جایگاه مجلس در نگاه امام

حضرت امام (س) به لحاظ این که نظام حکومتی را به عنوان یک نظام برخاسته از منابع دینی ارائه کردند تلاش داشتند که آن چه به عنوان استنباط و برداشت خودشان از آیات و روایات و منابع فقهی است در اصل و ابعاد نظام بگنجانند؛ لذا از زمانی که حضرت امام در نجف بحث خارج فقه مکاسب را تدریس می کردند و بحث ولایت را مطرح کرده بودند، ولایت معمولا در مباحث فقهی در حد گذرا و محدود مطرح می شد و ولایت را در حد ولایت بر صغار و مجانین و حد اکثر امور حسبیه قبول داشتند- حضرت امام در این مبحث تز حکومت اسلامی را که سالها بود به آن رسیده بودند مطرح می کنند. بنابراین آن چه امام به عنوان تئوری حکومت اسلامی مطرح کردند نه به عنوان نظر شخصی ایشان بلکه به عنوان نظریه یک مرجع تقلید اعلم و در طراز اول اعلم های مراجع و کسی که دوره درس فقه واصول اجتهادی و خارج را تدریس فرموده مسئله حکومت اسلامی را با ادله شرعی و عقلی به اثبات رساندند. امام اگر چیزی را به عنوان جمهوریت یا اسلامیت مطرح می کردند نه به عنوان یک نظر سیاسی صرف یا به عنوان یک تئوری پرداز سیاسی و اجتماعی چنین نظری را دادند قبل از آنی که ایشان به عنوان رهبرانقلاب مطرح شوند به عنوان یک مرجع تقلید و کارشناس عالی رتبه اسلامی و اسلام شناس کم نظیر مطرح بودند وقتی امام با این سمت و از این منظر به منابع دینی نگاه کردند نظامی را که به عقیده ایشان اسلام ارائه و پیشنهاد می کند دارای دو بعد دیدند:1- جمهوریت 2- اسلامیت. جمهوریت به این معناست که تا مردم نخواهند و اراده نکنند اصلا حکومتی امکان تحقق و عینیت پیدا نخواهد کرد، حتی حکومت علی بن ابیطالب و حکومت سایر معصومین (ع) حالا چه ما بگوئیم مشروعیت چنین حکومتی با مردم است که طرفداران فراوانی از مراجع و فقها و حقوقدان ها دارد و چه بگوئیم نه مشروعیت این نظام به رای مردم نیست بلکه مقبولیت نظام به رای مردم است نتیجه یکی است یعنی تا مردم نخواهند نظامی به عنوان نظام حکومتی قابل تحقق نخواهد بود. لذا امام جمهوری را مقدم داشتند طبیعی است رای مردم باید رای اکثریت قاطع مردم باشد آن هم رای آزاد و بدون اکراه و تزویر و تقلب و جابجا کردن آرا و واقعا بشود ادعا کرد که این رای و خواست مردم است. رکن دوم اسلامیت بود که امام روی آن نیز تاکید داشتند هم به لحاظ این که مرجع دینی بودند و هم به لحاظ این که اعتقاد داشتند در یک نظامی هر چند جمهوری باشد اگراسلامی نداشته باشد قابل قبول و مشروع نخواهد بود و همان نسبت که امام مشروعیت نظام را با رای مردم می دانستند با همان نسبت اسلامیت را هم عامل دوم مشروعیت می دانند لذا پافشاری داشتند که نظام اسلامی باشد علاوه بر این به لحاظ این که مردم ما اکثریت قریب به اتفاقشان مسلمان هستند و مردم مسلمان طبیعتا نامی را می خواهند و می پسندند که اسلامی باشد یعنی اگر منهای مسئله مرجعیت و منابع دینی هم بخواهیم بررسی کنیم به لحاظ بومی بودن نظام و این که اکثریت قاطع ملت ما مسلمان هستند طبیعتاً یک نظامی باید باشد که جنبه اسلامیت داشته باشد. این مسئله قابل ملاحظه است که اسلامی بودن نظام یعنی چه؟ بعضی ها تصور می کنند که اسلامیت نظام یعنی باید همه مسائل نظام در منابع دینی و آیات و روایات مطرح شده باشد و یا مسئله مراجع و فتوای مراجع در همه مسائل دخالت داشته باشد در حالی که اسلامی که امام معتقد بودند به این معنا نیست بلکه به معنای این است که آن جا که اسلام حکمی و دستوری دارد طبیعتا باید دقیقا سیاست ها و قوانین و مقررات بر اساس حکم و دستور اسلام مورد تصویب واقع شود ولی آن جایی که اسلام دستور خاصی ندارد عقل و سیره عقلا و کارشناسان است که تصمیم گیرنده هستند و به عبارت دیگر در مجموع قوانین مصوب و جاری کشور و حتی سیاست های جزئی و کلی نباید مغایر با شرع باشد همان طور که اصول قانون اساسی می گوید نباید مخالف با شرع اسلام باشد و الا چه بسا خیلی از قوانین و مقررات هست که عقل و منطق و عقلای زمان و کارشناسان روز تدبیر می کنند نه فقها بر اساس احکام اولیه فتوا داده اند و نه در منابع فقهی ما هست بنابراین امام با توجه به این دو بعد؛ یکی جمهوریت و یکی اسلامیت تز حکومتی خودشان را ارائه کردند وقتی هم که ایشان در نوفل لوشاتو بودند در مصاحبه ای از ایشان می پرسند که نوع حکومت مورد توجه شما کدام حکومت است امام می فرمایند مثل همین حکومتی که این جا در فرانسه است که مردم رای می دهند. یعنی مبنایشان این است که مردم رای بدهند البته باز تاکید می کنند که این حکومت به لحاظ محتوا اسلامی باشد.
بر همین اساس هم وقتی به ایران تشریف آوردند در سخنرانی بهشت زهرا توجه به مردم بود و فرمودند : من به پشتوانه مردم توی دهن این دولت می زنم من به پشتوانه مردم دولت تعیین می کنم. و بعد از پیروزی انقلاب هم امام بلافاصله دست اندرکار شکل گیری حکومت شدند و نوع حکومت و شکل آن را به عهده خود مردم گذاشتند و مردمنیز با درایت والهام از تعالیم حضرت امام جمهوری اسلامی را با رای بسیار بالایی پذیرفتند و مورد تصویب قرار دادند.
بنابراین امام این نظام را بر اساس آموزه های دینی و عقلانی استخراج کردند و هر کسی بگوید جمهوریت و دموکراسی جزء دین نیست تفکرش به شدت مغایر با امام است و امام به عنوان معمار این نظام و بنیانگذار آن جمهوریت و دموکراسی را جز متن اسلام دانستند، هم در فرمایشاتشان و هم در قانون اساسی که امام توشیح فرمودند و هم در سایر مقررات بنابراین مسائلی نظیر رای مردم و انتخابات از منظر دینی و قرائتی که امام از دین و اسلام دارند جزء ارکان نظام هست.
***
درست است که قانون اساسی نظام را بر سه پایه و قوه متکی می داند و سه قوه در ساختار نظام پیش بینی شده است و هر کدام نیز در جایگاه خودشان بسیار موثر و نقش آفرین هستند و هر کدام اگر تضعیف بشود و به وظیفه خودش عمل نکند نظام ضربه می خورد ولی در میان این سه قوه،قوه مقننه به دلایل متعددی اهم هر سه قوه است . اولا قوه مقننه وظیفه قانون گذاری را بر عهده دارد طبق قانون اساسی برای تمامی نهادها و افراد کشور قانون گذاری می کند. هیچ کس نیست که از حیطه و دایره قانون گذاری مجلس خارج باشد از بالاترین فرد این کشور تا شهروندان عادی همه درمدار قانونگذاری قوه مقننه قرار می گیرند و همه باید مصوبات مجلس را موبه مو اجرا کنند. قانون نیز با یک دستور موقت فرق دارد از شخص رهبری گرفته تا شهروندان عادی ملزم به رعایت چارچوب قانون هستند.
ثانیا مصوبات مجلس در بعد قانونی از دو فیلتر می گذرد یک از دید فقهای شورای نگهبان از جهت عدم مغایرت با قوانین شرع و دوم حقوقدانان شورای نگهبان از دید عدم مغایرت با قانون اساسی. در حالی که هیچ یک از دو قوه دیگر در مورد تصمیماتشان چنین مزیتی را ندارند؛ چه بسا تصمیمات قوه قضائیه و قوه مجریه که بعدا مشخص می شود اشتباه بوده است.
مسئله سوم این که قوه مقننه به لحاظ این که نمایندگان مستقیم مردم هستند که قانون تصویب می کنند ارتباط نزدیک و تنگاتنگی را با توده ها و عامه مردم دارد. یک نماینده مجلس از میان مردم انتخاب می شود و همیشه هم در ارتباط با مردم است نیازهای مردم را احساس و درک می کند و بر اساس آن در مجلس قانون تصویب می کند، به عبارت دیگر نمایندگان مجلس تجلی حضور همه مردم است و مصوبات نمایندگان نیز یعنی مصوبات همه مردم. درست است که یک نماینده در یک حوزه انتخابیه انتخاب می شود ولی به حکم قانون اساسی بعد از انتخاب آن فرد نماینده همه ملت است چه آن حوزه انتخابیه و چه حوزه های انتخابیه دیگر و چه آن کسانی که به او رای داده اند و آن کسانی که رای نداده اند. هیچکدام از قوای دیگر چنین منزلتی و جایگاهی را ندارد که ارتباطش تا این اندازه با مردم تنگاتنگ و مستقیم باشد.
علاوه بر این ها مجلس است که دولت را انتخاب می کند. اختیاراتی که مجلس دارد هیچ کدام از قوا ندارند. مجلس علاوه بر این که قانون تصویب می کند وزرا را انتخاب می کند، می تواند حتی بر عملکرد رئیس جمهور نظارت کند و در موارد لزوم از وی سئوال کند و حتی او را استیضاح کند . در شرایط لازم می تواند طرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور را مطرح بکند؛ یعنی مجلس می تواند رئیس جمهور را کنار بگذارد کما این که بعد از انقلاب یک مورد اتفاق افتاد و این کار را انجام داده است. یکی از وظایف نمایندگان مجلس تحقیق و تفحص نسبت به همه امور کشور از جمله قوه مجریه و قوه قضائیه است. هیچ کدام از دو قوه چنین اختیاری را ندارند که تحقیق و تفحص از مجلس بکنند. پس بنابراین مجلس علاوه بر تصویب قانون، وزرا را انتخاب می کند نظارت بر عملکرد وزرا و رئیس جمهور را انجام می دهد.
نمایندگان باید دائما ناظر کلیه امور کشور باشند این وظیفه بسیار سنگینی است. نمایندگانی می توانند به این وظیفه عمل بکنند که وام دار کسی نباشند فقط وام دار و منتخب مردم باشند. اگر مجلس، مجلس رشیدی باشد و نمایندگان نمایندگان مستقل و شجاعی باشند آن وقت دولت می تواند دولت مقتدری باشد و به هیچ وجه اجازه نمی دهند هیچ کدام از وزرا و اجزاء دولت تخلف بکنند. جایگاهی که مجلس دارد هیچ نهاد دیگری ندارد یعنی رهبری هم که طبق قانون فوق همه نهادهاست واعمال ولایتش از طریق قوای سه گانه است اگر بخواهد قانونی تصویب بکند باید از طریق مجلس انجام دهد و به نمایندگان توصیه ای بکند یعنی رهبری هم حتی قانون گذار نیست. مگر یک کار ضرور ی و به عنوان مصلحت نظام باشد که به طور موقت و نه به عنوان قانون دائمی می تواند دستوری بدهد اما اگر بخواهد یک قانونی دائمی تصویب بشود رهبری هم باید از طریق مجلس اقدام بکند. بنابراین درجمع بندی از نظر حقوقی هم به آن چیزی که امام بزرگوار فرمودند می رسیم که مجلس در راس همه امور است و مجلس قدرتمند و مقتدر می تواند نظام را قدرتمند و مشکلات را حل بکند. امام به مجلس فوق العاده توجه داشتند فرمایشات حضرت امام به هیچ وجه جنبه تعارف ندارد، ایشان اهل تعارف نبودند در مواردی که لازم می دانستند تذکر می دادند و در عین حال سیاست ها و برنامه هایی که داشتند برنامه ریزی می کردند معنا ندارد که ما بگوئیم امام در مقام تعارف گفته است :مجلس در راس امور است. امام را به العیاذبالله خلاف واقع گفتن متهم می کنیم. حضرت امام در حالی که می خواهند خط مشی نظام را برای همیشه ترسیم و تنظیم بکنند یک جمله ای را که واقعیت ندارد به زبان جاری نمی کند. این رفتارها بی حرمتی به امام است، ایشان در فرمایشات متعددشان به نمایندگان مجلس و کلیت مجلس بسیار بها می دادند و در عمل هم مجلس را راس امور می دانستند . قضیه بسیار مهمی مثل تسخیر لانه جاسوسی و گروگان های آمریکایی و مسائل پس از آن در نهایت امام به مجلس ارجاع دادند. در بسیار موارد بود که امام می فرمودند هر چه مجلس گفت. بارها امام فرمودند قانونی که مجلس تصویب بکند و شورای نگهبان آن را تایید بکند هیچ قدرتی نمی تواند با آن مقابله بکند.این فرمایش در مورد مجلس است در مورد دولت و قوه قضائیه چنین چیزی نگفتند.
هر کدام از دو قوه دیگر درجای خودش محترمند ولی نمایندگان مجلس ومجلس است که امام می فرماید در راس امور است پس این صحبتی که قبلا بود گرچه زمانی از آن گذشته اما از صحبت های بسیار زشت و حرف های ناپسند و ناشایستی است که بعضی از مسئولان بر زبان جاری کردند و کم لطفی، بلکه بی حرمتی به امام بود. هنوز مردم عشق امام و شورو شوقی که از امام گرفتند در وجودشان موج می زند آن وقت مسئولی بگوید که امام چنین گفت و این مربوط به گذشته بوده است؟ اگر ما امام را زیر سئوال ببریم خودمان را زیر سئوال برده ایم هر کسی که کمترین علامت سئوال روی امام بگذارد تیشه به ریشه خودش زده است. هنوز اعتبار و مشروعیت مسئولان ما به اعتبار امام است هنوز در دنیا مردم نظام جمهوری اسلامی را به عنوان امام می شناسند هنوز مردم خودمان به عشق امام مسئولان را در همین حد دوست دارند و حمایت می کنند. به لحاظی که فکر می کنند مسئولان امام را قبول دارند و راه امام را دنبال می کنند مردم از آن ها حمایت می کنند اگر مردم بفهمند مسئولی از مسئولین راهش را از امام جدا کرده است او را طرد و  با او برخورد می کنند و برای او مشروعیت قائل نیستند. هیچ کدام از مسئولین بدون تکیه بر امام نمی توانند اعتبار و مشروعیت داشته باشند. من در تعجبم که چگونه بعضی از این آقایان خودشان را بی نیاز از امام می دانند و چگونه جسورانه و بی پروا با فرمایشات امام اینگونه برخورد می کنند.
بنابراین همان گونه که حضرت امام فرموده اند مجلس در راس امور است و باید هم اینگونه باشد البته باید تلاش شود تا مجلسی تشکیل شود که بتواند در راس امور باشد؛ مجلسی که دولت تشکیل بدهد نمی تواند در راس امور باشد؛ مجلسی که یک جناح با پول و رانت و امثال آن تشکیل بدهد نمی تواند در راس امور باشد. امام مجلسی را می گوید در راس امور است که مقتدر باشد و نمایندگان مستقل و شجاع بدون اینکه که وامدار احدی و جریانی باشند؛ نمایندگانی که سلایق مختلف داشته باشند. اگر چنین مجلسی بود می تواند در راس امور باشد و می تواند به وظایف بسیار حساسی که قانون اساسی برایش تعیین کرده عمل بکند .
***
همان طور که در بالا اشاره شد  مجلسی که نمایندگانش در انتخاباتی سالم و آزاد انتخاب شده باشند و رای بالایی را به خود اختصاص داده باشند؛ چنین مجلسی منتخب مردم است و از آنجا هم که مردم سعی می کنند بهترین ها را انتخاب و گزینش بکنند افرادی که انتخاب شده اند عصاره فضایل ملت خواهند بود و چکیده کمالات و ارزش های مردم هستند. چون یک فردی به نمایندگی مردم انتخاب شد یعنی بهترین فضیلت و بهترین ارزش را مردم انتخاب کرده اند.این امر در چه صورتی واقع می شود؟ در صورتی که انتخابات کاملا آزاد باشد کسانی که واجد شرایط قانونی هستند بتوانند وارد صحنه بشوند جز محدودیت قانونی هیچ محدودیتی برای آنها نباشد، همان که قانون اساسی تعیین کرده است. اگر شرایط قانونی را نداشتند به صورت قانونی محروم می شوند و کنار می روند کسی مقصر نیست اما اگر کسانی به دلایل سیاسی و خطی حذف بشوند به لحاظ این که فردی را قبول ندارند و یا تفکر و اندیشه سیاسی خاصی بر خلاف شورای نگهبان وبرخلاف دولت دارند حذف بشوند این نخبه کشی و فضیلت کشی است در این صورت اولین اتفاقی که می افتد این است که فضایل مردم از بین می رود، ارزش های مردم زیر پای دولتمردان قرار می گیرد دومین مسئله این است که اگر مسئولین خودشان را به جای مردم بگذارند و مردم نیستند که انتخاب می کنند شورای نگهبان و دولت و وزارت کشور است که انتخاب می کند. دیگراین انتخابات نمی تواند انتخاباتی باشد که امام فرمود منتخبان آن عصاره فضایل ملتند چون این که منتخب مردم نیست آن هایی که مردم می خواستند رد صلاحیت شدند. بنابراین وقتی چنین مجلسی تشکیل بشود این مجلس نمی تواند خود را در جایگاه بالا قرار دهد و ناچار است که وام و دین خود را بپردازد. کسی که دولتی ها تلاش کرده اند او رای بیاورد باید از این دولتی ها حمایت کند باید وامش را بپردازد، این مجلس نمی تواند در راس امور قرار بگبرد و عصاره فضایل ملت باشد.