شخصیت و حقوق اجتماعی انسان از نگاه امام خمینی

1 ـ اعمال و رفتار انسان ها ریشه در افکار و اندیشه آنان دارد و آنچه آنان در حرکات و سکنات و سخنان خود بروز می دهند و هر آنچه دیگران از آنها مشاهده می کنند اگر به درستی ردیابی و پیگیری گردد به باورهای صاحبان گفتار و رفتار ـ حتی اگر ناخودآگاه باشد ـ می رسد و به اصطلاح خواستگاه انگیخته های آدمیان اندیشه های آنان است .
2 ـ جامعه انسانی اگر از آفت هرج و مرج و انارشیسم مصون و دارای نظم و انضباط باشد دو بخش مرتبط و نیازمند به همدیگر دارد که آن دو بخش و دو طرف مردم و زمامداران و ملت و حاکمیت می باشند. یعنی هر جامعه منظم و پیراسته از بی نظمی و هرج و مرج از دستگاه نظم دهنده مجموعه ای که کار ساماندهی و نظم بخشی آن را برعهده دارند برخوردار است .
چنانکه دستگاه حاکمیت و مجموعه کارگزاران برای شکل گیری و استمرار باید دارای ملتی باشند تا ریاست و زمامداری آنها را بپذیرند.
اصل ضرورت حکومت برای جوامع بشری و غیر عقلانی بودن هرج و مرج این گونه معنا پیدا می کند و قضیه درستی تلقی می گردد.
3 ـ تعامل و ارتباط دو بخش مورد اشاره جوامع انسانی ـ حاکمیت و ملت ـ از دو فرض و بلکه دو صورت واقعی خارج نیست رابطه ای انسانی عاطفی و عقلانی با رعایت اصول اخلاقی و عادلانه و یا رابطه ظالمانه و ارباب رعیتی و فرصت طلبانه . تاریخ طولانی زندگی متمدنانه انسان بر کره زمین شاهد گویای این تقسیم است . همچنانکه امروز به روشنی قابل مشاهده است .
نکته ظریفی که باید بدان توجه داشت این است که آنچه از حکومت ها و حاکمان و زمامداران بلکه زعمای جوامع بشری چه زعمای سیاسی و چه زعمای دینی و زعمای دیگر حوزه های متنوع زندگی انسانی مشاهده می شود که یا مثبت است و یا منفی یا انسانی است و یا حیوانی ـ از باورها و اعتقادات فکری دستگاه حکومتی و حاکمان ناشی می شود.
اگر از آنان رفتاری انسانی و منطبق بر معیارهای اخلاقی مشاهده شود و آنان در اعمال حاکمیت اصل عدالت را محور کار خویش قرار دهند این نشان از آن است که آنان : اولا به اصول اخلاقی و آموزه های ارزنده عدالت باور دارند و ثانیا نگاهی مثبت به انسانها خواهند داشت . ولی اگر رفتارشان غیرانسانی و غیراخلاقی و ظالمانه و ستمگرانه باشد باید دریافت که آنان به اصول اخلاقی هیچ باوری ندارند معلوم می شوند که نگاهشان به شخصیت انسان منفی و نادرست است .
4 ـ به تناسب روزهایی که در آن قرار داریم دهه مبارک فجر ـ و محوریت شخصیت بسیار بزرگ و تاریخی امام خمینی (ره ) که این همه آوازه ها از اوست خوبست تاملی داشته باشیم در نوع نگاه و اندیشه او درباره « انسان » و نیز جایگاهی که در عرصه سیاست حقوق و اجتماع برای یکایک افراد جامعه قائل بودند.
در نگاه الهی حضرت امام انسان در میان آفریده های الهی ویژگی منحصر به فردی دارد : « هیچ موجودی مثل انسان نیست ... این از مختصات انسان است که حق تعالی او را با جمیع اوصاف و صفات مقدس خودش ایجاد کرده است و همه چیز در او هست . » (صحیفه امام ج 13 ص 285 )
ایشان به این مهم اشاره دارند که «اصلا موضوع بحث انبیا انسان است . همه انبیا از آدم تا خاتم موضوع بحثشان انسان است به هیچ چیز دیگر هیچ فکر نمی کنند به انسان فکر می کنند برای اینکه همه عالم هم خلاصه اش همین انسان است ... انسان اگر درست بشود همه چیز عالم درست می شود . » (صحیفه امام ج 10 ص 8 ـ67 )
انسان شناسی امام خمینی با دیدی الهی و در پرتو آموزه های قرآن و عترت این است که : « انسان اعجوبه ای است دارای دو نشئه و دو عالم نشئه ظاهره ملکیه دنیویه که آن بدن اوست و نشئه غیبیه و ملکوتیه که از عالم دیگر است . و نفس او که از عالم غیب است دارای مقامات و درجاتی است ... و از برای هر یک از مقامات و درجات آن . جنودی است رحمانی و عقلانی که آن را جذب به ملکوت اعلی و دعوت به سعادت می کنند و جنودی است شیطانی و جهلانی که آن را جذب به ملکوت سفلی و دعوت به شقاوت می کنند . » (شرح چهل حدیث ص 5 )
و از آنجائی که انسان ایندو مسیر را پیش روی خود دارد مصلحت و سعادت او پاسخ به ندای فطرت خدایی و کمال طلب تحصیل کمالات و تزکیه نفس برای تقرب به حق تعالی و نیل به بهروزی واقعی و نجات ابدی است . به همین خاطر پیامبران الهی برای انسان سازی و امر مهم تزکیه انسانها فرستاده شدند : « انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق . » (بحار الانوار ج 16 ص 210 )
امام خمینی در این رابطه می گوید :« غایت بعثت این است که تزکیه کند مردم رالله اگر انسان تزکیه بشود و نفس انسان تربیت بشود این اختلافات برداشته می شود . » (صحیفه امام ج 14 ص 91 ـ290 ) ایشان در سخن دیگر نقطه آغازین هر اصلاحی را اصلاح انسان می داند و بر این باور است که اگر انسان ساخته شود عالم نیز اصلاح می شود : « هر اصلاحی نقطه اولش خود انسان است » چنانچه خود انسان تربیت نشود نمی تواند دیگران را تربیت کند . » (صحیفه امام ج 15 ص 491 ) اگر خودسازی آغازی برای اصلاح همه چیز و همه جا هست انانیت و رها شدگی انسان و افتادنش در دام طبع سرکش حیوانی و پاسخ ندادن به ندای فطرت الهی منشا همه گرفتاری ها و جنایات است :
«جنگ های عالم همه اش جنگ های انانیت است ... این انانیت در اولیا نیست جنگ هم در اولیا نیست ... اگر همه اصلا با هم مخالفت پیدا نمی کنند برای اینکه همه برای ]نمی کنند[اولیا در یک جایی جمع بشوند هیچ وقت باهم جنگ خداست دیگر خودی نیست تالله تزاحم بشود دعوا بشد . (تفسیر سوره حمد ص 5 ـ124 )
5 ـ روشن شد که نگاه امام به انسان نگاهی مثبت به بهترین آفریده الهی است . او انسان را موجودی دارای سرمایه وجودی کمال طلب و کمال خواه می داند که با دست تربیت انبیا و اولیا پله های تکاملی را طی می کند تا به عالی ترین درجات قرب حق تعالی برسد و رضایت او را بدست آورد که « و رضوان من الله اکبر » چون پایه و اساس اندیشه و نگاه امام به انسان اینگونه است آن یگانه عصر برای نجات ملت خود و امت اسلام و بلکه محرومان و مستضعفان جهان به نبرد با همه قدرت های اهریمنی قیام کرد و متکبران و مستکبران و استیلاطلبان جهان را به چالشی سخت کشاند و حقوق محرومان را مطالبه کرد. او به ملت ها باورمندانه ـ نه سیاست بازانه ـ احترام می گذاشت و با ملکوت وجود آنها ـ همان روح و جان الهی ـ سخن می گفت سخنی با زبان فطرت الهی و کمال جو تا « لیثیر دفائن العقول » در راستای رسالت انبیا محقق شود و عقول خفته انسان ها به جوشش در آید و حق بستانند. او نه تنها به انسانها احترام می گذاشت که آنها را صاحب حقوق فراوانی می دانست که حکومت ها باید به آنها احترام بگذارند. ایشان از اینکه حق تعیین سرنوشت ملت ایران با روی کار آوردن رضاخان توسط بیگانگان از میان رفت شکوه می کرد : « باروی کار آمدن رضاخان این سه اصل اسلامی در امر حکومت پایمال شد اول اصل لزوم عدالت در حاکم اسلامی و دوم اصل آزادی مسلمین در رای به حاکم و تعیین سرنوشت خود و سوم اصل استقلال کشور اسلامی از دخالت اجانب و تسلط آنها بر مقدرات مسلمین . » (صحیفه امام ج 5 ص 236 )
به همین خاطر با پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در برابر هر گونه وادادگی و تحجر و افراط و تفریط موضع روشن گرانه می گرفتند و باصدای رسا می فرمودند : « میزان رای ملت است . » (صحیفه امام ج 8 ص 173 ) و به مردم می گفت : « امروز دیگر مثل سابق نیست که یک لیستی درست بکنند و بفرستند هر جا اینها باید بشود غیر از اینهانباید بشود. یا یک دسته مامور بفرستند سر صندوق ها هر کاری دلشان می خواهد بکنند. امروز (در عصر جمهوری اسلامی ) اختیار دست خود شماهاست و احدی حق ندارد که تصرف بکند . » (صحیفه امام ) ج 18 ص 438 )
امامی که ملت جز خیرخواهی و صداقت از او ندید در دوران مبارزات اعلان کرد : « در تمام زمینه های ما در جهت منافع مردم خودگام برمی داریم و به آنچه صلاح آنان و پاسخگوی آرمان اسلامی آنان باشد عمل می کنیم . » (تبیان دفتر 36 ص 50 )
ایشان حکومت و دولت را در خدمت مردم می خواست و می فرمود :« دولت مال مردم است بودجه مملکت از جیب مردم است شما نوکر مردم هستید دولت ها خدمتگزار مردمند لفظا نگویید من خدمتگزار وعملا توی سر مردم بزنید و این ارباب های بیچاره تان را پایمال کنید . » (همان ص 50 ) 
آن اندیشه انسان شناسانه امام خمینی در عرصه سیاست و اجتماع حق تعیین سرنوشت حق خدمت شدن و آقا بودن را برای ملت به ارمغان می آورد.
ایشان در بیانی درباره حکومت اسلامی می گوید :«حکومت اسلامی ... حکومت ملی است حکومت مستند به قانون الهی و به آرای ملت هست اینطور نیست که با قلدری آمده باشد که بخواهد حفظ کند خودش را با آرای ملت می آید و ملت او را حفظ می کند و هر روزی هم که بر خلاف آرای ملت عمل کند... قهرا ساقط است . و ملت ایران هم او را کنارش می گذارد . » (صحیفه امام ج 5 ص 14 ـ213 )
تعجب است که چرا بعضی از افراد صاحب قلم ـ که این روزها درحق امام بی انصافی روا می دارند ـ به این سخنان صریح و محکم امام توجه ندارند و از سر بی انصافی چیزهایی را به امام نسبت می دهند مبنی بر بی توجهی امام به جان و جایگاه مردم که قطعا نادرست است . چه احترام و جایگاهی برای ملت بالاتر از اینکه امام می گوید : « ملت ما هر طور رای داد ما هم از آنها تبعیت می کنیم . ما حق نداریم خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم . » (صحیفه امام ج 11 ص 34 )
امام خمینی بر این عقیده بود که :«اساس کار یک جمهوری اسلامی تامین استقلال مملکت و آزادی ملت ما و... این اصلاحات بامشارکت کامل همه مردم خواهد بود . » (صحیفه امام ج 5 ص 155 )]است و[اصلاحات لازم]