ضرورت استقرار نظام سیاسی اسلام در اندیشه امام خمینی

نظام سیاسی و حکومتی اسلام از موضوعات بسیار محوری و بنیادین در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی محسوب می شود. جایگاه واهمیت خاص این موضوع وقتی بهتر و بیشتر نمایان می گردد که دریابیم انگیزه و هدف مبنایی و اساسی شکل گیری انقلاب شکوهمنداسلامی استقرار حکومت اسلامی در ایران بود و حضرت امام خمینی از ابتداهیج اصلاح و رفرمی را موثر و مفید نمی دانست و همواره انهدام نظام ستمشاهی وتشکیل حکومت اسلامی را سرلوحه برنامه های خویش قرار داده بود.
از منظر امام خمینی رژیم پهلوی و هر رژیم غیرالهی و آلوده به فساد و ظلم و تعدی و وابسته به قدرت های بیگانه در هر مکان و هر زمان فاقد مشروعیت می باشد و نباید بر سرنوشت انسان ها حاکم گردد.
در نگاه امام خمینی حکومت مشروع و سالم و سازنده و راهگشا به سوی سعادت و رستگاری در همه ابعاد و شئون حیات انسان از اسلام سرچشمه می گیرد و اصولا این دین جامع و زندگی ساز و حاضر و ناظر در تمام صحنه ها و عرصه های حیات فردی و اجتماعی برای تشکیل حکومت و راهبرد جامعه و تامین همه نیازهای مادی و معنوی و استقرار امنیت و عدالت و آرامش نازل گردیده است.
قصور و تسامح و غفلت هایی که در طول تاریخ برای تحقق حکومت اسلامی روا داشته شده است نافی ضرورت تشکیل این نوع حکومت نمی باشدو به طور طبیعی در هر منطقه جغرافیایی و در هر دوره و مقطع تاریخی اصل حیاتی و تغییرناپذیر اداره جامعه بر اساس قوانین جامع اسلام و در قالب تشکیل نظام سیاسی و حکومتی ثابت و تحقق آن لازم می باشد.
یکی از مهم ترین جلوه های اندیشه های تابناک سیاسی حضرت امام خمینی که به صورت مباحث بسیار بنیادین و اقناع کننده و جذاب فکری متجلی و محقق گشته است “دلایل ضرورت تشکیل حکومت اسلامی” می باشد.
حضرت امام خمینی به زیبایی هرچه تمام تر براهین و دلایل بسیار معقول و خردمندانه ای را برای استقرار نظام حکومتی اسلام در جامعه ارائه می دهد و به این وسیله هر ذهن کنجکاو و حساس و پرسشگر در این موضوع را روشن و بصیر و متقاعدمی سازد. این دلایل را به صورت فشرده و مجمل مورد توجه و نظر قرار می دهیم.

1 ـ تردیدی وجود ندارد که در هر جامعه و کشور قوانین سالم و مفید بدون اجرا و عمل و بروز آثار و نتایج لازم فاقد ارزش می باشند و تا زمانی که از لابلای اوراق کتب خارج نگردند و به عینیت در نیایند و نیز تا از بخشنامه های اداری به عمل دقیق و همه جانبه نرسند هیچ سودی برای افراد جامعه نمی آفرینند و مشکل و مانعی را مرتفع نمی کنند و تنگنایی را برطرف نمی سازند.
راه اصلی اجرای قوانین تشکیل “حکومت” است و ایجاد سازمان ها و وزارتخانه ها و موسسات گوناگونی که در مجموع قوه اجرائیه هر کشور را بنیان می نهند.
اصل ضرورت حکومت و قوه اجرایی برای تحقق قوانین یک اصل طبیعی و بدیهی و عقلانی می باشد و به همین دلیل برای تمام جوامع و کشورها پذیرفته است و به هیچ وجه قابل انکار نمی باشد.
حضرت امام خمینی اولین دلیلی که برای تشکیل حکومت اسلامی ارائه می دهند لزوم وجود یک تشکیلات قدرتمند اجرایی برای استقرار قوانین اسلام در جامعه است:
“مجموعه قانون برای اصلاح جامعه کافی نیست برای این که قانون مایه اصلاح و سعادت بشر شود به قوه اجرائیه و مجریه احتیاج دارد. به همین جهت خداوند متعال در کار فرستادن یک مجموعه قانون یعنی احکام شرع یک حکومت و دستگاه اجرا و اداره مستقر کرده است. رسول اکرم (ص) در راس تشکیلات اجرایی و اداری جامعه مسلمانان قرار داشت... اصولا قانون و نظامات اجتماعی مجری لازم دارد. در همه کشورهای عالم و همیشه این طور است که قانون گذاری به تنهایی فایده ندارد. قانون گذاری به تنهایی سعادت بشر را تامین نمی کند. پس از تشریع قانون بایستی قوه مجریه ای به وجود آید. قوه مجریه است که قوانین و احکام دادگاه ها را اجرا می کند و ثمره قوانین و احکام عادلانه دادگاه ها را عاید مردم می سازد. به همین جهت اسلام همان طور که قانون گذاری کرده قوه مجریه هم قرار داده است. “ولی امر” متصدی قوه مجریه هم هست. (1)

2 ـ قوانین اسلام برای یک محدوده و منطقه خاص جغرافیایی و یک دوره تاریخی ویژه نازل نشده است و این یک اصل بدیهی و انکارناپذیر است که این دین مبین که خاتم ادیان است به همه ادوار تاریخ و تمام مکان ها و به منظور هدایت همه انسان ها از هر رنگ و زبان و نژاد و ملیت نظر می گسترد. بر مبنای این حقیقت بزرگ ضرورت استقرار احکام و قوانین جامع اسلام در هر عصر و زمانه ای ضروری می باشد و از آنجاکه اجرای قوانین دستگاه و قوه مجریه و تشکیلات حکومتی می طلبد لزوم تشکیل حکومت اسلامی نیز به دوره حیات پیامبر اکرم (ص) محدود نمی شود و پس از آن نیز باهمان ضرورت تثبیت می گردد.
حضرت امام خمینی در این باره اینگونه توضیح می دهند:
“بدیهی است ضرورت اجرای احکام که تشکیل حکومت رسول اکرم (ص) را لازم آورده منحصر و محدود به زمان آن حضرت نیست و پس از رحلت رسول اکرم (ص) نیز ادامه دارد... احکام اسلام محدود به زمان و مکانی نیست و تا ابد باقی و لازم الاجراست. تنها برای زمان رسول اکرم (ص) نیامده تا پس از آن متروک شود و دیگر حدود و قصاص یعنی قانون جزای اسلام اجرا نشود یا انواع مالیات های مقرر گرفته نشود یا دفاع از سرزمین و امت اسلام تعطیل گردد. این حرف که قوانین اسلام تعطیل پذیر یا منحصر و محدود به زمان یا مکانی است برخلاف ضروریات اعتقادی اسلام است. بنابر این چون اجرای احکام پس از رسول اکرم (ص) و تا ابد ضرورت دارد تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرا و اداره ضرورت می یابد. بدون تشکیل حکومت و بدون دستگاه اجرا و اداره که همه جریانات و فعالیتهای افراد را از طریق اجرای احکام تحت نظام عادلانه درآورد هرج و مرج به وجود می آید و فساد اجتماعی و اعتقادی و اخلاقی پدید می آید.” (2)

3 ـ تفکر ناصحیحی همواره در سطح جامعه و در میان افراد و جریان های فکری و اعتقادی خاصی رشد و ترویج یافته است که بر اساس آن شخصیت والای رسول گرامی اسلام (ص) در امور عبادی و اخلاقی و معنوی محدود و محصور می گردد. این افراد و گروه ها هرگز به پیامبر اکرم (ص) در جایگاه و نقش حاکم و زمامدار اسلامی و کسی که در راس نظام سیاسی اسلام به تدبیر امور و اداره جامعه می پردازد نمی نگرندو چه بسا در ذهن و مخیله خویش نیز نه تنها چنین تصوری رانمی گنجاند که آن را دون شخصیت رسول خدا و با رسالت و پیامبری اش در تضاد و تنافی تلقی می کنند!
این انگاره و تفکر ناصحیح از برداشت یکسویه و ناقص آنان از اسلام ناشی می شود که اگر این افراد و گروه ها به جامعیت دین حق نظر می گستردند و قوانین اجتماعی اقتصادی سیاسی حقوقی نظامی و امنیتی آن را به مداقه می گذاشتند به طور طبیعی به این نتیجه می رسیدند که یکی از وظایف و مسئولیت های مهم و محوری پیامبر خدا(ص) تشکیل حکومت برای اداره جامعه و سرزمین اسلامی است. برخلاف تصور و دیدگاه تنگ و سطحی این افراد و جریان ها مستندات قطعی تاریخی بر زمامداری و حکومت نبی اکرم (ص) گواهی می دهند و به همین دلیل یکی از دلایل لزوم تشکیل حکومت اسلامی در هر عصر و زمانه ای تبعیت از سیره و روش رسول خدا(ص) و پس از او حضرت علی (ع) می باشد. حضرت امام خمینی در رهنمودهای سیاسی خویش به طور مکرر به وجود این مستند تاریخی غیرقابل انکار استدلال می کند که آنچه در ذیل می آید یکی از آن نمونه هاست:
“سنت و رویه پیغمبر اکرم (ص) دلیل بر لزوم تشکیل حکومت است. زیرا اولا خود تشکیل حکومت داد و تاریخ گواهی می دهد که تشکیل حکومت داده و به اجرای قوانین و برقراری نظامات اسلام پرداخته و به اداره جامعه برخاسته است. والی به اطراف می فرستاده به قضاوت می نشسته و قاضی نصب می فرموده سفرایی به خارج و نزد روسای قبایل و پادشاهان روانه می کرده معاهده و پیمان می بسته جنگ را فرماندهی می کرده و خلاصه احکام حکومتی را به جریان می انداخته است. ثانیا برای پس از خود به فرمان خدا تعیین “حاکم” کرده است. وقتی خداوند متعال برای جامعه پس از پیامبر اکرم (ص) تعیین حاکم می کند به این معناست که حکومت پس از رحلت رسول اکرم (ص) لازم است.” (3) “حضرت امیر یک مملکت را اداره می کرد سیاستمدار یک مملکت بود” (4) یک رجل سیاسی بود... مرد سیاست بوده... و دستورهایی که داده همه اش دستورهای سیاسی است.” (5)

4 ـ موجودیت مسلمانان و وطن و سرزمین اسلامی با “اتحاد و وحدت” شیرازه می گیرد و به اتقان و استحکام می رسد. همچنان که در نقطه مقابل انهزام مسلمین و اضمحلال دین و سرزمین اسلامی از تفرقه و تشتت و اختلاف مایه می گیرد. همان گونه که اتحاد و اقتدار مسلمانان آنان را از هرگونه تعدی و تجاوز و ستم و جنایت قدرت های استعماری مصون و محفوظ می دارد و در بلندای قله های عزت و شرف و آزادی و استقلال می نشاند تفرقه و تنش و تنازع آنان را در برابر دشمنان به ضعف و تزلزل می رساند و هویت و موجودیت و جان و مال و ناموس ومنابع ثروت های سرشارشان را در معرض فنا و نابودی قرار می دهد. اکنون که ضروت قطعی وجود اتحاد ووحدت مسلمانان و یکپارچگی وطن و سرزمین اسلامی تثبیت گردید پرسش اساسی این است که چگونه باید از افتراق رهید و به اتحاد رسید تردیدی وجود ندارد که تشکیل حکومت اسلامی با توجه به فراهم آوردن همه اهرم ها و ابزار و وسایل و امکانات فراوان در ابعاد فکری فرهنگی سیاسی نظامی و اقتصادی در مراکز و سازمان های گسترده حکومتی نزدیک ترین و اثربخش ترین و پایدارترین راه و روش برای ایجاد اتحاد و اقتدار و تامین آزادی و استقلال ملت های مسلمان و سرزمین های اسلامی در هر عصر و هر مکان محسوب می شود. حضرت امام خمینی در تبیین دلایل لزوم تشکیل حکومت اسلامی ایجاد وحدت و قدرت و صلابت در مسلمانان و شکل گیری جبهه متحد اسلامی را یک برهان قاطع می دانند:
“وطن اسلام را استعمارگران و حکام مستبد و جاه طلب تجزیه کرده اند. امت اسلام را از هم جدا کرده و به صورت چندین ملت مجزا درآورده اند یک زمان هم که دولت بزرگ عثمانی به وجودآمد استعمارگران آن را تجزیه کردند. روسیه و انگلیس و اتریش و سایر دولت های استعماری متحد شدند و با آن جنگ ها کردند و هر کدام قسمتی از قلمرو آن را به تصرف یا تحت نفوذ خود درآوردند. گرچه بیشتر حکام دولت عثمانی لیافت نداشتند و بعضی از آنها فاسد بودند و رژیم سلطنتی داشتند باز این خطر برای استعمارگران بودکه افراد صالحی از میان مردم پیدا شوند و به کمک مردم در راس این دولت قرار گرفته با قدرت و وحدت ملی بساط استعمار را برچینند. و به همین علت پس از جنگ های متعدد در جنگ بین الملل اول آن را تقسیم کردند که از قلمرو آن 10 تا 15 مملکت یک وجبی پیدا شد! هر وجب را دست یک مامور یا دسته ای از مامورین خود دادند. بعدها بعضی از آنها از دست مامورین و عمال استعمار بیرون آمده است. ما برای این که وحدت امت اسلام را تامین کنیم برای این که وطن اسلامی را از تصرف و نفوذ استعمارگران و دولت های دست نشانده آنها خارج و آزاد کنیم راهی نداریم جز این که تشکیل حکومت بدهیم. چون به منظور تحقق وحدت و آزادی ملت های مسلمان بایستی حکومت های ظالم و دست نشانده را سرنگون کنیم و پس از آن حکومت عادلانه اسلامی را که در خدمت مردم است به وجود آوریم. تشکیل حکومت برای حفظ نظام و وحدت مسلمین است چنان که حضرت زهرا سلام الله علیها در خطبه خود می فرماید که امامت برای حفظ نظام و تبدیل افتراق مسلمین به اتحاد است.” (6)
دلایل چهارگانه ای که از نظر گذشت یعنی “لزوم وجودتشکیلات اجرایی برای استقرار قوانین اسلام” “نبودن محدودیت جغرافیایی و تاریخی برای تحقق نظام سیاسی اسلام” “سیره و روش و رویه عملی پیامبر اکرم (ص) و امیرمومنان (ع) در زمامداری و تشکیل حکومت و اداره جامعه و کشور” و “تامین وحدت و اقتدار ملت های مسلمان و سرزمین های اسلامی” از جمله مهم ترین استدلال های مبتنی بر معیارهای شرع و عقل می باشد که ضرورت تشکیل حکومت اسلامی را به اثبات می رساند. حضرت امام خمینی علاوه بر دلایل چهارگانه مزبور دلایل و براهین دیگری نیز ارائه می دهد که هر کدام به نحوی شایسته و به صورت منطقی و با بیان مثال ها و مصادیق مشهود و ملموس و مرتبط با واقعیات و مقتضیات حیات اجتماعی و ضروریات و نیازمندی های خاص آن تشکیل حکومت اسلامی در هر عصر را به اثبات می رساند. (7)

پاورقی:
1 ـ ولایت فقیه اثر حضرت امام خمینی از انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار امام ص 17 و. 18
2 ـ همان منبع ص 18 و 19
3 ـ همان منبع ص 18
4 ـ سیره معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی موسسه تنظیم ونشرآثار امام ص 246
5 ـ همان منبع ص 246 و 247
6 ـ ولایت فقیه ص 26 و 27
7 ـ مراجعه شود به کتاب های “آئین انقلاب اسلامی” (گزیده اندیشه های حضرت امام خمینی) “ولایت فقیه” “اسلام ناب در کلام و پیام امام خمینی” از آثار منتشرشده توسط موسسه تنظیم و نشر آثار امام.