مناسبات آزادى و امنيت از ديدگاه امام خمينى(ره)

در نوشته حاضر، مناسبات آزادى و امنيت بررسى شده است. از اين‏رو، سه نگره مطرح شده است: تقدم امنيت بر آزادى، تقدم آزادى بر امنيت و تعامل آزادى و امنيت. نويسنده مقاله مدعاى خود را بر نگره سوم استوار ساخته و به اين بحث در انديشه سياسى امام خمينى؛ پرداخته است. از اين رو بر اين باور است كه در نگاه امام خمينى، مناسبات آزادى و امنيت، از سنخ تعاملى و تأثير و تأثرى است. در يك سويه، آزادى، در تأمين و تضمين امنيت مساعدت مى‏كند و در سويه مقابل، امنيت نيز فضا و گونه‏هاى گسترده تحقق آزادى را براى افراد و نهادها بسط و گسترش مى‏دهد. تفصيل مباحث را به همراه مستندات در ادامه مى‏خوانيد.
واژه‏هاى كليدى: آزادى، امنيت، امام خمينى‏رحمه الله، انديشه سياسى اسلام.
نگره‏ها در مناسبات آزادى و امنيت‏
برخوردارى از امنيت و آزادى، حق مردم يك جامعه است اما مناسبات آزادى و امنيت چگونه است؟ به طور كلى سه نگره طرح شده است:
برداشت نخست، يك تلقى سنتى كه به تقدم امنيت مى‏انديشد و امنيت را در مقابل آزادى تعريف مى‏كند. در اين جا حوزه آزادى‏ها با محدوديت‏هاى امنيتى محدود و حتى تهديد مى‏شود. نظريه نهادگرايى هويتى نيز در همين برداشت تحليل‏پذير است. نهادگرايى هويتى معطوف به تقدم نظم و امنيت بر آزادى است... نهادگرايى هويتى معطوف به نظم امنيتى است و نظم سياسى را به منزله يك هدف، مفروض مى‏گيرد. اين هدف به وسيله دولت تأمين مى‏شود و از اين رو نهادِ دولت، اهميت فراوان يافته است و بر گروه و فرد اولويت و ارجحيت مى‏يابد.2
به غير از تلقى سنتى، كه معتقد به تقدم امنيت بر ساير ارزش هاست، مى‏توان از نگرش سوسياليستى و ماركسيستى نيز در ادامه اين ديدگاه ياد كرد. بايد گفت در اين تلقى‏ها نيز ارزش برتر، آزادى نيست، اگرچه عدالت در آن رنگ و لعاب بيشترى دارد اما نظم و امنيت بر صدر مى‏نشيند. از اين رو مى‏توان گفت كه چنين ديدگاهى نيز در كنار نگره‏هايى قرار مى‏گيرد كه قائل به تقدم امنيت بر آزادى هستند.
برداشت دوم، معتقد به تقدم آزادى بر نظم و امنيت است. از اين ديدگاه با عنوان نهادگرايى حقانيتى نيز ياد شده است. بر مبناى اين تلقى، از آن رو كه قدرت مى‏تواند فاسد كننده باشد، بايد نوعى سازوكار در نهاد دولت ايجاد شود تا انباشت قدرت نتواند تهديدى متوجه حقوق اساسى مردم و به ويژه آزادى‏هاى آنها نمايد. در اين ديدگاه، بر خلاف ديدگاه پيشين، اين مفروض نهفته است كه امنيت و قدرت مى‏بايست در خدمت جامعه باشد و نه در خدمت حاكمان و صاحبان قدرت.3 بنابراين، آزادى نه تنها مخل امنيت در جامعه نيست، بلكه ارزشى برتر از امنيت است.
شايد به نظر آيد كه با توجه به ارزش‏هاى موجود در مكتب ليبراليسم، اين مكتب در شمار قائلان برجسته اين نگرش به شمار مى‏رود. اين برداشت تا حدى درست است، اما در مقابل با مطالعه برخى از مهم‏ترين نظام‏هاى سياسى متخذ از اين مكتب و به ويژه ليبرال - دموكراسى‏هاى موجود در دنيا و در رأس آن ايالات متحده آمريكا، امروزه نمى‏توان اين نگره را به آنان منتسب كرد.4
تأمل در آن چه پس از حوادث يازدهم سپتامبر در امريكا گذشته است و اكنون نيز در حال جريان است، نشان مى‏دهد نهادهاى قانون گذار در ايالات متحده امريكا با وضع قوانين مختلف از ايده تقدم امنيت بر آزادى حمايت و دفاع كرده‏اند. مهم‏ترين لايحه امنيتى كه به تصويب كنگره آمريكا رسيده و محيط آزادى‏هاى مدنى اين كشور را به طور اساسى تغيير داده، قانون معروف به «قانون وطن پرست» يا «قانون وطن دوست» ممالك متحده امريكا(USA patriot act) است كه به فاصله يك ماه از حادثه يازده سپتامبر 2001 (بيست شهريور 1380) از طرف مجلس نمايندگان و مجلس سناى آمريكا به اتفاق آرا به تصويب رسيد. اين قانون، دست رئيس جمهور و نهادهاى امنيتى را در انجام برخى امور، چنان باز گذارده است كه از نشانه‏هاى بارز اخلال در آزادى‏هاى مدنى و قانونى مردم و تقدم امنيت بر آزادى است.5
برداشت سوم، در رابطه ميان امنيت و آزادى به نوعى تعامل مى‏انديشد و به گونه‏اى بروز و تأمين هر يك مبتنى بر ديگرى است. از اين رو در فقدان امنيت، از آزادى اثرى نيست و در غياب آزادى، امنيتى وجود نخواهد داشت. اساساً امنيت براى تضمين و تأمين آزادى‏هاى اساسى و مشروع انسان است. بنابراين در اين رويكرد تقدم امنيت بر آزادى و بالعكس نفى و بر تعامل آن دو تأكيد مى‏شود. در اين برداشت بدون اين كه اهميت يكى از آن دو كاهش يابد، افراد و گروه‏ها براى آن كه از حد معقولى از آزادى بهره ببرند، از بخشى از آزادى‏هاى خود چشم پوشى مى‏كنند و در مقابل از امنيت برخوردار مى‏شوند تا در چنين فضايى به فعاليت‏هاى آزادانه خود بپردازند.
در اين ديدگاه مفاهيم آزادى و امنيت با يك ديگر در ارتباط هستند. از اين رو اگر آزادى، با حضور امنيت همراه نباشد، قابل استفاده نيست، زيرا در يك فضاى امن مى‏توان به آزادى هم دست يافت. در طرف ديگر، اگر امنيت هم فاقد حقوق و آزادى‏هاى مشروع و قانونى باشد، نمى‏توان از امنيت سخن گفت. زيرا فقدان عنصر امنيت در جامعه، مى‏تواند مساوى با حضور استبداد و ديكتاتورى باشد تا امنيتى كه در آن بتوان از آزادى برخوردار شد.6
رابطه آزادى و امنيت در آراى امام خمينى، از نوع برداشت سوم يعنى تعاملى و تأثير و تأثرى است. بحث امنيت در مباحث امام خمينى، افزون بر استفاده از واژه امنيت، با واژه‏هاى مختلفى مورد اشاره قرار گرفته است. از جمله از فقدان تحميل، زور و خشونت، رعب و ترس، حفظ جان و مال و... . از اين رو صرفاً نبايد در پى دانش واژه امنيت بود. نوشته حاضر نخستين نوشته‏اى است كه به بحث رابطه امنيت و آزادى در آراى امام خمينى مى‏پردازد.
آزادى بر ديگر مفاهيم فلسفى و سياسى تقدم رتبى دارد. در واقع انسان به دليل اين كه آزاد به دنيا مى‏آيد و به صورت تكوينى از سوى خداوند آزادى در نهاد او به وديعه نهاده شده است، همواره از آزادى برخوردار است. بحث‏هاى مربوط به نسبت سنجى ميان آزادى و امنيت و ساير مفاهيم مشابه، پس از اين مرحله رخ مى‏دهد. مفروض نگارنده در اين بحث تقدم رتبى آزادى بر ساير مفاهيم فلسفى و سياسى است. مباحثه و نسبت سنجى ميان آزادى و ساير مفاهيم، پس از اين مرحله انجام مى‏گيرد.7

چيستى آزادى‏
اين پرسش مطرح است كه چرا تاكنون بشر به يك برداشت و تفسير واحد و مورد اجماع از آزادى دست نيافته است و تلقى‏هاى گوناگونى از آزادى رواج دارد. به نوشته آيزايا برلين:
در تاريخ بشر همه اخلاقيون آزادى را ستوده‏اند. اما معنى آزادى نيز مانند كلمات خوشبختى، خوبى، طبيعت و حقيقت به قدرى كشدار است كه با هر گونه تفسيرى جور در مى‏آيد.8
وى مى‏نويسد، نويسندگان تاريخ عقايد، بيش از دويست تعريف براى اين واژه ضبط كرده‏اند.
تعدد مكتوبات موجود درباره آزادى واقعيتى انكارناپذير است. تكثّر و گستردگى بحث آزادى و فقدان اتفاق جمعى بر مفهوم واحد و فضاهاى يك‏سان از انواع آزادى به اين سبب است كه: نخست، افرادى كه به اين بحث وارد شده‏اند داراى انديشه‏ها و عقايد متفاوتى بوده‏اند و هر كدام نيز با توجه به پيش فرض‏ها و مسلك و مرام خويش به يك تلقى از اين موضوع دست يافته است. در اين صورت، تفاوت‏ها محسوس و صورت آشكارى به خود مى‏گيرد.
ديگر اين كه، اين اختلاف با توجه به شرايط و نيازهاى زمان حادث شده است و فضاى عمومى و مسائل سياسى و قدرت حاكمان در فقدان توافق جمعى انديشوران و اتخاذ موضعى متفاوت با ديگران بى‏تأثير نبوده است. از جمله عوامل ديگر مى‏توان به سوء استفاده از آزادى اشاره كرد كه طالبان فهمِ حقيقى آزادى را گمراه كرده است. نكته قابل تأمل در بحث حاضر اين است كه ابهام در معناى آزادى مى‏تواند تأمين و تضمين آن را با دشوارى همراه سازد. از اين رو در بحث مناسبات آزادى و امنيت نيز آشكار مى‏شود.
اگرچه مفهوم آزادى همواره پر ابهام و رازآلود بوده است، اما آزادى همواره خواستى همگانى بوده است. پس از پيروزى انقلاب، در قانون اساسى جمهورى اسلامى نيز بازتاب يافته و مهم‏تر اين كه در اسلام نيز مورد تأكيد واقع شده است.9 با اين وصف، تحليل آراى امام خمينى در باب مسئله آزادى و امنيت، از منظر فقيه، عارف و فيلسوفى كه به تأسيس حكومت در عصر حاضر مبادرت ورزيد، اهميت و ضرورت مى‏يابد.
به رغم تنوع و تكثر برداشت‏ها از مفهوم آزادى و با توجه به ابهام معنايى اين مفهوم، امام خمينى معتقد است آزادى مسئله‏اى بديهى و بى‏نياز از تعريف است. اين رويكرد با توجه به خاستگاه آزادى در نزد انديشوران مسلمان قابل تحليل است، زيرا آنان آزادى را وديعه‏اى الهى مى‏دانند كه خداوند آن را در نهاد هر انسانى به امانت گزارده است. در بحث مفهوم آزادى مى‏توان به دو جنبه سلبى و ايجابى در انديشه امام خمينى اشاره كرد. ايشان در تعريف آزادى مى‏گويد:
آزادى يك مسئله نيست كه تعريف داشته باشد. مردم عقيده شان آزاد است. كسى الزامشان نمى‏كند كه شما بايد حتماً اين عقيده را داشته باشيد، كسى الزام به شما نمى‏كند كه حتماً بايد اين راه را برويد، كسى الزام به شما نمى‏كند كه بايد اين را انتخاب كنى، كسى الزامتان نمى‏كند كه در كجا مسكن داشته باشى يا در آن‏جا چه شغلى انتخاب كنى. آزادى يك چيز واضحى است.10
اين سخن امام، علاوه بر اين كه آزادى را مسئله‏اى واضح و روشن ارزيابى مى‏كند، از سويى مصاديق گسترده‏اى از آزادى‏ها را نيز بيان مى‏نمايد كه مى‏تواند در تبيين و تحليل آراى امام خمينى در باب آزادى كمك فراوانى كند. افزون بر اين، از بند مذكور مى‏توان نكاتى در باب امنيت نيز استنباط كرد. در واقع افراد و گروه‏ها در حوزه مذكور ضمن برخوردارى از امنيت، از آزادى نيز بهره‏مند مى‏شوند و حوزه اين دو آن چنان در هم تنيده است كه قابل گسست نيست. تأكيد امام خمينى بر فقدان الزام و اجبار و آزادى از هراس و تهديد، به نسبت امنيت و آزادى اشاره دارد.
البته در تعريف فوق، بيشتر جنبه منفى و سلبى آزادى و به عبارتى «آزادى از» مورد توجه امام خمينى قرار گرفته است. در نخستين مرحله از گفت و گو در باب آزادى، به وجوه سلبى «آزادى از» بيش از هر چيزى تأكيد شده است. از آن جا كه آزادى مثبت پس از آزادى منفى مى‏آيد، مى‏توان به مواردى از سخنان ايشان اشاره كرد كه در آنها به وجوه ايجابى آزادى نيز اشاره كرده‏اند:
شما امروز آزاد هستيد، همه برادران و خواهران امروز آزادند و آزادانه از دولت انتقاد مى‏كنند. از هر چيزى كه بر خلاف مسير ملت و اسلام باشد انتقاد مى‏كنند، مسائل سياسى را از دولت تقاضا مى‏كنند. اين نهضت شما را آزاد كرد و از آن بندهايى كه بر ملت بود نجات داد. الان آزادانه در اين‏جا مجتمع هستيد و آزادانه مسائل سياسى و اجتماعى محل احتياج ملت را طرح مى‏كنيد. شما امروز خودتان در سرنوشت خودتان دخالت مى‏كنيد. خودتان مسائل سياسى را طرح مى‏كنيد و از دولت مى‏خواهيد. اين معناى آزادى است.11
يكى از سويه‏هاى آزادى در كلام ايشان، انتقاد از مجموعه كارگزاران نظام سياسى است، تا امور در مجارى اساسى و قانونى خويش پيش رود، راه‏هاى انحراف مسدود و راه‏هاى اصلاح هموار گردد. اين امور ميسور نيست، جز با تحقق امنيت. نمى‏توان گفت انتقاد آزاد است، اما امنيت براى انتقاد كنده فراهم نيست. در واقع، امنيت سازوكارى براى تحقق و نهادينه ساختن آزادى در فضاهاى مختلف آن و به ويژه در مصاديق مورد اشاره امام خمينى است.
در پايان اين بحث، اشاره به يك تعريف ديگر از آزادى ضرورى است. در اين مورد آزادى به استقرار امنيت تعريف شده است: «آزادى، يعنى استقرار امنيت همگان در چهارچوب قانون». بر اين اساس، آزادى و امنيت دو گوهر هم‏زاد شمرده شده‏اند كه با يك‏ديگر معنا و مصداق مى‏يابند.12 از آن‏جا كه اين تلقى، آزادى را در استقرار امنيت تعريف كرده است، ملازمه اين دو مفهوم با يك‏ديگر به خوبى روشن مى‏شود و با اين تلقى از آزادى، راه براى بحث درباره تعامل اين دو مفهوم هموارتر مى‏شود.

چيستى امنيت‏
همواره، توسعه و پيش‏رفت جامعه و برخوردارى از فرصت‏هاى اجتماعى، نيازمند بهره‏مندى از حداقلى از امنيت است. از اين رو امنيت يكى از عناصر اصلى پيش‏رفت و تأمين و تضمين آزادى در جامعه است.
امنيت از مقولات بسيار مهم و رايج حيات بشرى از گذشته‏هاى دور تا امروز بوده و ضمن پشت سر گذاردن تحولات عمده در گذر زمان، نه تنها اهميت آن كاهش نيافته، بلكه هر روز بر اهميت آن افزوده گشته و ابعاد وسيع‏ترى يافته است. يكى از دلايل آن، اين است كه انجام بسيارى از فعاليت‏هاى فردى و جمعى در غياب امنيت به واقع ناممكن است. در فقدان امنيت، آزادى نيز دست نايافتنى است. از اين رو عده‏اى از فيلسوفان سياسى تأسيس حكومت را براى تأمين امنيت دانسته‏اند. اختيارات گسترده‏اى كه توماس هابز به حاكم واگذار مى‏كند، مبتنى بر انديشه تأمين امنيت است.13
ريشه امنيت در لغت از امن، استيمان، ايمان و ايمنى و به مفهوم اطمينان و آرامش در برابر خوف، ترس، رعب، نگرانى و ناآرامى است. امنيت داراى ابعاد عينى و ذهنى و روانى است. به عبارت ديگر، امنيت، هم شامل اطمينان و آرامش فيزيكى و هم آرامش روحى و روانى است. با توجه به اين دو بُعد:
امنيت عبارت از حفاظت در برابر خطر (امنيت عينى)، احساس ايمنى (امنيت ذهنى) و رهايى از ترديد (اعتماد به دريافت‏هاى شخصى) مى‏باشد.14
آن چه در آغاز در بحث امنيت مطرح مى‏شد، فراغت از جنگ و درگيرى مسلحانه و برخوردهاى خشونت‏آميز نظامى و در نهايت دست يابى به صلح بود. با اين تصور، تهديد نظامى مهم‏ترين عامل بر هم زننده امنيت به شمار مى‏رفت و به تبع آن مهم‏ترين وظيفه دولت‏ها، افزايش قدرت نظامى و توان دفاعى بود. با وجود همه اهميتى كه امنيت نظامى داراست، اين بُعد از امنيت، اهميت درجه اولى خود را از دست داده و به جاى آن امنيت همه جانبه و از جمله امنيت اقتصادى و فرهنگى بالاترين درجه اهميت را به خود اختصاص داده است. با اين وجود افزايش قدرت دفاعى كشورها هم‏چنان حائز اهميتى بالاست. با چنين برداشتى از امنيت در دنياى امروز، مى‏توان امنيت را در حوزه‏هاى زير مورد بررسى و تحليل قرار داد:
يكم) امنيت شخصى و فردى. شامل امنيت فرد در زندگى خود و سلامت جسم و صحت فرد و شهرتش در حدود قانون است. امنيت فردى و شخصى عنصرى از عناصر آزادى فرد است كه آنان را از حبس، بازداشت و كيفرهاى استبدادى در امان نگاه دارد. ايمن بودن افراد در موارد مذكور در چهارچوب آزادى‏هاى قانونى تأمين مى‏شود.
دوم) امنيت عمومى. فعاليتى حكومتى كه هدفش استقرار امنيت در كشور است و اين فعاليت‏ها متضمن كارها و اعمال دفاع اجتماعى و مدنى، تنظيم عبور و مرور، رعايت آداب عمومى و اطفاى حريق و... است. در اين سطح، استقرار امنيت صفتى لازم براى توليد و آسايش همگانى به شمار مى‏رود.
سوم) امنيت اجتماعى يا تأمين اجتماعى. اين حوزه به دو معنا به كار برده مى‏شود: نخست، مصون بودن و حالت فراغت عموم افراد جامعه از تهديدات يا اقدامات خلاف قانون شخص، گروه و دولت و دوم، پيش بينى و تدارك كمك دولت براى تأمين نيازهاى مردم و در نتيجه فقدان بيمارى، كاهش بى‏كارى، رضايت‏مندى در سال‏مندى و... .
چهارم) امنيت ملى. به مجموعه توانايى‏ها و سياست‏ها و تصميم‏گيرى‏هاى يك ملت براى حفاظت از خود و ارزش‏هاى داخلى در مقابل تهديدات خارجى گفته مى‏شود.15 البته بر اساس يك تعريف ديگر اين مفهوم ارتباط نزديكى با مباحث نوشته حاضر مى‏يابد و آن، تعريف به فعاليت‏ها و تمهيداتى است كه از سوى حكومت به منظور استقرار امنيت در ابعاد مختلف در كشور صورت مى‏گيرد.16 در اين صورت لازمه تحقق امنيت ملى، تحقق و استوارى امنيت داخلى و عمومى است كه ارتباط وثيقى با آزادى‏ها و نهادهاى مدنى مى‏يابد.
پنجم) امنيت سياسى. مراد از امنيت سياسى، اطمينان شهروندان به احقاق حقوقشان از سوى دولت است. افراد جامعه هنگامى كه از امنيت شخصى، عمومى و اجتماعى‏شان از جانب دولت اطمينان حاصل كنند، به امنيت سياسى دست يافته‏اند. وظيفه دولت در اين مورد اين است كه در مراحل مختلف قانون‏گذارى، قضاوت و اجراى قوانين، بى‏طرفى خود را نسبت به شهروندان حفظ نمايد و شهروندان نيز از اين بى‏طرفى اطمينان حاصل كنند.
اقدام سياسى يا ادارى دولت عليه افراد و گروه‏ها، خشونت دولتى و سلب حيثيت و منزلت افراد از سوى آن از مهم‏ترين تهديدات دولت نسبت به افراد است‏17 كه به امنيت سياسى خدشه وارد مى‏سازد. مشاركت سياسى و به طور كلى حوزه آزادى‏هاى سياسى در اين مورد بازتاب مى‏يابد. بهره‏مندى از حقوق و آزادى‏هاى مشروع و قانونى، نيازمند حمايت و حفاظت از ناحيه دولت است كه اين امكان را به شهروندان، گروه‏ها و احزاب مى‏دهد تا با آرامش و آسودگى از حقوق خود بهره ببرند و در فعاليت‏هاى سياسى مشاركت و مطالبات خود را پى‏گيرى نمايند.
در يك جمع‏بندى، بايد گفت شخص آزادى را براى غايت و هدفى مى‏خواهد كه اين هدف با توجه به مفروضات، شرايط و اقتضائات جغرافيايى و انديشه‏اى، مى‏تواند متفاوت و متنوع باشد و حوزه‏اى گسترده از مسائل اجتماعى، سياسى، اقتصادى و فرهنگى را شامل شود.
امنيت، مصونيت از تهديد، تعرض و تصرف اجبارى و بدون رضايت است و در مورد افراد به اين معناست كه هراس و بيمى نسبت به بهره‏مندى از حقوق و آزادى‏هاى مشروع خود نداشته باشند، حقوق آنان به مخاطره نيفتد و هيچ عاملى حقوق مشروع آنان را بدون دليل قانونى و موجه تهديد ننمايد. ضرورت امنيت در جامعه از طبيعت حقوق بشرى ناشى مى‏گردد و لازمه حقوق و آزادى‏هاى مشروع، مصونيت آنها از تعرض و دور ماندن از مخاطرات و تعدّيات است.18
مانند بحث آزادى مى‏توان به دو جنبه سلبى و ايجابى مفهوم امنيت نيز اشاره كرد. معناى سلبى امنيت، يعنى فقدان ترس، اجبار و تهديد و معناى ايجابى امنيت، يعنى وجود احساس رضايت و اطمينان خاطر نزد دولت‏مردان و شهروندان.
در ادامه مفهوم امنيت و براى نشان دادن ارتباط وثيق آزادى و امنيت مى‏توان از تعاريفى ياد نمود كه در آنها امنيت به آزادى تعريف شده است: امنيت، آزادى از عدم امنيت است». و نيز «امنيت، آزادى نسبى از تهديدات آسيب رساننده است».19 تأكيد بر آزادى انسان از هراس و تهديد، گونه ديگرى از تعاريفى است كه نشان مى‏دهد امنيت به مثابه يكى از مصاديق و فضاهاى گوناگون آزادى بروز و ظهور مى‏يابد.
در آراى امام خمينى، امنيت، تعريف نشده است، اما گزاره‏هايى در اهميت و ضرورت امنيت وجود دارد. ايشان امنيت را يك نعمت تلقى كرده است و در موارد متعددى آن را مى‏ستايد. از جمله در يك مورد ضمن مقايسه با نظام پهلوى معتقداست، در نظام جمهورى اسلامى امنيت مردم به خوبى تأمين شده و دوران ناامنى و هراس مردم و نخبگان از حكومت و نهادهاى منتسب به آن خاتمه يافته است:
اينهايى كه پنجاه و چند سال زير شكنجه صبر كردند، حالا آزاد شدند. حالا ديگر خوف اين كه يك كسى بيايد بى‏خود بگيردشان ندارند. خوف اين كه يك نظامى بيايد بزند تو سرشان ندارند. يك نعمت بزرگى كه به شما خداوند تعالى عنايت فرموده است كه در منزلتان راحت مى‏خوابيد، ترس از سازمان امنيت نداريد، ترس از ارتش نداريد، ترس از حكومت نداريد.20
در موارد مشابه ديگرى نيز ايشان اين مقايسه را انجام داده و بر اين نكته تأكيد كرده است كه دولت در خدمت مردم است و از زورگويى و استبداد، كه منشأ اصلى ناامنى و هراس و ترس عمومى در يك جامعه به شمار مى‏رود، خبرى نخواهد بود.21 در اين ديدگاه، امنيت براى مردم است و در خدمت مردم است و دولت موظف است ابزارهاى ناامنى و تهديد را از جامعه بزدايد و در تأمين امنيت و تأمين سلامت و به داشت روانى و ذهنى و فيزيكى افراد و گروه‏ها تلاش وافر نمايد. اين مسئله مى‏تواند موجبات اعتماد و اطمينان مردم به حكومت و نيز مشروعيت آن را افزايش دهد و تهديدات داخلى و خارجى حكومت را بى‏اثر سازد.

آزادى و امنيت شخصى‏
يكى از مصاديق امنيت، امنيت شخصى و فردى است. در اين معنا، شخص در حوزه خصوصى خود از امنيت و آزادى كامل برخوردار است و دولت نمى‏تواند بدون دليل در اين حوزه مداخله نمايد. در انديشه امام خمينى، ولىّ فقيه در حوزه خصوصى افراد مجاز به هيچ گونه مداخله‏اى نيست و در صورتى كه به دل‏خواه و از روى هوا و هوس دخالت كند، از ولايت ساقط مى‏شود.
افزون بر اين، در كلام امام خمينى، سخنان ديگرى وجود دارد كه بر حفظ و امنيت حريم خصوصى انسان‏ها تأكيد شده است. امام خمينى در فرمانى كه در 24 آذر 1361 خطاب به قوه قضائيه و ديگر ارگان‏هاى اجرايى در مورد اسلامى شدن قوانين و عمل‏كردها صادر نمود، درباره عدم دخالت در حوزه خصوصى و امنيت شهروندان و آزادى‏هاى شخصى و فردى آنها و به ويژه امنيت قضايى به مواردى تصريح مى‏كند كه گوياى ديدگاه ايشان در مناسبات امنيت و آزادى است. در اين نامه، به دولت و كارگزاران حكومتى دستور مى‏دهد كه امنيت در حوزه و حريم خصوصى افراد را به دليل «لزوم اسلامى نمودن تمام ارگان‏هاى دولتى به ويژه دستگاه‏هاى قضايى و لزوم جانشين شدن احكام اللَّه در نظام جمهورى اسلامى به جاى احكام طاغوتى رژيم سابق» رعايت نمايند. پاره‏اى از بندهاى نامه مذكور، كه به فرمان هشت ماده‏اى نيز مشهور شده است، به اختصار عبارتند از:
1. احضار و توقيف افراد بدون حكم قاضى جايز نيست و تخلف از آن موجب تعزير مى‏شود.
2. تصرف در اموال منقول و غير منقول افراد، بدون حكم شرعى، مجاز نيست. ورود به مغازه و محل كار و منازل افراد بدون اذن صاحبان آنان براى جلب يا به نام كشف جرم و ارتكاب گناه ممنوع است.
3. شنود تلفن‏ها و استماع نوار ضبط صوت ديگران به نام كشف جرم جايز نيست. علاوه بر اين تجسس درباره گناهان ديگران و دنبال كردن اسرار مردم ممنوع و فاش ساختن اسرار آنان جرم و گناه است.
4. تجسس در صورتى كه براى كشف توطئه و مقابله با گروه‏هاى مخالف نظام اسلامى كه قصد براندازى دارند و كار آنها مصداق افساد در زمين است انجام شود، مجاز است. البته در صورت جواز تجسس مى‏بايست ضوابط شرعى رعايت گردد و يا دستور با دادستان باشد، زيرا تعدى از حدود شرعى است.
5. هنگامى كه مأموران قضايى از روى خطا و اشتباه وارد منزل و محل كار شخصى و خصوصى افراد شوند و با آلات لهو، قمار، فحشا و مواد مخدر برخورد كردند، حق ندارند آن را افشا كنند. هيچ كس محق نيست حرمت مسلمانان را هتك نمايد.
6. قضات حق ندارند حكمى صادر كنند كه مأموران اجازه ورود به منزل يا محل كار افراد داشته‏
باشند كه خانه امن و تيمى نيست و در آنجا توطئه عليه نظام صورت نمى‏گيرد.22
در موارد فوق، مردم از امنيت و آزادى برخوردار هستند و حتى با احكام قضايى نيز اين امنيت و آزادى سلب شدنى نيست، مگر در موارد مشهود و نيز مواردى كه ضوابط شرعى و قانونى در آنها به طور كامل لحاظ شود.
مراد از حقوق و حوزه خصوصى، حقوقى است كه به خود شهروندان بستگى دارد و دولت هيچ نقشى در اين حقوق ندارد. در واقع به حقوقى كه فرد به اعتبار فرد و شهروندى از آن برخوردار است حوزه و حقوق خصوصى گفته مى‏شود. مانند: حق حيات، حق مالكيت، حق ازدواج، حق داد و ستد و غيره.23 دولت در اين گونه موارد صرفاً بايد به تأمين امنيت اقدام نمايد و مجاز به مداخله در اين حوزه‏ها نيست.
ايجاد امنيت در جامعه بر عهده نيروهاى اطلاعاتى، قضايى، انتظامى و نظامى و در درجه بعد بر عهده تمامى مردم است. هنگامى كه مرزهاى كشور مورد تهاجم قرار گرفت، همگان بايد براى دفاع برخيزند. حمايت از نيروهاى مسلح، وظيفه‏اى است كه مردم بايد انجام دهند.24 اين بُعد از امنيت ناظر به امنيت ملى و نظامى است.
علاوه بر حفظ مرزهاى كشور از تهاجمات خارجى، فعاليت‏هاى سياسى و حكومتى در داخل كشور نيز نيازمند تأمين امنيت است.
از جمله راه‏هاى پيشگيرى از ناامنى در داخل كشور، رعايت توازن از سوى دولت در توزيع امكانات و تسهيلات و مناصب حكومتى است. تبعيض در واگذارى مناصب به افراد و گروه‏ها علاوه بر اين كه با آزادى فعاليت و رقابت سياسى ناسازگار است، موجبات ناامنى و ناخشنودى را نيز در جامعه پديد مى‏آورد. رفتار دولت با همه افراد و گروه‏ها و احزاب مى‏بايست رفتارى برابر و يك‏سان باشد تا همه مردم احساس امنيت و آرامش نمايند و باور كنند كه دولت به عدالت در ميان آنان رفتار مى‏كند و آزادى و رقابت سياسى را به يك‏سان براى آنان جايز مى‏شمرد و شرايط آن را براى همگان به يك‏سان تأمين و تضمين مى‏كند.
ملاحظه مى‏شود در برخى موارد تأمين امنيت و برخوردارى از آزادى از طريق تحقق عدالت ميسّر است. همان گونه كه در بسيارى از موارد، تأمين عدالت منوط به وجود امنيت در جامعه است؛ به عبارت بهتر اين دو لازم و ملزوم يك‏ديگرند. ابتكار و خلاقيت و شكوفايى استعدادهاى افراد تنها در سايه آسايش فكر و امنيت جان، مال، ناموس و ايجاد فرصتى امن و برابر براى همگان امكان‏پذير است. از اين رو، امام خمينى به دستگاه‏هاى قضايى و مأموران اطلاعاتى، امنيتى و حكومتى توصيه‏هايى براى مراعات امنيت مردم دارد:
از شوراى عالى قضايى مى‏خواهم امر قضاوت را كه در رژيم سابق به وضع اسفناك و غم انگيزى در آمده بود با جديت سر و سامان دهند و دست كسانى كه با جان و مال مردم بازى مى‏كنند و آن چه نزد آنان مطرح نيست، عدالت اسلامى است، از اين كرسى پر اهميت كوتاه كنند.25
امنيت فردى در حوزه قضايى و دادگرى از مصاديق مهم امنيت به شمار مى‏رود. قضاوت، با جان، مال و آبروى مردم سروكار دارد.
در راستاى تأمين امنيت فردى، مأمورين قضايى، امنيتى و اطلاعاتى از تفتيش منازل مردم منع شده‏اند. هم‏چنين امام خمينى، دولت را از روى آوردن به افراط و تفريط در انجام وظايفش بر حذر مى‏دارد:
نبايد با مردم بدرفتارى كرد، نبايد داخل منازل مردم ريخت، مردم بايد در خانه‏هايشان مطمئن باشند، در زندگيشان، كسب و تجارتشان اطمينان داشته باشند، دولت اسلامى موظف است مردم را مطمئن نمايد در همه چيز، در سرمايه‏هايشان، در كسب و كارشان، دولت حق ندارد به آنها تعدى نمايد.26
بايد توجه نمود كه هر رفتارى از سوى دولت اسلامى، به حساب اسلام گذاشته مى‏شود. چه بسا رفتارهاى خلاف قانون دولت و كارگزاران و گروه‏ها كه سبب انزجار مردم نسبت به احكام اسلام شود. از اين رو ايشان، به كارگزاران حكومتى توصيه مى‏نمايد به گونه‏اى با مردم رفتار كنند كه آنان احساس امنيت و آرامش نمايند. از اين رو معتقد است نبايد حتى نسبت به افرادى كه به تازگى مسلمان شده يا توبه كرده‏اند سخت‏گيرى نمود، بلكه حال فعلى آنان ملاك است و گذشته آنان به حساب نمى‏آيد.27
امنيت مورد نظر امام خمينى، هم بُعد روانى امنيت و هم بعد فيزيكى آن را شامل مى‏شود. ايشان به همه ابعاد امنيت افراد، اعم از امنيت شخصى (حفظ آبرو و حيثيت افراد و سلامت جسم آنان و در كل امنيت در حوزه خصوصى)، امنيت عمومى (فعاليت منظم و دقيق مأمورين انتظامى و...)، امنيت اجتماعى (مصونيت افراد جامعه از تهديدات مأموران دولتى و قضايى) و امنيت ملى (دفاع از تماميت ارضى كشور) و نيز امنيت اقليت‏هاى دينى‏28 توجه داشته است و آن را مقدمه‏اى بر دست‏يابى افراد به حقوق خويش و تحقق عدالت و آزادى در جامعه مى‏داند.

آزادى و امنيت اقتصادى‏
توزيع عادلانه ثروت در جامعه در برقرارى و تحقق امنيت، نقش مهمى ايفا مى‏كند و در مقابل، توزيع ناعادلانه ثروت موجبات ناامنى را در جامعه فراهم مى‏سازد. از اين رو در چنين شرايطى فعاليت آزادانه در امور اقتصادى نيز دچار اختلال مى‏شود و شرايط ناسالم و ناعادلانه و در نتيجه ناامنى فراهم مى‏گردد. مسائلى از قبيل ناهماهنگى و اِشكال در توليد، توزيع و مصرف در ناامنى اقتصادى تأثيرگذار است. هم‏چنين برخى افراد يا گروه‏ها راه‏هايى را براى كسب ثروت به كار مى‏گيرند كه در عمل موجب ناامنى و محروميت افراد زيادى از حقوقشان مى‏شود. به طور كلى، سوء تدبيرهاى دولت و رفتارهاى خلاف قانون و ناعادلانه برخى افراد و گروه‏ها، از اسباب اصلى فقدان امنيت اقتصادى در جامعه است.
براى تحقق امنيت اقتصادى و فراهم نمودن شرايط بهره مندى از آزادى اقتصادى، دولت مى‏بايست مردم را در فعاليت‏هاى اقتصادى مشاركت دهد و تسهيلات سرمايه‏اى و تأمين مالى سرمايه‏گذارى‏ها را تضمين كند. افزون بر اين، همه افراد جامعه كه در سنين كار كردن به سر مى‏برند، بايد از شغل متناسب برخوردار باشند، چرا كه بى‏كارى علاوه بر اين كه باعث گسترش فقر مى‏گردد، ناامنى را به همراه دارد و معضلى اجتماعى به شمار مى‏رود.
مداخله دولت براى تأمين امنيت در حوزه فعاليت‏هاى اقتصادى و تضمين آزادانه اين گونه فعاليت‏ها مى‏تواند به شكل‏هاى نظارت، قانون‏گذارى و اجراى طرح‏هاى اقتصادى صورت گيرد. افزون بر امورى كه دولت به طور ايجابى بر عهده دارد، سازوكارهاى سلبى را نيز مى‏تواند در جهت بهبود امنيت فعاليت آزادانه اقتصادى به كار گيرد، همانند مبارزه با فساد ادارى، رشوه، ربا، استثمار در بخش توليد و مقابله با احتكار و گران‏فروشى و سرقت اموال عمومى در قسمت توزيع و هم‏چنين جلوگيرى از اسراف و اتلاف منابع كشور.
تأمين اجتماعى علاوه بر حل نيازهاى مادى افراد، رفاه معنوى آنان را نيز مد نظر قرار مى‏دهد. بر اساس اين امر:
شخص در هر شغل و مقامى از آينده خود و خانواده‏اش نگرانى نداشته و براى تأمين آينده ناچار از كار بدون وقفه و دست زدن به هر عملى براى كسب پول و تأمين آتيه خود نمى‏گردد.29
يكى از راه‏هاى تأمين امنيت اقتصادى، حضور مداوم مردم در اين فعاليت‏هاست:
در جامعه اسلامى بايد كوشش شود دولت همه مصالح مردم را مورد توجه قرار بدهد و تأمين كند، ولى از سوى ديگر كارها هر چقدر ممكن است كمتر دولتى شود.30
يكى از مسائلى كه موجبات امنيت را در جامعه فراهم و فعاليت آزادانه اقتصادى را در جامعه ايجاد مى‏نمايد، اشتغال زايى است. در نگاه امام خمينى، دولت موظف است براى همه افراد، كار فراهم و ابزار و شرايط انجام كار را نيز تأمين نمايد. بنا به توصيه ايشان، اعطاى وام قرض الحسنه به افراد بى‏كار سبب مى‏شود، فرد براى پرداخت طلب خود دست به تلاش زند و در نتيجه هم وام اعطايى را بازگرداند و هم از مازاد آن استفاده نمايد.31 كار و تلاش اقتصادى، هسته مركزى و محرك توليد است. تا فعاليت و تلاشى صورت نگيرد، هيچ هدفى دست يافتنى نيست. هر فرد بايد ايمان داشته باشد كه در هر جايگاهى كه قرار دارد و هر شغلى كه دارد، مى‏تواند در پيش‏برد امور، مؤثر واقع شود.32 يكى از دلايل مخالفت امام خمينى با ربا، علاوه بر منع شرعى، اين است كه عامل ناامنى اقتصادى است و موجبات بيكارى را فراهم مى‏آورد. زيرا برخى از افراد بدون انجام فعاليت اقتصادى به ثروت هنگفتى دست مى‏يابند در حالى كه استحقاق استفاده از آن ثروت را ندارند.33
در بخش توزيع، امام خمينى هم به مسئله برابرى و هم رعايت حقوق افراد توجه مى‏كند و معتقد است توزيع عادلانه، زندگى همه مردم كشور را بهبود خواهد بخشيد.34 در زمينه توزيع تسهيلات رفاهى و بهداشت عمومى، تصريح مى‏كند كه:
حق ندارد حاكم و ولى امر، يك ناحيه را بيشتر توجه كند، يك طرف از كشور را زيادتر از طرف ديگر كشور آباد كند. حق ندارد حتى يك جايى را كم‏تر از جاى ديگر خيابان كشى يا آسفالت كند.35
اين از مواردى است كه موجبات فراهم آمدن امنيت و تداوم امنيت در جامعه مى‏شود. بنابراين تحقق عدالت به تحقق امنيت كمك مى‏كند.
يكى از وظايف مهم دولت در سالم سازى و فراهم آوردن محيط امن و آرام براى فعاليت‏هاى اقتصادى، مقابله با رشوه، ربا، احتكار، گران‏فروشى، سرقت اموال عمومى و اتلاف و اسراف منابع كشور است. ايشان ابتدا از بازاريان و تجار درخواست مى‏كند تا به اين اعمال مبادرت ورزند، اما در صورت بى‏اعتنايى آنها دولت را موظف به پى‏گيرى مى‏كند. محور اصلى در فعاليت‏هاى اقتصادى، قانون است. اما عواملى چون حرص و طمع و تنگ نظرى و نيز حاكم شدن فرهنگ مصرفى بر جامعه، مانع از متابعتِ از قانون مى‏گردد. به نظر امام گرچه تجارت و فعاليت اقتصادى براى مردم آزاد است، اما نظارت دولت و تعيين نوع و قيمت كالاها از بسيارى مسائل جلوگيرى مى‏كند.36
به هر حال نبايد از ياد برد كه يكى از مقدمات مهم انجام هر فعاليت آزاد اقتصادى، آرامش و امنيت است كه پشتوانه همه بخش‏هاى اقتصاد، اعم از توليد، توزيع و مصرف به شمار مى‏رود.37 دولت موظف به ايجاد محيط امن اقتصادى و اطمينان دادن به مردم از وجود چنين امنيتى است.
يكى از مسئوليت‏هاى دولت در راه رسيدن به امنيت اقتصادى، تأمين اجتماعى است. هدف اساسى تأمين اجتماعى علاوه بر برابرى در ميان افراد، ايجاد امنيت است. از اين رو سطح زندگى افراد نبايد چنان از هم فاصله داشته باشد كه يك نفر از همه امكانات و ثروت‏ها برخوردار و ديگرى به نان شب خود محتاج باشد.38 يكى از دلايل تأكيد امام براى خودكفايى و توليد نيازمندى‏هاى ضرورى مردم، برخوردارى عموم از زندگى مناسب‏تر است تا توازن در جامعه برقرار گردد.

آزادى و امنيت فرهنگى‏
در كنار ايجاد شرايط مطلوب براى فعاليت‏هاى آزاد اقتصادى مى‏بايست بر تحقق امنيت فرهنگى براى آزادى‏هاى فرهنگى نيز تأكيد كرد. اين مسئله هم در سطح كلان و هم در سطح خرد مورد توجه است. به عبارت ديگر، دولت مى‏بايست محيط فرهنگى مساعد و مناسبى براى پرورش فكرى و روانى آحاد افراد جامعه به وجود آورد. وجود آزادى انديشه و آزادى بيان در قالب‏هاى گوناگون، براى همه افراد و قشرهاى مختلف و تأمين برابر و يك‏سان امكانات فرهنگى براى پيش‏رفت‏هاى فكرى و پژوهش‏هاى علمى به ويژه در رشته‏هاى علمى علوم انسانى، سبب تأمين امنيت فرهنگى مى‏گردد. ايجاد نظام فكرى مطلوب و پيدايش هويت عمومى منسجم اعضاى جامعه و انسجام و هم‏بستگى آنان سبب تأمين جو فرهنگى مساعد در كشور در سطح كلان خواهد گرديد. پوچى، بى‏ارادگى، بى‏هويتى، سردرگمى و بى‏هدفى، فرار سرمايه‏هاى فكرى و متخصص، ترس از ارائه نظر و فقدان گفت‏وگوهاى آزاد و ركود و جمود فكرى جامعه از نتايج ناامنى فرهنگى است.
ناامنى فرهنگى، آفتى است كه راه پيش‏رفت و ترقى جامعه را بسته، كند و يا محدود مى‏كند و جامعه در جهالت و نادانى و ناآگاهى افزون فرو مى‏رود. ضمن اين كه فضاى بهره‏مندى از آزادى و تبادل انديشه و تضارب آرا نيز مخدوش مى‏شود.
فرهنگ، محورى‏ترين و اساسى‏ترين عنصر انديشه امام خمينى را شكل مى‏دهد. به طورى كه ايشان تغيير و تحول در هر بخشى از جامعه را از راه تحول در فرهنگ ممكن مى‏داند. زيرا عنصر فرهنگ، جامعه را به سمت پيش‏رفت و يا انحطاط سوق مى‏دهد. از اين رو براى رسيدن به پيش‏رفت و كام‏يابى، توجه به فرهنگ اهميت ويژه‏اى دارد:
بى‏شك بالاترين و والاترين عنصرى كه در موجوديت هر جامعه دخالت اساسى دارد، فرهنگ آن جامعه است، اساساً فرهنگ هر جامعه هويت و موجوديت آن جامعه را تشكيل مى‏دهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در بُعدهاى اقتصادى، سياسى، صنعتى و نظامى قدرت‏مند و قوى باشد، ولى پوچ و پوك و ميان تهى است.39 راه اصلاح يك مملكتى، فرهنگ آن مملكت است. اصلاح بايد از فرهنگ شروع بشود.40
با توجه به سخنان فوق امنيت فرهنگى، مقدم بر امنيت سياسى و اقتصادى است. فرهنگ، با انديشه و باور و ذهن افراد سروكار دارد و اساس هر تحولى است. از اين رو به نظر مى‏رسد آزادى‏هاى فرهنگى و تبادل آزادانه فكر و تربيت صحيح اسلامى از نگرگاه امام خمينى از ابزارهاى تأمين امنيت در جامعه است. از نگاه وى هدف تمامى اديان الهى تصحيح رفتار و اعمال و اعتقادات بشر است تا به محاسن اخلاقى مزين شود.
انسان دين دار به قوانين الهى احترام مى‏گذارد، و اصولاً هدف تشريع قوانين اسلام، برقرارى نوعى نظم اجتماعى آزاد و عادلانه است كه باعث پرورش انسان‏هاى مهذب مى‏گردد.41 مبارزه با ظلم و جهل و بى‏عدالتى و ناامنى هنگامى ممكن است كه نسبت به آنها آگاهى وجود داشته باشد. آگاهى و معرفت از لوازمى است كه براى تحقق آزادى‏هاى فرهنگى و امنيت در حوزه فرهنگ ضرورى است. دانش و معرفت پس از طى مراحل گوناگونى حاصل و در نخستين مرحله از خانواده آغاز مى‏شود. به اعتقاد امام خمينى:
بچه وقتى در دامن مادرش هست، مى‏بيند مادر اخلاق خوش دارد، اعمال صحيح دارد، گفتار خوش دارد، آن بچه از همان جا اعمالش و گفتارش به تقليد از مادر كه از همه تقليدها بالاتر است و به تزريق مادر كه از همه تزريق‏ها مؤثرتر است، تربيت مى‏شود.42
تحقق تعادل و امنيت روحى و روانى فرد از طريق خانواده آغاز و در مدرسه كامل‏تر مى‏گردد. آموزش عمومى براى همگان نيز از اصول مورد توجه امام خمينى است.43 رشد عقلى افراد در دوره مدرسه شكل مى‏گيرد، به همين دليل بايستى كودكان را از همان دوران كودكى به خوبى تربيت نمود تا خواهان تحقق آزادى و امنيت باشند. به باور ايشان، سبب بسيارى از ناكامى‏هاى ايران و ضعف در برابر قدرت‏هاى بيگانه و تحميل قراردادهاى ظالمانه بر كشور بى‏توجهى به مسئله تعليم و تهذيب كودكان، نوجوانان و جوانان در مدارس و دانشگاه‏ها بوده است.44
نكته ديگر، مسئله برابرى افراد در تعليم است، به صورتى كه از جمله اسباب عقب ماندگى مراكز تعليم و تربيت، نابرابرى در استخدام اساتيد و تعليم‏دهندگان است. اين مسئله به طور واضحى به ناامنى در جامعه منتهى مى‏شود و فضاى فرهنگى و حوزه آزادى‏هاى فرهنگى را آلوده مى‏سازد.
در باب مراكز اطلاع رسانى و رسانه‏هاى گروهى نيز امام خمينى معتقد است راديو و تلويزيون يك دانشگاه عمومى است كه بايد مردم را تربيت كند و همه افرادى كه آگاهى و توانايى دارند بايد از فرصتى برابر با ديگران برخوردار باشند تا بتوانند براى رساندن طرح‏ها و پيشنهادات خود به مردم بهره گيرند.45 طبق اين سخن امام، رسانه‏هاى عمومى خبرى علاوه بر ارتقاى آگاهى عمومى، وظيفه انتقال ديدگاه‏هاى مردم را نيز عهده‏دار هستند. افزون بر آن، صدا و سيما را مركزى براى دفاع از حقوق مظلومان و راهى براى تحقق امنيت و آزادى مى‏داند.46 لازمه اين مطلب اين است كه مردم و گروه‏ها امكان دفاع از حقوقشان را در صدا و سيما داشته باشند و تضارب آرا محقق شده باشد.
هم‏چنين يكى از زمينه‏هاى تحقق آزادى و پاسدارى از امنيت، امكان برخوردارى از آزادى قلم و بيان در مطبوعات است تا اطلاعات و حقايق به صورت واضح و صحيح به مردم منتقل شود. روزنامه‏ها مى‏بايست در خدمت مردم باشند و آنان را در جريان مسائل مختلفى كه در جامعه مى‏گذرد، قرار دهند. يكى از وظايف آنان دفاع از مستضعفين و مظلومين و زدودن ترس و تهديد از چهره جامعه است.47
مطبوعات و اهل قلم، مى‏توانند امنيت فرهنگى را به نحو مطلوبى در جامعه ايجاد نمايند. ايشان توصيه مى‏كند:
نويسنده‏هاى ما، گويندگان ما، همه‏شان دنبال اين باشند كه به اين ملت اميد بدهند، مأيوس نكنند ملت را، بگويند توانا هستيم، نگويند ناتوان هستيم، بگويند خودمان مى‏توانيم.48
علاوه بر ايجاد آرامش و اطمينان، مطبوعات نبايد فضاى كشور را متشنج و پر هرج و مرج نشان دهند. بلكه موظفند از تيترهايى كه سبب تحريك و تضعيف مردم مى‏گردد و يا مخالف واقعيت است، پرهيز نمايند.49
از مصاديق بارز امنيت فرهنگى، برخوردارى از آزادى سياسى است. اگر آزادى نباشد، افراد و گروه‏ها نمى‏توانند به راحتى انديشه و نظر خود را منتقل نمايند و در نتيجه، قدرت ابتكار و خلاقيت افراد از بين مى‏رود. امام خمينى آزادى مردم در اظهار عقيده و نظرشان را از خصوصيات يك مملكت متمدن مى‏داند.50 هم‏چنين از اهل قلم مى‏خواهد كه به مردم بگويند:
اسلام براى مليت خاصى نيست و ترك و فارس و عرب و عجم ندارد. اسلام متعلق به همه است و نژاد و رنگ و قبيله و زبان در اين نظام ارزش ندارد.51
به نظر مى‏رسد در اين سخن، امام خمينى به مردم اطمينان مى‏دهد كه فعاليت‏هاى فكرى و جسمى آنها و حقوقى كه در جامعه دارند، پايمال نمى‏گردد، بلكه آنان با اطمينان و آرامش و در كمال امنيت مى‏توانند فعاليت‏هاى فكرى و اجتماعى خود را انجام دهند.

خاتمه‏
در نسبت ميان آزادى و امنيت توجه به اين مسئله حائز اهميت است كه امنيت براى خدمت به جامعه و تأمين و تضمين آزادى است و نه صرفاً براى دولت و حاكمان و اصحاب قدرت. براى نهادينه ساختن مناسبات آزادى و امنيت و تعامل اين دو لازم است مجموعه قوانينى وضع و به اجرا گذارده و نهادهايى تأسيس شود تا با تأمين امنيت در همه سطوح، بر اين مسئله نظارت و تأمين آزادى را به طور مداوم ضمانت نمايد. هم‏چنين لازم است به مشاركت و رقابت فعال در سطوح مختلف سياسى، فرهنگى و اقتصادى توجه مناسبى صورت گيرد و بايد فضاى امنيتى جامعه به سمتى هدايت شود تا تكثر بپذيرد و به مثابه يك اصل اساسى مورد توجه و مبناى عمل هر فعاليتى قرار گيرد.
ميل به دستيابى به امنيت و آزادى در حوزه‏هاى گسترده آن دو نيازمند توجه و تأكيد بر قانون اساسى است. قانون به منزله چهارچوبى بنيادين، نظام فلسفى خاصى را سامان مى‏دهد كه بر اساس آن نيل به آزادى و امنيت فراهم مى‏شود. با اين وصف، تمركززدايى از قدرت و تفكيك قوا و توزيع قدرت، شرايطى را فراهم مى‏سازد تا نيل به آزادى و امنيت به صورت توأمان پديد آيد. در ذيل نظريه تفكيك قوا دو اصلِ تنظيم كننده نظارت و توان نهفته است كه فضا را به سمتى هدايت مى‏كند كه در آن نيل به آزادى و امنيت در شرايط سهل‏ترى امكان مى‏يابد. در واقع اساس تفكيك و توزيع قواى حكومتى، ريشه در حفاظت از آزادى و محدود ساختن استبداد داشته است. چنان كه در سخنان امام خمينى نيز به وضوح بر آن تصريح و تأكيد شده است.
به نظر مى‏رسد كه اجماع نخبگان بر روى آزادى و امنيت مى‏تواند در تثبيت و نهادينه ساختن آن دو در جامعه نقش مهمى ايفا كند و آزادى و امنيت به صورت مطلوب‏ترى تأمين شود. به رغم اين كه امام خمينى به درستى معتقد به بديهى بودن مفهوم آزادى است، اما تلقى‏هاى مختلفى از آن وجود دارد كه گاه با نگاهى سطحى به آزادى همراه است و گاه نگره‏هايى در آن مى‏توان يافت كه با فرهنگ و آداب و رسوم جامعه ما متفاوت است. در چنين شرايطى شايد نتوان در عمل، تعامل آزادى و امنيت را مشاهده نمود، بلكه به نوعى حتى تقابل اين دو نيز مشاهده شود.
از اين رو ديدگاه تعامل گرايانه در باب آزادى و امنيت زمانى در عمل مشهود خواهد بود كه اجماعى نسبت به اين مفاهيم در ميان نخبگان شكل بگيرد. افزون بر آن‏چه در تعامل آزادى و امنيت ذكر شد، به باور امام خمينى راه رشد و ترقى و پيش‏رفت جامعه نيز مبتنى بر داشتن امنيت و برقرارى آرامش در جامعه است:
خود شما بايد همراهى كنيد تا... مملكت آرام بشود. وقتى آرام شد،آن وقت مى‏شود اين را مثلاً تعمير كرد، اين را اصلاح كرد، آب درست كرد، آسفالت درست كرد، مدرسه درست كرد. همه چيزها تابع اين است كه يك آرامشى باشد. ان‏شاءاللَّه اميدوارم كه اين آرامش پيدا بشود.52
البته در اين زمينه نيز دشوارى‏هايى احساس مى‏شود. در زمينه پيش‏رفت و ارتباط امنيت و آزادى برخى از صاحب‏نظران معتقدند كه اگر پرسيده شود، محتواى پيش‏رفت چيست يا به عبارت ديگر در چه مواردى دگرگونى‏هاى زندگى اجتماعى ذيل عنوان پيش‏رفت قرار مى‏گيرد، مشاهده مى‏شود كه اين محتوا در غالب موارد عبارت است از آزادى، استقلال سياسى و كاربرد عقلانى نيروهاى طبيعت كه بايد افزايش آسايش و امنيت و كاهش بيمارى و گرسنگى را در پى داشته باشد. چيزى كه مسئله را بغرنج مى‏كند اين است كه در عمل، دست كم در مراحل ابتدايى، مشاهده مى‏شود كه اين هدف‏ها در تعارض با يك‏ديگر قرار مى‏گيرند: استقلال سياسى لزوماً آزادى را تأمين نمى‏كند و آزادى هم غالباً باعث فرو افتادن ميزان آسايش و امنيت مى‏گردد.53
به هر حال بايد توجه داشت كه آزادى يك ضرورت است؛ ضرورتى كه برگرفته از زندگى آدمى است. زيرا انسان تنها موجودِ صاحب اختيار و اراده است كه مى‏تواند با تفكر و تأمل، تصميم‏گيرى نمايد و در نهايت به انجام كارى مبادرت و يا از انجام كارى اجتناب ورزد. اگر آزادى، در فقدان امنيت، از آدمى دريغ شود، جوهره انسان كه انتخاب و اختيار آگاهانه و آزادانه همراه با مسئوليت است، زمينه بروز ندارد. در اين صورت چه انتظارى مى‏توان از يك موجود فاقد اراده و آزادى داشت! آيا مى‏توان او را مسئول انجام اعمالى كه مرتكب مى‏شود، دانست؟54

پى‏نوشت‏ها
1. دانش آموخته حوزه علميه قم و پژوهشگر پژوهشكده علوم و انديشه سياسى.
2. سيد حسين سيف زاده، مدرنيته و نظريه‏هاى جديد علم سياست، چاپ نخست (تهران: دادگستر، 1379) ص 67، 68 و 171.
3. همان، ص 68، 69 و 173.
4. اندرو لواين در نقد ليبرال دموكراسى‏ها بر اين باور است كه: «اگر فقط با چشمى باز به پيرامون خود بنگريم خواهيم ديد كه شهروندان دولت‏هاى ليبرال دموكراتيك از اكثر مزاياى پيش بينى شده يك حيات سياسى اصالتاً دموكراتيك و حتى از بسيارى محاسن آزادى نيز محروم هستند. از اين مهم، ضرورى‏تر اين است كه ليبرال دموكراسى‏ها، امروزه، هم چون گذشته، خطرات فزاينده عظيمى براى صلح و نظم بين‏المللى ايجاد مى‏كنند». طرح و نقد نظريه ليبرال دموكراسى، ترجمه سعيد زيباكلام، چاپ نخست (تهران: سمت، 1380) ص 32. گفتنى است كتاب لواين در سال 1981 منتشر شده است.
5. وضع قانون مذكور در ايالات متحده امريكا و اعطاى اختيارات گسترده به رئيس جمهور و نهادهاى امنيتى، امروزه، موجب بگو مگوهاى مختلفى شده است. براى مطالعه و نقد اين قانون بنگريد به: «آزادى و امنيت» سخنرانى ال گور در انجمن قانون اساسى امريكا، 9 نوامبر 2003، ترجمه لطف اللَّه ميثمى، نشريه نامه، شماره 30، خرداد و تير 1383. و نيز: حميد مولانا، «امنيت و آزادى‏هاى مدنى»، كيهان، بيست و نهم خرداد 1383.
6. براى مطالعه يك ديدگاه در اين باره ر.ك: داود رادمند، «امنيت و آزادى»، فصلنامه علوم سياسى، سال سوم، شماره نهم، تابستان 1379، ص 214 - 223.
7. البته برخى از پژوهش‏گران نيز از اهميت و اولويت امنيت بر ساير ارزش‏ها سخن گفته‏اند. ر.ك: اصغر افتخارى، «حوزه ناامنى»، فصلنامه مطالعات راهبردى، سال 1378، شماره 3، ص 1 - 20.
8. آيزايا برلين، چهار مقاله درباره آزادى، ترجمه محمدعلى موحد (تهران: شركت سهامى انتشارات خوارزمى، 1368) ص 234.
9. آية اللَّه بهشتى با درك آنچه كه مردم براى آن قيام كرده بودند، بزرگ‏ترين و چشم‏گيرترين مؤلفه انقلاب اسلامى ايران را دست يابى به آزادى‏هاى اجتماعى در جامعه مى‏داند. سيد محمد حسينى بهشتى، بررسى و تحليلى از جهاد، عدالت، ليبراليسم، امامت (مجموعه سخنرانى‏ها)، تهران: ستاد برگزارى مراسم هفتم تير، بى‏تا، ص 11.
10. امام خمينى، صحيفه نور، ج 9، ص 88.
11. همان، ج 7، ص 262.
12. نك. به: مسعود رضايى، «آزادى و امنيت دو گوهر همزاد»، هفته نامه ارزش‏ها، شماره هفتاد و يك، به نقل از داود رادمند، پيشين، ص 217.
13. نك. به: توماس هابز، لوياتان،ترجمه حسين بشيريه (تهران: نشر نى، 1379).
14. بارى بوزان، مردم، دولت‏ها، هراس، ترجمه: پژوهشكده مطالعات راهبردى (تهران: پژوهشكده مطالعات راهبردى، 1378) ص 52.
15. احمد اميدوار، امنيت - امنيت ملى، ابعاد نظرى و راهبردى‏هاى عملى (مقالاتى پيرامون امنيت ملى و نقش نيروهاى انتظامى) (تهران: سازمان عقيدتى سياسى ناجا، 1379، ص 78 و 79) در مقالات اين منبع، جمع بندى خوبى در تحليل مباحث امنيتى آمده است.
16. همان، ص 81.
17. بارى بوزان، پيشين، ص 61.
18. احمد اميدوار، امنيت - امنيت ملى، ابعاد نظرى و راهبردى‏هاى عملى، پيشين، ص 81.
19. تعاريف مذكور افزون بر تعاريف ديگرى از امنيت از ديدگاه انديشمندان مختلف در اثر ذيل گرد آمده‏اند: محمدرضا تاجيك، مقدمه‏اى بر استراتژى‏هاى امنيت ملى ج. ا. ا. رهيافت‏ها و راهبردها (تهران: فرهنگ گفتمان، 1380) ص 43.
20. صحيفه امام، ج 6، ص 256، هفتم اسفند 1357. و نيز ر.ك: ج 6، ص 395 و ج 9، ص 235.
21. «ديگر قضيه سازمان امنيت در كار نيست، زجرهاى سازمان امنيت در كار نيست، ديگر نمى‏توانند پاسبان‏ها به ما زور بگويند و به ملت ما زور بگويند. ديگر نمى‏تواند دولت به ملت زور بگويد، دولت در حكومت اسلامى در خدمت ملت است، بايد خدمت‏گزار ملت باشد». صحيفه امام،ج 6، ص 463، دوازده فروردين 1358. و نيز ج 7، ص 7، بيست و چهار فروردين 1358.
22. موارد مذكور از بندهاى چهارم تا هفتم فرمان امام خمينى استخراج شده‏اند. ر.ك: صحيفه نور، ج 17، ص 105 - 107. براى تبيين مبسوط اين بحث بنگريد به: مهدى مهريزى، دولت دينى و حريم خصوصى، فصلنامه حكومت اسلامى، سال چهارم، تابستان 1378: شماره 12، ص 45 - 69.
23. ناصر كاتوزيان، مقدمه علم حقوق و مطالعه در نظام حقوقى ايران، چاپ شانزدهم (تهران: شركت انتشار با همكارى بهمن برنا، 1372) ص 273؛ محمدجعفر جعفرى لنگرودى، ترمينولوژى حقوق، چاپ هفتم (تهران: كتابخانه گنج دانش، 1374) ص 236 و 238.
24. امام خمينى، صحيفه نور، ج 8، ص 92.
25. همان، ج 21، ص 188.
26. همان، ج 17، ص 118.
27. همان.
28. درباره تأمين امنيت براى اقليت‏هاى دينى بنگريد به: صحيفه امام، ج 4، ص 441 و ج 5، ص 292 و... .
29. مهدى طالب، تأمين اجتماعى (تهران: بنياد فرهنگى رضوى، 1368) ص 44.
30. سيد محمد حسينى بهشتى، اقتصاد اسلامى (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1362) ص 121. نيز ر.ك: نجمه كيخا، «سازوكارهاى تحقق عدالت اقتصادى از منظر امام خمينى»، فصلنامه حضور، شماره 43، زمستان 1381.
31. امام خمينى، صحيفه نور، ج 12، ص 172 و 173.
32. همان، ج 17، ص 155.
33. همان، ج 12، ص 172.
34. همان، ج 3، ص 156.
35. همان، ج 11، ص 26.
36. همان، ج 21، ص 37.
37. همان، ج 14، ص 182.
38. همان، ج 8، ص 36.
39. همان، ج 15، ص 160.
40. همان، ج 1، ص 97.
41. امام خمينى، كلمات قصار، پندها و حكمت‏ها (تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، 1372) ص 63. نيز ر.ك: نجمه كيخا، «سازوكارهاى تحقق عدالت فرهنگى در انديشه امام خمينى»، فصلنامه حضور، شماره 46، پاييز 1382.
42. امام خمينى، كلمات قصار، پندها و حكمت‏ها، ص 25.
43. امام خمينى، صحيفه نور، ج 11، ص 121. (7/10/58).
44. همان، ج 21، ص 192. (15/3/68)
45. همان، ج 5، ص 203.
46. همان، ج 19، ص 9.
47. همان، ج 19، ص 102. (23/11/63).
48. همان، ج 13، ص 286.
49. همان، ج 8، ص 282 و 285، (6/6/58).
50. كوثر، مجموعه سخنرانى‏هاى حضرت امام خمينى، همراه با شرح وقايع انقلاب (تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، 1371)، ج 1، ص 346، 28/8/57.
51. امام خمينى، صحيفه نور، ج 4، ص 32. (16/9/57).
52. صحيفه امام، ج 10، ص 27، بيست و هفت شهريور 1358.
53. ارنست كاسيرر، فلسفه روشن‏انديشى، ترجمه نجف دريابندرى، چاپ نخست (تهران: شركت سهامى انتشارات خوارزمى، 1372) ص 21. از پيش‏گفتار مترجم.
54. مقاله حاضر بخشى از پژوهشى است كه در مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى براى گروه سياست و اجتماع انجام گرفته است.