در مرتبه آخر قرار دارد.

گفتمان ارزش‏هاى اجتماعى و از جمله عدالت، متناسب با توسعه و ارزش‏هاى اقتصادى تعريف شد و رفاه اقتصادى و توسعه نشانه‏اى از نزديك شدن به مفهوم عدالت معنا گرديد. به همين دليل، روى سخن هاشمى با صاحبان سرمايه و بخش بالاى هرم جامعه به جاى مردم بود. اعتقاد هاشمى بر اين بود كه در سايه افزايش حجم سرمايه است كه عدالت به معناى بهره‏مندى همه اقشار جامعه از قدرت اقتصادى و كاهش فقر فراهم مى‏شود.

ارزش‏هاى فرهنگى و معنوى نيز با 88 فراوانى و 9 درصد در مرتبه آخر اولويت ارزشى ايشان قرار دارد. توزيع مقولات ارزش‏ها در گفتارهاى هاشمى بدين ترتيب است: گسترش و عموميت بخشيدن به دانش و سطح آگاهى‏هاى عمومى (توسعه علمى و فرهنگى) با 42 درصد، پرهيز از غرب‏گرايى و جايگزينى ارزش‏هاى اسلامى در جامعه (ارزش‏گرايى) با 5/37 درصد و مقوله استقلال فرهنگى و احياى هويت با 5/20 درصد.

از تجزيه و تحليل يافته‏ها چنين برمى‏آيد كه هاشمى در رويكرد فرهنگى خود هم، متأثر از ديدگاه غالب توسعه اقتصادى است؛ بدين ترتيب كه به توسعه علمى و فنى و گسترش مراكز آموزشى در راستاى تربيت نيروى متخصص و كارآزموده بهاى زيادى قايل است.

بررسى نتايج مربوط به سؤال سوم: ارزش‏هاى انقلاب اسلامى در سخنان خاتمى
جدول شماره 2: تجزيه و تحليل ارزش‏هاى انقلاب اسلامى در محتواى سخنان محمد خاتمى

رديف
 زير مقوله
 فراوانی
 درصد
 
1
 ارزشهای سیاسی
 377
 38
 
2
 ارزشهای سیاست خارجی
 110
 11
 
3
 ارزشهای اجتماعی
 108
 11
 
4
 ارزشهای اقتصادی
 213
 21
 
5
 ارزشهای فرهنگی
 124
 12
 
6
 سایر
 66
 7
 
  جمع
 998
 100
 

در تحليل محتواى سخنرانى‏هاى خاتمى، چنان‏كه جدول بالا نشان مى‏دهد، رويكرد و گفتمان حاكم از بين ارزش‏هاى انقلاب اسلامى برآمده از گفتمان امام خمينى قدس‏سره، توسعه ارزش‏هاى سياسى مى‏باشد؛ بدين صورت كه بيشترين تأكيدات بر روى شاخصه‏هايى همچون گسترش آزادى‏هاى قانونى، مردم‏سالارى دينى، قانون‏گرايى و حق مشاركت سياسى، از جمله حق رأى و... مى‏باشد. از مجموع مضامين گفتارهاى ايشان (998 مضمون)، 377 فراوانى، يعنى 38 درصد مضامين، به مقوله ارزش‏هاى سياسى اختصاص دارد كه مرتبه اول و مهم‏ترين هدف ايشان را تشكيل مى‏دهد (جدول شماره 2). به اين ترتيب، مى‏توان گفت كه مهم‏ترين ارزش از نظر خاتمى، ارزش‏هاى سياسى مى‏باشد. وى به تقدم توسعه ارزش‏هاى سياسى بر توسعه اقتصادى دست‏كم در عرصه عمل اعتقاد دارد. وضعيت آسيبى در نظر ايشان، زمانى است كه وجهه مردم‏سالارانه نظام، لطمه خورده و بحرانمشاركت و عدم آزادى به وجود آيد. در تحليل محتواى صحبت‏هاى خاتمى، چنان‏كه جدول شماره 2 نشان مى‏دهد، ارزش‏هاى اقتصادى با 213 فراوانى و 21 درصد، در اولويت دوم اهداف ايشان قرار دارند. از بين زيرمقولات ارزش‏هاى اقتصادى، توسعه صنعتى و كشاورزى با 37 درصد فراوانى در مرتبه اول، ايجاد رفاه و امحاى فقر با 28 درصد، تعاون و مشاركت اقتصادى با 12 درصد و استقلال و خودكفايى اقتصادى با 11 درصد فراوانى و مقوله‏هاى عدالت اقتصادى و مبارزه با مفاسد اقتصادى هركدام با 6 درصد فراوانى در رتبه‏هاى بعدى قرار دارند.

سياست‏هاى اقتصادى خاتمى نيز دست‏كم در عرصه گفتار تا حد زيادى ادامه سياست‏هاى هاشمى است. از منظر خاتمى، ارزش‏هاى اقتصادى و توسعه لوازم آن يك‏جانبه نيست. وى معتقد است كه لازمه توسعه اقتصادى، توسعه علمى، سياسى و فرهنگى است؛ به عبارتى، ابعاد مختلف توسعه را لازم و ملزوم يكديگر مى‏گيرد. ايشان در باب مشكلات اقتصادى با اشاره به برنامه‏هايى كه بتواند هزينه‏هاى جارى كشور را كاهش دهد، بر كاستن از تصدى دولت و از بين بردن انحصارات اقتصادى و نيز لزوم جذب سرمايه، در چارچوب طرح سامان‏دهى اقتصادى تأكيد مى‏كند.

بعد ارزش‏هاى فرهنگى و معنوى نيز با 124 فراوانى و 12 درصد در مرتبه سوم اولويت ارزشى ايشان قرار دارد. توزيع زيرمقولات اين ارزش‏هاى فرهنگى بدين ترتيب است: گسترش و عموميت بخشيدن به دانش و سطح آگاهى‏هاى عمومى (توسعه علمى و فرهنگى) با 42 درصد در رتبه اول؛ پرهيز از غرب‏گرايى، و بسط ارزش‏هاى اسلامى در جامعه (ارزش‏گرايى) با 35 درصد در رتبه دوم و استقلال فرهنگى و احياى هويت با 23 درصد در مرتبه سوم قرار دارد.

همان‏گونه كه از جدول 2 برمى‏آيد، خاتمى در راستاى ارزش غالب خود، يعنى توسعه ارزش‏هاى سياسى و از جمله آن آزادى بيان و آزادى انديشه، به آگاهى‏بخشى همه مردم براى شناختن حقوق مدنى و سياسى خود اهميت ويژه‏اى قايل است. به همين دليل، اولويت ارزشى ايشان توسعه فرهنگى و علمى، از جمله توسعه كمّى و كيفى مطبوعات در راستاى بازشدن فضاى فرهنگى كشور است. در همين زمينه، خاتمى وظيفه مهم رسانه‏ها و مطبوعات را آگاهى‏بخشى ذكر مى‏كند.

در تحليل محتواى گفتارهاى خاتمى ارزش‏هاى سياست خارجى با 110 فراوانى و 11 درصد، در مرتبه چهارم قرار دارد. از بين زيرمقولات ارزش‏هاى سياست خارجى، مقوله ايجاد فضاى مناسب و مسالمت‏آميز در روابط بين‏الملل با 23 درصد فراوانى در رتبه اول؛ پايبندى به روابط قراردادها بر اساس احترام متقابل و عدم مداخله با 19 درصد فراوانى در مرتبه دوم؛ تأكيد بر نفى سبيل و نفى سلطه بيگانگان با 18 درصد، استقلال سياسى با 14 درصد فراوانى و نفى ظلم و حمايت از مظلومان با 13 درصد در رتبه‏هاى بعدى قرار دارند. مطلبى كه از تجزيه و تحليل يافته‏هاى ايشان در اين مقوله به دست مى‏آيد اين است كه خاتمى اصول سياست خارجى خود را بر مبناى اصل تنش‏زدايى و همزيستى و ايجاد فضاى مسالمت‏آميز بر مبناى گفت‏وگوى تمدن‏ها و تساوى فرهنگ‏ها استوار ساخت و معتقد بود: اين سياست موجب تأمين، تقويت، توسعه و تثبيت امنيت ملى و منافع ملى مى‏شود و سبب خواهد شد هزينه اداره كشور به حداقل برسد. ايشان بر مبناى اين سياست، خواستار ايجاد رابطه با همه كشورها بر اساس احترام متقابل در عين حفظ استقلال و منافع ملى شد كه اين زيرمقوله در اولويت دوم اهدافش قرار دارد.

در زمينه ارزش‏هاى اجتماعى، تلاش و تأكيد بيش از حد خاتمى بر مسائل سياسى باعث شد كه دست‏كم در عرصه گفتار توجه كافى به ارزش‏هاى اجتماعى، از جمله عدالت اجتماعى و توجه به محرومان صورت نگيرد، به گونه‏اى كه ارزش‏هاى اجتماعى در گفتارهاى خاتمى با 108 فراوانى و 11 درصد از مجموع مضامين، در مرتبه چهارم قرار دارد. در مورد زيرمقوله‏هاى ارزش‏هاى اجتماعى، عدالت‏گرايى و رفع تبعيض با 36 درصد فراوانى در اولويت اول اهداف ايشان قرار دارند. زيرمقوله مردم‏گرايى و حمايت از توده‏هاى محروم با 34 درصد فراوانى در مرتبه دوم؛ وحدت عمومى با 16 درصد فراوانى در مرتبه سوم و زيرمقوله نظام ادارى و مديريتى صحيح و كارآمد با 14 درصد فراوانى در مرتبه آخر قرار دارد.

بررسى نتايج مربوط به سؤال چهارم: ارزش‏هاى انقلاب اسلامى در سخنان احمدى‏نژاد
جدول شماره 3: تجزيه و تحليل ارزش‏هاى انقلاب اسلامى در محتواى سخنان احمدى‏نژاد

ردیف
 زير مقوله
 فراوانی
 درصد
 
1
 ارزشهای سیاسی
 85
 8
 
2
 ارزشهای سیاست خارجی
 217
 21
 
3
 ارزشهای اجتماعی
 347
 34
 
4
 ارزشهای اقتصادی
 236
 23
 
5
 ارزشهای فرهنگی
 128
 13
 
6
 سایر
 7
 1
 
جمع
 جمع
 1020
 100
 

در تحليل محتواى سخنرانى‏هاى احمدى‏نژاد، مقوله ارزش‏هاى اجتماعى، اولين اولويت ايشان از بين ارزش‏هاى چندگانه انقلاب و امام قدس‏سرهبوده است و بيشترين تأكيدات ايشان بر روى شاخصه‏هاى عدالت‏گرايى و رفع تبعيض، مردم‏گرايى و حمايت از محرومان، خدمت‏رسانى به توده‏هاى مردم و غيره مى‏باشد. از مجموع مضامين گفتارهاى احمدى‏نژاد (1020 مضمون)، 347 فراوانى، يعنى 34 درصد مضامين، به مقوله ارزش‏هاى اجتماعى اختصاص دارد كه مرتبه اول و مهم‏ترين هدف ايشان را تشكيل مى‏دهد (جدول شماره 3). به اين ترتيب، مى‏توان گفت كه مهم‏ترين ارزش از نظر احمدى‏نژاد، ارزش‏هاى اجتماعى مى‏باشد.

در تحليل محتواى صحبت‏هاى احمدى‏نژاد، چنان‏كه جدول فوق نمايانگر است، ارزش‏هاى اقتصادى با 236 فراوانى و 23 درصد، در اولويت دوم اهداف ايشان قرار دارند. توزيع زيرمقولات ارزش‏هاى اقتصادى بدين شرح مى‏باشد: توسعه صنعتى و كشاورزى با 27 درصد فراوانى در مرتبه اول؛ ايجاد رفاه و امحاى فقر با 22 درصد در مرتبه دوم؛ عدالت اقتصادى با 17 درصد در مرتبه سوم؛ تعاون و مشاركت اقتصادى با 16 درصد در مرتبه چهارم؛ مقوله مبارزه با مفاسد اقتصادى با 12 درصد فراوانى در رتبه پنجم و استقلال و خودكفايى اقتصادى با 6 درصد فراوانى در رتبه آخر اهميت قرار دارند.

با تحليل يافته‏هاى اين ارزش‏ها مى‏توان گفت كه احمدى‏نژاد با نقد توسعه اقتصادى دولت‏هاى پيشين كه در پيشبرد سياست دولت حداقلى و خصوصى‏سازى شركت‏هاى دولتى دست امداد به سوى سرمايه‏داران و شركت‏هاى بزرگ دراز كرده بودند، معتقد است: بايد توسعه اقتصادى و روند خصوصى‏سازى در آن به جاى واگذارى شركت‏هاى دولتى به فرد يا افراد خاص، به شكل توزيع اين شركت‏ها به صورت‏هاى مختلف بين عامه مردم پيگيرى شود. به همين دليل، ايشان راه‏كارهايى همچون توزيع سهام عدالت، حمايت از بنگاه‏هاى كوچك و زودبازده، محدود كردن سرمايه‏گذارىبنگاه‏هاى دولتى و واگذارى آن به اقشار محروم و دهك‏هاى پايين درآمدى را برمى‏گزيند. وى معتقد است: به رغم توسعه اقتصادى و صنعتى صورت گرفته در دهه‏هاى اخير، ساختار اقتصادى كشور بيمار است و بايد اصلاح شود. به همين دليل، احمدى‏نژاد محورهاى هفت‏گانه تحول اقتصادى را بر مبناى تحول در نظام بهره‏ورى، نظام بانكى، نحوه توزيع كالا و خدمات، قوانين گمركى، نظام مالياتى و هدفمند كردن يارانه‏ها قرار مى‏دهد.

ارزش‏هاى سياست خارجى در گفتارهاى احمدى‏نژاد با 217 فراوانى و 21 درصد در اولويت سوم اهداف ايشان قرار دارد. اولويت زيرمقوله‏هاى ارزش سياست خارجى در گفتارهاى احمدى‏نژاد به شرح زير است: تأكيد بر نفى سبيل و نفى سلطه بيگانگان با 28 درصد؛ پايبندى به روابط و قراردادها بر اساس احترام متقابل و عدم مداخله با 19 درصد؛ ايجاد فضاى مناسب در روابط بين‏الملل با 13 درصد، نفى ظلم و حمايت از مظلومان با 11 درصد، دفاع از كيان اسلام و وحدت مسلمانان با 8 درصد؛ صدور انقلاب و گسترش ارزش‏هاى انقلابى با 8 درصد؛ استقلال سياسى با 7 درصد؛ و حفظ و دفاع از تماميت ارضى با 6 درصد فراوانى.

از تجزيه و تحليل جدول فوق به اين نتيجه مى‏رسيم كه احمدى‏نژاد با نقد سياست خارجى دولت‏هاى قبلى، سياست خارجى دولت خود را فعال و مثبت، تهاجمى و قرار گرفتن در جايگاه مدعى، نه متهم در نظام بين‏الملل نام مى‏برد.

مقوله ارزش‏هاى فرهنگى و معنوى با 124 فراوانى و 13 درصد در اولويت چهارم اهداف ايشان قرار دارد. زيرمقولات ارزش فرهنگى در گفتمان احمدى‏نژاد بدين ترتيب است: حاكميت و بسط ارزش‏هاى اسلامى در جامعه (ارزش‏گرايى) 42 درصد؛ استقلال فرهنگى و احياى هويت 32 درصد؛ گسترش و عموميت بخشيدن به دانش و سطح آگاهى‏هاى‏عمومى(توسعه‏علمى‏وفرهنگى)26درصد.

ارزش‏هاى سياسى در بين مقولات ارزش‏ها داراى كمترين فراوانى مى‏باشد، به گونه‏اى كه با 85 فراوانى و مجموع 8 درصد در اولويت آخر اهداف ايشان قرار دارد. زيرمقوله‏هاى ارزش سياسى در گفتمان احمدى‏نژاد به ترتيب اولويت زير مى‏باشد: آزادى با 43 درصد فراوانى؛ مردم‏سالارى و گسترش حق مشاركت سياسى با 26 درصد فراوانى؛ قانون و قانون‏گرايى با 25 درصد فراوانى؛ و زيرمقوله امنيت با 6 درصد فراوانى.

از تجزيه تحليل مقوله سياسى، اين‏گونه استنباط مى‏گردد كه ايشان جمهورى اسلامى را به دليل برگزارى 27 انتخابات در سال‏هاى گذشته، نمادى از مردم‏سالارى حقيقى و نظامى كاملاً مردمى، و آزادى موجود در آن را آزادى بى‏نظيرى توصيف مى‏نمايد. احمدى‏نژاد احزاب را ساخته و پرداخته افراد نفوذدار دانسته و انحراف صورت‏گرفته در مديريت دولت‏هاى گذشته را به دليل اصالت دادن افراطى به احزاب مى‏داند.

چنان‏كه در جدول (شماره 4) مشاهده مى‏كنيم، نگاهى تطبيقى به ارزش‏هاى رؤساى دولت‏هاى بعد از انقلاب، تفاوت‏ها و شباهت‏هاى آنان را نمايان مى‏سازد:

جدول شماره 4: مقايسه تطبيقى اهداف و ارزش‏هاى انقلاب از نقطه نظر رؤساى سه دولت بعد از انقلاب به شكل درصدى

ردیف
 زير مقوله‌ها
 هاشمی
 خاتمی
 احمدی نژاد
 
1
 ارزش‌های سیاسی
 13
 38
 8
 
2
 ارزش‌های سیاست خارجی
 5/17
 11
 21
 
3
 ارزش‌های اجتماعی
 10
 11
 34
 
4
 ارزش‌های اقتصادی
 5/46
 21
 23
 
5
 ارزش‌های فرهنگی
 9
 12
 11
 
6
 سایر
 4
 7
 1
 
جمع درصدي
 100
 100
 100
 

از تجزيه و تحليل يافته‏ها چنين به نظر مى‏رسد كه مسئولان دولت‏ها به دلايل مختلف داخلى و خارجى، ارزش‏هاى انقلابى‏شان متفاوت از يكديگر بوده است، ولى در گفتمان ايدئولوژيك امام قدس‏سره، نشان داده شده است كه اين نظرات در يك رابطه اكمالى قرار دارند و تأكيد بر هريك از ارزش‏ها به معناى نفى مطلق ديگرى نيست.

تفاوت‏هاى اين سه دولت و گفتمان‏هاى آنان بدين شرح است: در زمينه ارزش‏هاى سياسى و توسعه لوازم آن، از قبيل توسعه آزادى‏ها، تكثر احزاب و گروه‏هاى سياسى، مردم‏سالارى دينى و گسترش حق مشاركت سياسى گفتمان خاتمى در مقايسه با دو گفتمان ديگر غلبه بيشترى دارد، به گونه‏اى كه در گفتمان خاتمى از مجموع مضامين، 38 درصد آن، به مسئله توسعه ارزش‏هاى سياسى اختصاص دارد، اما در گفتمان هاشمى اين مجموع به 13 درصد مى‏رسد و در گفتمان احمدى‏نژاد به 8 درصد.

در زمينه ارزش‏هاى سياست خارجى، گفتمان احمدى‏نژاد نسبت به گفتمان امام قدس‏سره قرابت بيشترى دارد. در بعد زمينه‏هاى اين سياست خارجى، دولت هاشمى با دولت خاتمى هر دو در راستاى تنش‏زدايى، بهبود و گسترش تعاملات، ايجاد فضاى مناسب در فضاى بين‏الملل، در رأس برنامه‏هايشان قرار دارد، اما در گفتمان احمدى‏نژاد سياست خارجى تهاجمى و قرار گرفتن در جايگاه مدعى در نظام بين‏الملل اهميت مى‏يابد.

همان‏گونه كه جدول شماره 4 نشان مى‏دهد، ارزش‏هاى اجتماعى و توسعه لوازم آن از قبيل عدالت‏گرايى، رفع تبعيض، خدمت‏رسانى به توده‏هاى مردم و... در گفتمان احمدى‏نژاد در مقايسه با گفتارهاى دو رئيس‏جمهور ديگر اهميت بيشترى دارد. در زمينه ارزش‏هاى اقتصادى، گفتارهاى هاشمى در مقايسه با دو گفتمان ديگر مورد توجه بيشترى قرار دارد، به طورى كه حدودا نيمى از مضامين گفتارهاى ايشان به اين موضوع اختصاص دارد؛ اما در بعد تشريح برنامه‏ها و سياست‏هاى اقتصاديشان با گفتمان خاتمى در يك راستا قرار دارد، ولى در گفتمان احمدى‏نژاد سياست‏ها متفاوت مى‏باشد. در بعد ارزش‏هاى فرهنگى در گفتارهاى هر سه رئيس دولت، درصد توجه در مقايسه با ارزش‏هاى ديگر كمتر است. در زمينه ارزش‏هاى فرهنگى در هر سه گفتمان رؤساى دولت‏هاى مذكور، متناسب با رويكرد مسلط خود جنبه‏اى از گفتمان موردنظر امام قدس‏سره نمود پيدا كرده است. در گفتمان هاشمى، در راستاى توسعه ارزش‏هاى اقتصادى، به توسعه مراكز علمى، فنى و آموزشى توجه بيشترى مى‏گردد. در گفتمان خاتمى، توسعه فرهنگى و توليدات آن و باز شدن فضا در اين عرصه در راستاى گسترش حقوق و آگاهى‏هاى سياسى و مدنى اهميت مى‏يابد. در گفتمان احمدى‏نژاد مقوله حاكميت و بسط ارزش‏هاى اسلامى و دينى در جامعه در راستاى استقلال فرهنگى و احياى هويت و خودباورى دينى رنگ و بوى بيشترى دارد. به همين دليل، شعار «دولت اسلامى» و «دولت ولايى و گفتمان مهدويت» در اين دولت محور قرار مى‏گيرد.

نتيجه اينكه هرچند ارزش‏ها و اهداف در گفتمان خاتمى با گفتمان هاشمى متفاوت به نظر مى‏رسد، اما تا حد زيادى در تشريح سياست‏ها و برنامه‏ها در زمينه‏هاى مختلف، از جمله در زمينه ارزش‏هاى اقتصادى، اجتماعى و سياست خارجى مشابه مى‏باشد و توجه آنها به عدالت اجتماعى كمتر از ديگر ارزش‏ها بوده است. در اين ميان، هر دو دولت هاشمى و خاتمى تفاوت‏هايى در پيگيرى ارزش‏هاى انقلاب و امام قدس‏سره با دولت احمدى‏نژاد داشتند. گفتمان احمدى‏نژاد از بُعد اهداف و ارزش‏ها و سياست‏ها، با گفتمان دو دولت ديگر تفاوت قابل ملاحظه‏اى دارد.

نتيجه‏گيرى
با مراجعه به تاريخ دو دهه اخير ايران، مى‏توان از وجود چند گفتمان محورى و متفاوت نام برد كه در رقابت با همديگر و ديگر گفتمان‏هاى رقيب، از حاشيه به مركز و متن زمينه گفتمانى آمدند و بر انديشه و عمل دولت‏ها تأثيرات فراوانى گذاشتند. علت آن، تأثير عوامل اقتصادى، سياسى و اجتماعى و نيز تأثير گفتمان‏هاى فرعى بوده است كه زمينه گفتمانى را پيوسته متحول كرده و تأكيد عام انقلاب بر تغيير و بازانديشى، اين پويايى مستمر را امكان‏پذير ساخته است.

اولين گفتمان انقلابى از سال 68 تا اوايل سال 1376 گفتمان «توسعه ارزش‏هاى اقتصادى و سازندگى» در نقد و نقض و اعتراض به سياست اقتصاد دولتى وارد صحنه مى‏شود كه مفسّر آن هاشمى رفسنجانى است. اين گفتمان خود مولد دومين گفتمان انقلابى از سال‏هاى 1376 تا اوايل سال 1384 تحت عنوان گفتمان «توسعه ارزش‏هاى سياسى» مى‏گردد. مفسّر گفتمان توسعه ارزش‏هاى سياسى، خاتمى است. سومين گفتمان انقلابى گفتمان «توسعه ارزش‏هاى اجتماعى» با تأكيد بر مفهوم عدالت‏گرايى است. اين گفتمان بر دو گفتمان پيشين غلبه يافت و آنتى‏تز گفتمان‏هاى قبلى تلقّى گرديد كه مفسّر آن احمدى‏نژاد است. اما چنان‏كه مشاهده شد، سياست‏هاى اتخاذشده اين سه دولت را به طور دقيق با اين سه مرحله نمى‏توان از يكديگر تفكيك كرد و در هر سه مرحله از دوران حاكميت دولت‏ها، ارزش‏ها به يكديگر نزديك و گاه متداخل‏اند؛ يعنى چنان نيست كه در دوره گفتمان احمدى‏نژاد از ارزش‏هاى فرهنگى يا اقتصادى، يا در گفتمان هاشمى از عدالت و آزادى و در دوران توسعه ارزش‏هاى سياسى خاتمى از فرهنگ و عدالت يا توسعه اقتصادى هرگز خبرى نباشد. نتيجه مقايسه دولت‏ها از بُعد پيگيرى ارزش‏ها، نشان مى‏دهد كه در همه اين دوران‏ها، دولت‏ها درصدد بسط آرمان‏ها و اهداف انقلاب و امام قدس‏سره بودند؛ اما بروز مشكلات و دشوارى‏ها و شرايط، باعث شده است كه اولويت را به يكى از ارزش‏ها بدهند و كمتر به ارزش‏هاى ديگر انقلاب بپردازند و در پيگيرى هر كدام از اهداف چندگانه انقلاب، وجوهى از ارزش‏هاى مطلوب در انديشه امام قدس‏سره برجسته و نمايان‏تر شده است. تك‏بعدى و نارسا بودن سياست‏هاى اين سه دولت در جمهورى اسلامى كه به طور متوالى جانشين هم شدند، باعث به وجود آمدن و شكل‏گيرى دولت و ارزش‏هاى جديد دولت بعدى گشته است. مسئولان دولت‏هاى بعد از انقلاب با مشكلات اجتماعى خاصى روبه‏رو شدند كه باعث شد آنها را به مسئله و ارزشى براى سياست‏گذارى تبديل كرده و بدان مهم بپردازند، به گونه‏اى كه اگر بدان توجه نمى‏كردند تبديل به بحران مى‏شد. مهم‏ترين ارزش از نظر هر رئيس دولت نيز، كانون منازعه آن دوران را تشكيل مى‏داده است. به عبارت ديگر، دولت‏هاى بعد از انقلاب، ارزش‏هاى مختلفى را دنبال كرده و هر كدام به يكى از ارزش‏هاى انقلاب و امام قدس‏سره پرداختند و هريك از آنها موفقيت‏هايى نسبى كسب كرده، و سعى داشتند تا آنجا كه مى‏توانند به اين ارزش‏ها جامه عمل بپوشانند. آنها در حل بحران‏هاى فراروى جامعه خود اقداماتى انجام داده و كم و بيش موفق، و در زمينه‏هايى نيز مستأصل گشته‏اند، ولى نپرداختن به اهداف ديگر انقلاب و امام قدس‏سره كه خواست تاريخى طبقات اجتماعى در ايران است و نياز بى‏پاسخ مانده جامعه به ديگر آرمان‏ها در هريك از دولت‏ها، موجب گرديد كه خواست طبقات اجتماعى بى‏پاسخ بماند، و باعث شد با روى كار آوردن دولت جديد، خواست‏هاى تاريخى خود را در جامعه، مطرح كنند. در ارزيابى دولت‏ها و سياست‏هايشان بايد بگوييمكه اين دولت‏ها نگرش تك‏بعدى و يك‏سونگرى داشتند و نتوانستند به تلفيق مناسبى از اين ارزش‏ها، دست پيدا كنند. البته لازم به ذكر است كه اين ارزيابى، محدود به سياست‏هاى اعلامى سه دولت مورد بررسى است. در اين خصوص كه اين سه دولت در عملكردهاى خود چه ميزان توانسته‏اند به آنچه گفته‏اند جامه عمل بپوشانند، موضوع ديگرى است كه نيازمند تحقيق جداگانه مى‏باشد.

 ••• منابع
ـ آيين انقلاب اسلامى برگزيده‏اى از آرا و انديشه‏هاى امام خمينى، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، 1374.

ـ امام خمينى، صحيفه امام، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، 1378.

ـ ـــــ ، صحيفه نور، تهران، سازمان مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى، 1378.

ـ ـــــ ، ولايت فقيه، تهران، اميركبير، 1375.

ـ جمشيدى، محمدحسين، انديشه سياسى امام خمينى، تهران، پژوهشكده امام خمينى و انقلاب اسلامى، 1384.

ـ حسين‏زاده، محمدعلى، گفتمان‏هاى حاكم بر دولت‏هاى بعد از انقلاب در جمهورى اسلامى ايران، قم، دانشگاه مفيد، 1386.


--------------------------------------------------------------------------------

* استاديار گروه علوم سياسى و جامعه‏شناسى انقلاب اسلامى، دانشگاه شاهد. دريافت: 10/3/90 ـ پذيرش: 19/8/90.

morshedizad@shahed.ac.ir

** استاديار گروه علوم سياسى و جامعه‏شناسى انقلاب اسلامى، دانشگاه شاهد. ghafari@shahed.ac.ir

*** كارشناس ارشد جامعه‏شناسى انقلاب اسلامى، دانشگاه شاهد. mortazavy_i@yahoo.com


--------------------------------------------------------------------------------

1ـ محمدعلى حسين‏زاده، گفتمان‏هاى حاكم بر دولت‏هاى بعد از انقلاب در جمهورى اسلامى ايران، ص 227.

2ـ امام خمينى، صحيفه نور، ج 6، ص 188.

3ـ امام خمينى، صحيفه امام، ج 17، ص 183.

4ـ همان.

5ـ همان، ج 13، ص 45؛ ج 7، ص 533.

6ـ همان، ج 12، ص 424.

7ـ محمدحسين جمشيدى، انديشه سياسى امام خمينى، ص 245.

8ـ امام خمينى، صحيفه امام، ج 10، ص 91.

9ـ همان، ج 3، ص 510.

10ـ همان، ج 6، ص 262.

11ـ همان، ج 4، ص 266.

12ـ همان، ج 6، ص 266.

13ـ همان، ص 268.

14ـ همان، ج 12، ص 274.

15ـ همان، ج 18، ص 61.

16ـ همان، ج 11، ص 238.

17ـ همان، ج 14، ص 343.

18ـ همان، ج 5، ص 464.

19ـ همان، ج 4، ص 425 و 426.

20ـ همان، ج 17، ص 275.

21ـ همان، ج 3، ص 249.

22ـ همان، ج 4، ص 248.

23ـ محمدحسين جمشيدى، همان، ص 654.

24ـ امام خمينى، ولايت فقيه، ص 34.

25ـ امام خمينى، صحيفه امام، ج 5، ص 518.

26ـ همان، ج 9، ص 439.

27ـ امام خمينى، صحيفه نور، ج 11، ص 21ـ28.

28ـ همان، ج 2، ص 139.

29ـ همان، ج 18، ص 221.

30ـ همان، ج 6، ص 364.

31ـ آيين انقلاب اسلامى برگزيده‏اى از آرا و انديشه‏هاى امام خمينى، ص 390ـ395.

32ـ همان.

33ـ امام خمينى، صحيفه امام، ج 6، ص 468.

34ـ همان، ج 4، ص 242.

35ـ همان، ج 6، ص 509.

36ـ همان، ج 15، ص 117.

37ـ آيين انقلاب اسلامى، ص 407ـ409.

38ـ امام خمينى، صحيفه امام، ج 11، ص 290.

39ـ همو، صحيفه نور، ج 19، ص 274.

40ـ همو، صحيفه امام، ج 21، ص 134.

41ـ همان، ج 18، ص 322.

42ـ محمدحسين جمشيدى، همان، ص 505.

43ـ امام خمينى، صحيفه امام، ج 20، ص 54.

44ـ همان، ج 9، ص 22.

45ـ امام خمينى، صحيفه نور، ج 16، ص 54.

46ـ امام خمينى، صحيفه امام، ج 13، ص 397.

47ـ همان، ج 15، ص 492.

48ـ همان، ج 12، ص 1.

49ـ همان، ج 16، ص 92.

50ـ همان، ج 9، ص 75.

51ـ همان، ج 14، ص 113.

52ـ همان، ج 9، ص 258.

53ـ همان، ج 21، ص 91.

54ـ همان، ج 2، ص 20.

55ـ همان، ج 14، ص 248.

56ـ همان، ج 13، ص 447.

57ـ همان، ج 17، ص 372.

58ـ همان، ج 7، ص 533.

59ـ همان، ج 21، ص 9.

60ـ همان، ص 158.

61ـ همان، ج 2، ص 44.

62ـ همان، ج 3، ص 366.

63ـ همان، ج 21، ص 200.

64ـ همان، ج 7، ص 26.

65ـ امام خمينى، ولايت فقيه، ص 42.

66ـ امام خمينى، صحيفه نور، ج 21، ص 38.

67ـ همان، ج 5، ص 292.

68ـ همان، ج 11، ص 508.